درس بیست ویکم: آشنایی با اخلاق اسلامی (دروغ)
چون دروغ گناهی است كه نیاز به زمان و مكان و قدرت و پول و وسیلهای ندارد، انسان زود گرفتار آن میشود.
چه افراد نااهلی كه به خاطر وعدههای دروغی كه به مردم میدهند، مردم را با خود همراه و بر آنان حكومت میكنند.
با دروغ، انسان خطرناكترین اعمال را انجام میدهد. برادران یوسف به دروغ به پدرشان گفتند: «اگر یوسف را برای تفریح همراه ما بفرستی ما خیرخواه و محافظ او خواهیم بود». پس از آن به دروغ گفتند: «ما سرگرم مسابقه بودیم و یوسف را كنار وسائل خود نشانده بودیم» و به دروغ گفتند: «گرگ او را خورده است، حتی شبانه نزد پدر آمدند و به دروغ گریستند.»
هزاران انسان خوب با دروغ افراد نااهل، گرفتار و حتی كشته شده و یا به زندان افتادهاند. تمام پیامبران دروغ گفتن را گناه میدانند.
امام حسن عسکری (علیه السلام) میفرماید: «دروغ، كلید گناهان دیگر است.» همانگونه كه برادران یوسف با دروغ های خود برادر عزیزی را ربوده و به چاه انداختند و پدرشان را که پیامبر بود دهها سال به گریه و ناله واداشتند.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «دوستان خود را از راه راستگوئی شناسائی كنید نه عبادت، زیرا گاهی افراد عبادت میكنند، اهل نماز و روزه هم هستند، ولی در گفتار دروغ میگویند.» اگر انسان دروغ بگوید و مطالب را وارونه نشان دهد، فكر و عمل مردم را وارونه میكند.
دروغگو فقیر میشود، زیرا مثلا اگر فروشنده چیزی را فروخت و به دروغ گفت: این چیز سالم است، همینكه مردم آن را ناقص و ناسالم یافتند، دیگر از او جنس نمیخرند و با همین دروغ، مشتریان خود را از خود فراری میدهد و فقیر میشود.
دروغگو بیحیا میشود، زیرا همینكه دروغش بر دیگران روشن و آبرویش ریخته شد، انسان بیآبرو دست به كارهای بیحیایی میزند.
دروغ نوشتن مثل دروغ گفتن، گناه است. اگر پزشك بیماری را تشخیص ندهد و نسخه بنویسد، دروغ نوشته است.
گاهی ما برای تفریح و سرگرمی خود یا دیگران دروغ میسازیم، یا دروغ دیگران را نقل میكنیم و گاهی به دروغ كار ناروائی را بر مردم یك استان نسبت میدهیم.
دروغگو همیشه نگران است كه مبادا دروغش فاش و رسوا و آبرویش ریخته شود.
در روایات میخوانیم: «با دروغگو رفیق نشوید»، دروغگو بخاطر آنكه مردم به دروغش پیبردهاند، او را طرد كرده و زندگی برای او تلخ میشود. ما نباید هرچه را شنیدیم برای دیگران بازگو كنیم، زیرا چه بسا شنیدهها دروغ باشد.
دروغ گفتن حتی به طفل و كودك حرام است. اسلام به ما دستور داده حتی از دروغ شوخی نیز بپرهیزیم.
انواع دروغ:
گاهی راننده با روشن كردن چراغهای مخصوص و بوقهای پیدرپی به مردم اعلام میكند كه بیمار دارم، در حالی كه چنین نیست و این کار نوعی دروغ است. گاهی انسان با رفتارش، دروغ میگوید. مثلاً به وعده خود عمل نمیكند، یا سر خود را به علامت خوب بودن یا بد بودن تكان می-دهد، در حالی كه آنگونه كه نشان میدهد نیست.
البته راست گفتن هم، همه جا جایز نیست، مثلاً اگر كسی از ما پرسید: فلانی برای من حرف بد زده یا نه؟ و ما در اینجا اگر راست بگوئیم، میان دو نفر یا بیشتر فتنه می شود، نباید راست بگوئیم.
در حدیث میخوانیم: «اگر به كودك قولی دادید، به آن عمل كنید، تا دروغگو نشوید.»
