درس شانزدهم: كیفر و پاداش
خداوند از طریق پیامبران خود، به كسانی كه ایمان به خدا و قیامت و پیامبران دارند، وعدههایی داده كه یك زندگی همیشگی در بهشت خواهند داشت و از انواع میوهها و غذاها و خوشی و لذتها هر چه را كه بخواهند، استفاده میكنند. در بهشت، درد و رنج، غم و اندوه و هیچ گونه ناراحتی وجود ندارد. در آنجا حرف ناروا گفته نمیشود. از كسانی كه در دنیا به دستورات خدا عمل كردهاند، به بهترین نوع پذیرایی میشود. پذیرایی كنندگان افرادی بسیار زیبا و خوشسیما هستند. آبها و نهرهای بهشتی و میوههای بهشتی برای ما قابل فهم نیست، زیرا ما در دنیا هر چیز خوبی را چند بار استفاده كنیم دیگر نسبت به آن علاقهای نداریم. مثلا برای گردشگران، شهرها و روستاهای نرفته زیباست، ولی برای اهل آن شهر و روستا كه همیشه آنجا را میبینند تازگی ندارد. اما در بهشت با اینكه بهشتیان همیشه در آنجا هستند، ولی در هر نگاهی كه میكنند، لذت و تازگی احساس میكنند.
اما برای كسانی كه در دنیا كار زشت انجام دادهاند، با سخن و یا با زور مردم آزاری كردند و از نعمتهای خدا استفاده نموده ولی از خدا تشكر نكردند، به جای انجام فرمان خدا دستورات دیگران را اطاعت كردند، نه نماز خواندند و نه سخن انبیا را پذیرفتند، به پدر و مادر خود بدرفتاری كردند، مردم را مسخره كردند، مال آنان را به ناحق ربودند، غذای حرام خوردند، حق دیگران را مراعات نكردند و از كرده های خود پشیمان نشدند و عذرخواهی نكردند؛ برای اینگونه افراد، دوزخ آماده شده است. آتش دوزخ هرگز خاموش نمیشود.
در قرآن میخوانیم: «اهل بهشت از اهل دوزخ میپرسند: چه چیز شما را روانه جهنم كرد؟» آنها چهار جواب میدهند:
اول میگویند: [قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّین] (1)، ما اهل نماز نبودیم.
دوم میگویند: [وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِین] (2)، ما گرسنگان را سیر نكردیم.
سوم میگویند: [وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخْائضِین] (3)، ما با همنشینی با كسانی كه در فساد غرق بودند، غرق شدیم.
چهارم میگویند: [وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّین] (4)، ما پیوسته قیامت را نمیپذیرفتیم و آن را رد میكردیم.
به خاطر این اعمال، گرفتار قهر خدا و روانه دوزخ شدیم.
گاهی انسان در یك لحظه چاقو به چشم خود فرو میكند، ولی برای همیشه كور است. دست به برق میزند و برای همیشه میمیرد. بنابراین زمان گناه و چاقو به چشم زدن یك لحظه است، اما اثر آن برای همیشه باقی خواهد ماند. در دنیا نیز انسان ممكن است با یك لحظه خلاف و گناه، قهر همیشگی خدا را برای خود بخرد.
1. سوره مدثّر، آیه 43.
2. سوره مدثّر، آیه 44.
3. سوره مدثّر، آیه 45.
4. سوره مدثّر، آیه46.
درس هفدهم: پای سخن خالق (سوره حمد)
[بِسْمِ اللهِ الرَّحْمانِ الرَّحیمِ]
به نام خداوند بخشندهی مهربان
همیشه و در همه جا آغاز و افتتاح كارها را از طریق افراد مهم انجام میدهند. مثلاً كلنگ ساختمان مهم را به دست یكی از بزرگان منطقه به زمین میزنند. در افتتاح یك كارخانه، نوار را یك فرد برجسته قیچی میكند. در جنگ فرمان حمله از طرف فرماندهی کل صادر میشود. ما مسلمانان نیز بهتر است، كار خود را با نام خداوند آغاز کنیم؛ كه علم و قدرت و محبتش از هر كسی برتر است.
