درس اول: دین چیست؟
دین به معنای فکر و عقیده و راه و روش است؛ خواه راه حق باشد یا راه باطل. قرآن به بتپرستان میگوید: [لَكُمْ دینُكُمْ وَ لِیَ دین ] (1)، برای شما دینتان و برای من دینم.
بنابراین هر كس، راه و روش و آداب و رسوم او، دین اوست. آنچه مهم است، این است كه به سراغ راه حق و دین حق برویم.
نشانههای دین حق:
1- دین حق، دینی است كه با عقل سازگار باشد.
بتپرستان مجسمههایی را از سنگ و چوب میتراشیدند و در برابر آن عبادت میكردند. قرآن میفرماید: این كار شما بر خلاف عقل است. [قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُون ] (2) آیا چیزی را میپرستید كه خود ساختهاید؟
ممكن است كه این راه كج و انحرافی را نیاكان ما نیز رفته باشند، ولی ما نباید آن راه را برویم.
چنانکه بتپرستان در توجیه كار خود میگفتند: [إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ] (3) یعنی ما نیاكان خود را در راه بتپرستی دیدهایم.
2- دین حق آن است که از طرف آفریدگار باشد نه دیگران.
به این مثال توجه كنید: هر دستگاه و وسیلهی مهمی كه تولید و به بازار وارد میشود، معمولاً یك دفترچهی راهنما دارد كه روش استفاده از آن محصول را بیان كرده است.
انسان هم كه آفریده خداست، دفترچهی راهنمایی دارد كه خداوند آن را به صورت كتاب آسمانی فرستاده است. همانگونه كه دفترچهی راهنمای محصولات را کسی مینویسد كه آن محصول را طراحی کرده و ساخته است، برنامهی زندگی ما را هم باید خدایی بدهد كه ما را آفریده و از نیازهای ما آگاه است و توانایی رفع مشكلات ما را دارد.
3- دین حق آن است كه در مورد تمام نیازهای انسان برنامه داشته باشد؛ نسبت به جسم و روح، دنیا و آخرت، فرد و جامعه.
4- دین حق دینی است كه عمل به آن سبب رشد و برتری انسان باشد و گذشت زمان آن را كهنه نكند و دستوراتش همیشه تازه و جذّاب باشد.
دستورات دینی نظیر بندگی خدا، اطاعت از افراد پاک، توجه به حق مردم، تغذیه سالم، نظافت، تحصیل و کار، احترام به دیگران و کمک به مستمندان که هیچ یک از این دستورات برای زمان ومکان مخصوصی نیست، بلکه همیشه و در هر زمان و مکان زنده است.
کلام همیشه زنده امام حسین (علیه السلام) که فرمود: «هیهات منّا الذلة»، هرگز زیر بار ذلّت نمیروم، گرچه خود و فرزندانم شهید شویم. این شعار در همه مكانها و زمانها و برای همه انسانها زیبایی دارد و کهنه نمیشود.
آری، تشكر از خدا كه در نماز است،
چشیدن گرسنگی و یاد گرسنگان كه در روزه است،
دفاع از مال و جان و دین كه در جهاد است،
كمك به محرومان كه در خمس و زكات است،
دعوت مردم به نیكیها و تلاش برای نجات دیگران از آلودگیها و زشتیها كه در امر به معروف و نهی از منكر است،
سفارش به نظافت كه در وضو و غسل و گرفتن ناخن و آراستن سر و صورت است،
سفارش به رعایت ادب و سلام كردن و بدون دعوت جایی نرفتن و احترام به پدر و مادر و بستگان و معلمان و وفای به عهد كه در برنامههای دینی است،
و هزاران برنامه دیگر دینی، هیچگاه كهنه نمیشود و همچون خورشید در آسمان دین میدرخشد و به همه انرژی معنوی میدهد.
كسانی كه از برنامههای دینی استفاده نمیكنند و از دین استوار بهره نمیگیرند دو راه بیشتر ندارند:
1. یا به سلیقه وفکر خود عمل میكنند كه دیر یا زود پشیمان می-شوند.
2. یا به قوانین بشری تكیه میكنند كه برخاسته از فكر انسانهایی محدود یا کسانی است که تحت نفوذ هوسها یا ستمگران هستند.
امروزه مهمترین محلّ رسیدگی به حقوق بشر، سازمان ملل است؛ ولی برخی كشورها مثل آمریكا برای خود حق وتو گذاشتهاند، یعنی اگر تمام نمایندگان كشورهای دنیا تصمیمی بگیرند، آنها میتوانند یك طرفه آن را لغو كنند. این سیمای حقوق بشر در زمان ماست.
اما در قرآن میخوانیم: «قانون، حق خداست و حتی پیامبر حق ندارد كلمهای از سوی خود به آن نسبت دهد، و اگر چنین كند، خداوند رگ حیات او را قطع میكند.» [وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِین] (4)
آری، همانگونه كه بیمار برای كسب سلامتی، خود را تسلیم دستورات پزشك میكند، و همانگونه كه ما اتومبیل را برای تعمیر در اختیار مكانیك قرار میدهیم، برای رسیدن به خوشبختی، باید خود را در اختیار دستورات خدا قرار دهیم.
خداوندی که هزاران هزار برابر از پزشك و مكانیك آگاهتر و هم به انسان مهربانتر است، تنها او میداند انسان چه موجودی است و چه دستوری به نفع اوست، كه آن را واجب یا مستحب كرده است؛ و چه امری به ضرر اوست، كه آن را حرام یا مكروه كرده است.