گوش سپردن به دروغ نیز گناه است، قرآن میفرماید: «اگر آدم نااهلی برای شما خبری آورد، زودباور نباشید و ابتدا تحقیق كنید». (1)
1. سوره حجرات، آیه 6.
درس بیست و دوم : آشنایی با اخلاق اسلامی (زبان)
زبان عضو كوچكی است كه كارهای بزرگی انجام میدهد.
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «مقام انسان، زیر زبانش نهفته است». (1)
خداوند در قرآن میفرماید: [وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ] (2). ما به انسان زبان و دو لب دادیم.
سرچشمهی نیکیها:
اكنون به سراغ بعضی از دستورات خداوند درباره زبان برویم:
1- با زبان خدا را عبادت و او را یاد و از او تشكر میكنیم.
2- با زبان كتابش را میخوانیم.
3- با زبان مردم را به سوی خوبیها فرامیخوانیم، یعنی امر به معروف میكنیم.
4- با زبان مردم را از بدیها بازداشته وهشدار میدهیم، یعنی نهی از منكر میكنیم.
5- با زبان بر سر ظالم فریاد میكشیم و از مظلوم حمایت میكنیم.
6- با زبان به مردم سلام و بین دلها پیوند میزنیم.
7- با زبان مردم را شاد میكنیم.
8- با زبان اذان میگوییم.
9- با زبان آموزش میدهیم.
10- باید با مردم خوب سخن بگوییم.
11- نسبت به پدر و مادر سخن تند نگوییم.
12- اسرار مردم را فاش نکنیم.
13- تا امکان دارد سوگند نخوریم.
14- سخنی نگوییم که سبب ناراحتی دیگران شود.
15- در سخن گفتن انصاف داشته باشیم.
16- کاری را که قدرت انجام آن را نداریم قول ندهیم.
اینها گوشههایی از آثار خوب زبان است.
سرچشمهی گناهان:
در اینجا به گوشهای از گناهان زبان اشاره میكنیم:
1- با زبان میتوانیم به مردم نیش بزنیم و آنان را از خود برنجانیم. [وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة] (3).
2- با زبان می توانیم پشت سر مردم عیبهای آنها را بازگو كنیم و یا برای آنها عیب بسازیم و به آنان نسبت دهیم.
3- با زبان میتوان ظالم را تشویق كرد.
4- با زبان میتوان افرادی را منحرف كرد.
5- با زبان میتوان افرادی را تحقیر كرد.
6- با زبان میتوان به نفع دشمنان حرف زد.
7- با زبان میتوان سخنان یاوه گفت و از نااهلان ستایش كرد.
8- با زبان میتوان اسرار مردم را فاش كرد.
آری، زبان مثل كلید است كه با حرکت به سویی در بسته میشود و به سوی دیگر در باز میشود. با زبانی كه میتوان آنهمه عبادت كرد، میتوان گناهان زیادی هم انجام داد.
1. نهج البلاغه، حکمت 392 .
2. سوره بلد، آیه 9.
3. سوره همزه، آیه 1.
درس بیست و سوم: آشنایی با اخلاق اسلامی (سلام كردن)
«سلام» یكی از نامهای خداوند است، یعنی خداوند از هر عیب و نقصی سالم است. همانگونه كه كلمه «سبحان الله» نیز به معنای آن است كه خداوند از هر عیب و نقصی دور و سالم است.
یكی از نامهای بهشت، دارالسلام است، یعنی خانهای كه هیچگونه درد و مرض و ناراحتی در آن نیست.
پیام خداوند به بندگان خوبش نیز «سلام» است. در قرآن میخوانیم: [سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمینَ] (1)، [سَلامٌ عَلی إِبْراهیمَ] (2)، [سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ] (3)، [سَلامٌ عَلی إِلْ یاسینَ] (4)، [وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلین ] (5) با این عبارات خداوند به حضرت نوح و ابراهیم و موسی و هارون و تمام پیامبران سلام میكند.
پیامبران به خصوص پیامبر اسلام (علیهم السلام)، به همه مردم حتی به كودكان سلام میكردند. خداوند به پیامبرش میگوید: «هرگاه مؤمنان نزد تو آمدند، پس به آنان سلام كن» (6).