اولین آیهی قرآن با «بسم الله» شروع میشود. سایر پیامبران نیز آغاز كارشان را با «بسم الله» شروع میكردند. در آغاز غذا خوردن، مسافرت، خوابیدن، سوار وسیلهی نقلیه شدن، به گفتن «بسم الله» سفارش شده است. «بسم الله» نشانهی آشنایی با خدا و پناه بردن به او و استمداد از اوست. همین كه انسان میگوید: «به نام خداوند بخشندهی مهربان» یعنی خدایا! من به تو ایمان دارم، تو را دوست دارم، از تو كمك میخواهم و با نام تو به كارم رنگ خدایی میدهم.
[الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ]
ستایش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانیان است.
كلمه «ربّ» به كسی میگویند كه هم صاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش آن نقشی دارد. خداوند هم مالك همه چیز است و هم همه چیز را رشد میدهد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ» بهترین نوع شكر از خداست.
انسان در برابر خوبیها، تشكر میكند و خداوند سرچشمهی همه خوبیهاست.
آری، اگر از دانشآموزی به خاطر خوب درسخواندنش تشكر میكنیم، باید از سرچشمهی آن درس كه معلم و كتاب است نیز تشكر كنیم.
خداوند برای همه چیز راه رشد وتربیت مخصوصی قرار داده است؛
تخم هندوانه را رشد میدهد تا هنداونه شود.
به زنبور آموخته كه چه گلی را بمكد و چگونه عسل درست كند. در بدن كوچك زنبور عسل سه كارخانه مهم قرار داده است؛ كارخانه عسلسازی، كارخانه زهرسازی و كارخانه مومسازی، به او هنر خانهسازی نیز آموخته است.
دیگران كه چیزی میسازند آن را رها میكنند و میروند. مثلا كسی كه قالی یا ساختمان یا ماشینی درست میكند، ساخته خود را به دیگری واگذار میكند و به سراغ قالی و ساختمان و ماشین دیگری میرود، ولی خداوند هر چه را آفریده حتی برای یك لحظه آن را رها نمیكند و از آن غافل نیست. قرآن میفرماید: [وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلین] (1)، و ما (هرگز) از آفریدههای (خود) غافل نبوده ایم.
[الرَّحْمانِ الرَّحیمِ]
(خدایی كه) بخشنده و مهربان است.
ریشهی این دو كلمه رحمت خداست. خداوند «رحمان» و «رحیم» است.
در اینجا به چند نمونه از رحمت خدا اشاره می كنیم:
آفریدن او رحمت است.
روزی دادن او رحمت است.
پرورش او رحمت است.
بخشیدن گناهان از طرف او رحمت است.
همین كه برای كار خوب ده پاداش ولی برای کار بد یك كیفر میدهد، رحمت است.
او علاقه به فرزند را در دل پدر و مادر قرارداد.
او به انسان عقل و فهم و حافظه داد.
او به انسان چشم و گوش و هوش داد.
خورشید تابان و سبزی گیاهان و رام بودن حیوانات از اوست.
علم و قدرت و زنده بودن ما به دست اوست.
پس او را كه این همه مهربان است ستایش میكنیم، او را دوست می-داریم، با او از طریق نماز و دعا حرف میزنیم، فرمانش را میپذیریم و از مخالفت با او دوری میكنیم.
[مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ]
خداوند مالك روز قیامت است.
گرچه خداوند مالك همه چیز در همه جاست ولی در قیامت، انسان مالک بودن خدا را بهتر میفهمد. انسان همیشه به شناسنامه و كارت شناسایی نیاز دارد، اما در حال عادی این نیاز را درك نمیكند، ولی هنگام ورود و خروج از كشور، ثبتنام برای مدرسه، گرفتن گواهینامه، رفتن به دانشگاه، گرفتن پول از بانک، شركت در مراسم مهم و امثال آن انسان نیاز به كارت و شناسنامه را بهتر احساس میكند. در قیامت هم كه مال و فامیل و علم و مقام و دوستان هیچ كاری نمیتوانند برای انسان بكنند، انسان با تمام وجود میفهمد كه جز خداوند هیچ كسی اختیار و قدرتی ندارد و در آن روز میفهمد كه مالك، فقط خداوند است.
[مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ]
این خداوند، هم آفریدگار و پرورش دهنده ما است و هم انواع رحمت خود را بر ما میفرستد و هم در قیامت سر و كارها فقط با اوست.
پس فقط او را پرستش كنیم و فقط از او كمك بگیریم.
[إیّاكَ نَعْبُدُ وَ إیّاكَ نَسْتَعینُ]
ما فقط تو را میپرستیم و ما فقط از تو كمك میگیریم.
هر كسی به كسی وابسته است، او را دوست دارد، از او كمك میخواهد، او را صدا میزند و مشكلش را با او در میان میگذارد. انسان نیز در نماز، اول میگوید: خدایا! تو بسیار مهربانی. [بِسْمِ اللهِ الرَّحْمانِ الرَّحیمِ]
سپس میگوید: تو مربّی ما هستی. [رَبِّ الْعالَمینَ]
آینده و قیامت ما به دست تو است. [مالِكِ یَوْمِ الدِّینِ]
پس ما فقط بندگی تو را میكنیم و فقط از تو كمك میخواهیم. [إیّاكَ نَعْبُدُ وَ إیّاكَ نَسْتَعینُ]
خدایا! غیر از تو یا نمیتوانند كاری انجام دهند. مثل بتها و مجسمهها كه هیچ سود و زیانی ندارند.
یا صدای ما را نمیشنوند.
یا نیاز ما را نمیدانند.
یا ما را دوست ندارند تا به ما كمك كنند.
یا كم كمك میكنند.
یا برای یك لحظه كمك میكنند.
یا برای كمك خود بر ما منّت میگذارند.
یا در برابر كمك خود ما را به بردگی و ذلّت میكشانند.
پس به جای دیگران، ما فقط بندگی تو را میپذیریم، [إیّاكَ نَعْبُدُ] و فقط از تو كمك میخواهیم. [إیّاكَ نَسْتَعینُ]
[اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ]
خداوندا؛ ما را به راه راست هدایت فرما.
انسان نمیتواتد مثل جمادات، راكد باشد. او فكر دارد، حرف میزند، غذا میخورد، دوست انتخاب میکند، كتاب میخواند، شغل انتخاب میكند. پس تمام انسانها باید در فکر و حرف و رفتار خود راهی را بروند. انسانها در راه خود اشتباه میكنند و پشیمان میشوند. انسان باید راهی را برود كه درست باشد و خطا نداشته باشد و راه بیخطا و درست همان راه مستقیم است كه در جملهی [اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ]، از خداوند میخواهیم كه همه ما را به آن راه مستقیم هدایت كند. راهی كه در آن خوشبختی دنیا و آخرت ما باشد. راهی كه پیامبران و شایستگان رفتهاند. راهی كه در آن اشتباه و خطا و پشیمانی نباشد.
[صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ]
خدایا: راه كسانی را به من نشان بده كه برآنان نعمت دادی نه غضب شدگان و نه گمراهان.
هر كسی ممكن است راه و فكر و كار خود را درست و حق بداند. ما از خدا میخواهیم راه ما را راه پیامبران و نیكوكاران و شهدا و راستگویان قرار دهد. آری، كسانی هستند كه خداوند بر آنان نعمتهای زیادی داده ولی آنان ناسپاسی كرده و گمراه شدهاند و گروهی در همین دنیا مورد قهر و غضب خداوند قرار گرفتهاند.
ما ازخداوند دو چیز میخواهیم:
یكی آن كه ما را به راه مستقیم هدایت كند، همان راه كسانی كه به آنان نعمت داده است.
دوم این كه ما نعمتهای الهی را با ناسپاسی خود به گناه و كجروی و قهر خدا تبدیل نكنیم.
آری، نعمت خدا یك خیر است و بهرهگیری درست از آن، چیز دیگری است؛ مثلاً علم و نوشتن نعمت خداست ولی میتوان از این نعمتها بد استفاده كرد و به جای نامه محبتآمیز، كلمات بد و قهرآور نوشت.