در قیامت فرشتگان به خوبان بهشتی «سلام» میكنند.
اسلام برای ملاقات دو مسلمان كلمه «سلام» را مطرح میكند.
«سلام» كوتاهترین كلمه است ولی بیشترین معنا را دارد.
«سلام» به معنای بركت و دوری از خطر است.
«سلام» نشانه علاقه و شادی است.
«سلام» ارزانترین و باارزشترین هدیه به دیگران است.
«سلام» احترام به افراد است.
«سلام» آرام بخش دلهاست.
«سلام» سبب زیاد شدن و محكم شدن محبتها و اولین حق مسلمان بر دیگری است.
«سلام»، دعوت به سلامتی و ایمنی از خطر است.
«سلام» نشانهی آن است كه در انسان تكبر و بخل نیست.
در سلام كردن هم مردم شاد و هم گناهان بخشیده و هم پاداشها زیاد میشود.
سلام كردن انجام دادن فرمان خداست.
سلام كردن ذكر خداست.
«سلام» كلید امنیّت و باز شدن راه برای كمك به یكدیگر است.
با سلام كردن به مردم میگوئیم كه شما نزد من عزیز هستید، قلب و روح من نسبت به شما سالم است و كینهای ندارم.
سلام كردن یك نوع ادب الهی است كه خداوند به سایر انبیا نیز آموخته است.
ما در نماز به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سلام كرده و میگوئیم: «السلام علیك ایها النبی» همچنین به تمام بندگان خوب تاریخ در هر زمان و مكان كه هستند، سلام میكنیم: «السلام علینا و علی عبادالله الصّالحین»
هركس زودتر سلام كند، نزد خدا محبوبتر است و كسی كه سلام نكند بخیل است.
پاداش كسی كه سلام كند، هفتاد برابر كسی است كه جواب میدهد. هرگاه در میان مردم سلام كردن كم شود، دشمنی و كینه افزایش پیدا می-كند.
در حدیث میخوانیم: «پاسخ كسی كه بدون سلام كردن حرف میزند را ندهید و افرادی كه حتی نسبت به سلامكردن بخل میورزند به مهمانی دعوت نكنید».
بهتر است كوچكترها به بزرگترها سلام كنند، افرادی كه در حال حركتند به دیگران سلام كنند، افراد كم به افراد زیادتر سلام كنند و پولدار به فقیر سلام كند.
باید سعی كنیم در سلام كردن فرقی میان افراد نگذاریم و بلند سلام كنیم و جواب سلام مردم را خوب بدهیم و سلام كردن را در جامعه رواج بدهیم. در حدیث میخوانیم: رواج دادن سلام، سبب عفو خداوند و سالم ماندن خود و برتری یافتن از دیگران است.
اگر سلام كردن كار مستحبی است، جواب آن واجب است.
اسلام سفارش میكند به واسطه افراد حاضر به غائبین سلام برسانند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به یكی از یارانش فرمود: تو دارای عمر طولانی هستی سلام مرا به امام باقر (علیه السلام) كه او را نخواهم دید برسان.
اسلام میفرماید: به افراد بدکار و هرزهگو و كفار سلام نكنید.
به امید اینكه ما در هر گفتگو و برخوردی به همه سلام كنیم. مثلاً هنگامی كه گوشی تلفن را برمیداریم، بجای «الو» یا هر كلمه دیگر «سلام» كنیم. هنگامی كه وارد كلاس یا هر جای دیگر میشویم، سلام كنیم. به كوچكترها و زیردستان و افراد گمنام سلام كنیم. همانگونه كه امام جمعه در اول خطبههای خود به مردم سلام میكند.
در قرآن دهها آیه برای سلامكردن آمده است. اگر كسی به ما سلام كرد باید جواب بهتری به او بدهیم.
آری، در هیچ كلمهای این همه نور و بركت برای ارتباط وجود ندارد، سلام كردن را در خود به صورت یك عادت درآوریم.
1. سوره صافّات، آیه 79.
2. سوره صافّات، آیه109 .
3. سوره صافّات، آیه120 .
4. سوره صافّات، آیه130 .
5. سوره صافّات، آیه181.
6. سوره انعام آیه 54.