پس از نگاهی گذرا به سوره حمد اکنون آیهی دیگری را بررسی میکنیم:
نیكی به دیگران سبب میشود كه خداوند نیكی خود را بر ما بیشتر كند. 1. اگر در مهمانی ظرف میوهای را نزد ما آوردند، اگر ما فقط برای خودمان برداریم، ظرف را از نزد ما دور و برای دیگران میبرند، ولی اگر همین كه ظرف میوه را نزد ما آوردند؛ میوهای برای نفری كه دست راست نشسته برداریم و به او بدهیم بعد میوهای برای كسی كه دست چپ ما نشسته است برداریم و به او بدهیم تا مادامی كه ما به دیگران احسان میكنیم و میوه میدهیم صاحب خانه ظرف را نزد ما نگه میدارد. همچنین تا مادامی كه ما به بندگان خدا احسان كنیم، خداوند احسان خود را برای ما نگه میدارد و ادامه میدهد. قرآن میفرماید: [إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم]، اگر نیكی كنید به خود نیكی كردهاید. (2) البته اگر نعمتهای خدا را به دیگران ایثار کنیم، هم شکر نعمتها را به جا آوردهایم و هم باعث استمرار آن شدهایم چنانکه خداوند میفرماید:
[أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْك]
تو به دیگران نیكی كن همانگونه كه خداوند به تو نیكی كردهاست.
آری، نیكی به دیگران فرمان خداست كه انجام آن پاداش زیادی دارد.
نیكی به دیگران مشكلات مردم را برطرف میكند و میان افراد جامعه برابری و برادری به وجود میآورد.
نیكی به دیگران سبب میشود كه آنان نیز در روز گرفتاری و نیاز ما به ما نیكی و كمك كنند. نیكی به دیگران یك نمونه تشكر از خداست.
نیكی به دیگران شامل هر نوع محبت، خدمت، حمایت و كمك میشود.
1. سوره مؤمنون، آیه 17.
2. سوره اسراء، آیه 7.
3. سوره قصص، آیه 77.
درس هجدهم: پای سخن خالق (آشنایی با سوره والعصر)
بسم الله الرحمن الرحیم
[وَ الْعَصْرِ (1) إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقّ ِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (3)]
به زمان و روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ایمان آورده و كارهای نیك انجام داده و یكدیگر به حق و استقامت سفارش میكنند.
زمان بسیار عزیز و مهم است و خداوند در قرآن به تمام ساعات آن سوگند یاد كرده است مثلاً:
[والفجر] (1)، سوگند به سپیدهدم!
[والصبح] (2)، سوگند به صبح!
[والضحی] (3)، سوگند به چاشت!
[والنهار] (4)، سوگند به روز!
[والعصر] (5)، سوگند به عصر!
[والیل] (6)، سوگند به شب!
[وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ] (7)، سوگند به شب، آن گاه كه رو به رفتن است، یعنی سوگند به سحر!
تفاوت ضرر و خسارت:
خداوند پس از سوگند، میفرماید:
[إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ]
همانا انسان در خسارت است.
اگر جنسی باشد و قیمت آن كم شود، ضرر است. مثلاً اگر سكه ارزان شود، میگویند: صاحبش «ضرر» كرده است، زیرا طلا هست ولی نرخش كم شده است، ولی اگر جنس و سرمایه از بین برود، میگویند: «خسارت» كرده است. مثل یخ فروشی كه مشتری نداشته باشد، در این جا نرخ یخ كم نشده بلكه سرمایه آب شده است.
اگر انسان از عمر خود استفاده خوب نكند، سرمایهاش از دست رفته است. زیرا عمر انسان بالاترین سرمایه اوست.
اگر مال از بین برود میتوان آن را جایگزین كرد ولی اگر عمر تلف شود جایگزین ندارد.
[إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ]
مگر آنان كه ایمان آورده و كارهای نیك انجام دادهاند.
قرآن میفرماید: «به زمان و روزگار سوگند که انسان در حال آب شدن و هدر رفتن است، یعنی هر لحظهاش میرود و بر نمیگردد. مگر كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام دهند که در برابر رفتن عمر،سرمایهی ایمان و عمل صالح را به دست آوردهاند.»
ایمان به خدا و معاد و پیامبران آسمانی، ایمان به حق و راه حق است. در حدیث میخوانیم: «ایمان ده درجه دارد؛ ایمان بعضی در درجه پایین است و بعضی در درجه بالاتر قرار دارند».
نشانهی ایمان كامل آن است كه انسان به قدرت و آن چه در دست خداست بیش از آن چه در دست خودش هست اطمینان داشته باشد. مثلاً نگوید: «چون درس خواندهام و نمرهی خوب دارم، پس حتماً خوشبخت خواهم بود.» زیرا ممكن است در اثر یك فراموشی تمام خواندهها بر باد برود. نگوید: «چون پدرم سرمایهدار است پس زندگی راحتی خواهم داشت». زیرا ممكن است تمام داراییها انسان یك شبه از بین برود.
ما باید از امكانات و تلاش خود استفاده كنیم ولی فكر نكنیم همه كاره هستیم. گاهی تمام سیمكشیهای برق درست و لامپها سالم است ولی از نیروگاه، برق قطع میشود. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «چون دیدم تصمیمات ما بر هم میخورد، فهمیدم خدایی است كه كارها را از راه دیگری سر و سامان میدهد» . (8)
بنابراین ما باید از تلاش و کوشش خود دست برنداریم ولی بدانیم فكر و تلاش و برنامههای ما جلو اراده خدا را نمیگیرد.
معمولاً قرآن در كنار كلمه [آمَنُوا] كلمهی [عَمِلُوا الصّالِحاتِ] را آورده تا بگوید باید ایمان همراه با عمل باشد.
اگر پدر و مادر به فرزندش بگوید من تو را دوست دارم، ولی كاری برای فرزند نكند، فرزند میگوید این چه دوستی است که همراه با كار نیست. قرآن به پیامبر میفرماید: «به مردم بگو اگر خدا را دوست دارید پس باید مرا پیروی كنید». (9)
دوستی و ایمان باید همرا با عمل باشد، آن هم عمل صالح و كار شایسته، آن هم همه كارهای خوب که زمینهاش به وجود میآید، نه این كه بعضی عملهای خوب را انجام دهیم و بعضی دیگر را انجام ندهیم.
اگر نردبانی یكی دو تا پله داشت ما را به پشت بام نمیرساند.
اگر بیمار به بعضی از دستورات پزشك عمل كند، به سلامت کامل نمی-رسد.
اگر فرزندی به دنیا آمد و فقط دست یا پا و یا سر او بزرگ شد و بقیه-ی اعضای بدن او همچنان كوچك باقی ماند، این طفل نمیتواند زندگی سالم داشته باشد.
ایمان و عمل مثل نخ و سوزن است اگر با هم باشند لباس دوخته میشود.
[وَ تَواصَوْا بِالْحَقّ ِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ]
و یكدیگر به حق و استقامت سفارش میكنند.
خداوند در این سوره میفرماید: همه مردم مثل یخ هر لحظه آب میشوند و دچار خسران میشوند مگر انسانهایی كه اهل ایمان و كارهای شایسته باشند كه هر چه از عمرشان كم میشود، در عوض به ایمان و عمل صالحشان افزوده شود. در پایان سوره میفرماید: تنها به فكر خود بودن كافی نیست، بلكه مؤمن باید با دل سوزی برای دیگران آنان را نیز به پیمودن راه حق سفارش كند، [تَواصَوْا بِالْحَقّ] و به یك بار و دو بار دلخوش نباشد، بلكه در سفارش به حق، تاکید و پافشاری كند و حتی اگر مورد بیمهری قرار گرفت، دلسرد و ناراحت نشود. بلكه آن قدر مقاومت و صبر كند تا دیگران را نیز به راه حق آورد مثل كسی كه میخواهد چوبی را بشكند، آن قدر تبر میزند تا بشكند و هرگز نمیگوید چند تبر زدم، چوب نشكست و من دست از كارم کشیدم. [تَواصَوْا بِالصَّبْرِ]
1. سوره فجر، آیه 1.
2. سوره تکویر، آیه 18.
3. سوره ضحی، آیه 1.
4. سوره شمس، آیه 3.
5. سوره عصر، آیه 1.
6. سوره لیل، آیه 1.
7. سوره مدثّر، آیه 33.
8. بحارالانوار، جلد 83، صفحه 189.
9. سوره آلعمران، آیه 31.