خداوند علاوه بر ارسال کتاب راهنما، دست بشر را در دست پیامبران و امامان معصوم و عالمان عادل گذاشته است.
قرآن كریم دینی را كامل میداند كه علاوه بر دستورات خوب، رهبری جامعه را به فردی بسپارد كه تمام كمالات را داشته باشد. در سوره مائده آیه سوم میخوانیم: [الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُم]، امروز دین شما را كامل كردم. و آن روز، همان روزی بود كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از آخرین سفر حج، در سرزمین غدیر خم، به فرمان پروردگارش دست امام علی (علیه السلام) را بلند كرده و به مردم اعلام فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» (5)، هر كس كه من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست اوست.
1. سوره کافرون، آیه 6.
2 . سوره صافّات، آیه 95.
3. سوره زخرف، آیه 23.
4. سوره حاقّه، آیات 44 – 46
5. اصول کافی، جلد 1، صفحه 420.
درس دوم: خداشناسی از راه نعمت ها
به خود که نگاه میكنم، میبینم خودم، خودم را نساختهام، پس سازندهای دارم.
سازندهی من باید دانا و توانا باشد، مرا دوست داشته باشد، تمام نیازهای مرا بداند و بتواند آنها را برطرف سازد.
او آفریدگار مهربان من، خداست.
هر نوزادی كه به دنیا میآید، اولین چیزی كه نیاز دارد، غذاست. اما كسی را نمیشناسد و توانایی انجام هیچ كاری را ندارد!
اگر تمام متخصصان جمع شوند و بخواهند راهی برای تغذیه او مشخص كنند، چه طرحی دارند؟ غذا چه باشد؟ چه موادّی را دارا باشد و در چه درجه حرارتی نگهداری شود؟ توسط چه كسی تهیه شود و چگونه به طفل داده شود؟
نوزاد فقط یك كار میداند و آن مكیدن است. نه توانایی جویدن دارد و نه فوت كردن بلد است.
چه كسی مهربانتر از مادر و چه غذایی بهتر از شیر مادر؟ لذا تغذیه نوزاد زیر نظر و دید مادر است، به گونهای كه مادر بتواند از بچه مراقبت كند و تغذیهاش همراه عشق و محبت باشد. غذا نیز همواره آماده بوده و نیازی به سرد كردن یا گرم كردن نداشته باشد.
اگر این همه نعمت نبود چه میشد؟
اگر مادر شیر نداشت؛ اگر نوزاد به جای مكیدن، فوت میكرد؛ اگر نمیتوانست گرسنگی خود را با گریه اعلام كند؛ اگر همه نیازهای نوزاد در شیر مادر یافت نمیشد و اگر مهر مادر كم بود و حاضر به پذیرش چنین مسئولیتی نبود؟
كدام علم و قدرت است كه بتواند این همه نیاز را بشناسد و به طور دقیق تمام آنها را برطرف سازد؟
خدایا! نه من میدانستم چه نیازی دارم و نه پدر و مادرم خبر داشتند چه غذایی برای من لازم و مفید است.
پیش از به دنیا آمدنم، سینه مادر را پر از شیر و قلب او را پر از مهر و زندگیاش را از راه تلاش پدر تأمین كردی.
بهترین غذا را در اختیارم گذاشتی تا از سادهترین راه، نیاز خود را تأمین كنم و در این مكیدن، نوعی ورزش برای من قرار دادی.
خدایا! تو را در برابر این همه لطف، سپاس میگویم.
مرا یاری كن تا از نعمتهای تو به خوبی استفاده كنم، تو را فراموش نكنم، به پدر و مادرم نیكی كنم و همانگونه كه تو برای من خدای خوبی بودی، من هم برای تو بنده خوبی باشم.
قرآن دربارهی اهمیت شیر مادر برای فرزندان میفرماید: [وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ كامِلَیْن] (1) یعنی مادران دو سال تمام فرزندان خود را شیر دهند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «بهترین غذا برای كودك، شیر مادر است» (2).
عالمان دینی نیز میفرمایند: اگر روزه گرفتن مادر، به طفل شیرخوار زیان میرساند، روزه بر مادر واجب نیست. زیرا تغذیهی كودك، مهمتر از روزه واجب ماه رمضان است.
1. سوره بقره، آیه 233.
2. عیون اخبارالرضا، جلد 2، صفحه 34.
درس سوم: قدرت و حكمت خداوند
تمام آفریدهها، نشانهی قدرت خداست. كوه و دشت و دریا در زمین، خورشید و ماه و ستارگان در آسمان. اما در میان آفریدهها، در بعضی ویژگیهای خاصی وجود دارد؛ مثلا خداوند كه انسان را آفرید، چشم او را از پیه ساخت و گوش او را از استخوان نرم و زبان او را از گوشت. چه قدرتی میتواند از پیه، بینایی و از استخوان، شنوایی و از گوشت، سخن گفتن بیافریند؟
بسیاری از ساختههای بشر، پس از چند سال از كار میافتد ولی اعضای بدن انسان یك عمر كار میكند.
در طول تاریخ میلیاردها بشر آفریده شدهاند، ولی چهره و خطوط سرانگشت حتی دو نفر یكسان نیست، در حالیكه هر هنرمندی بیش از چند نمونه، قدرت هنرنمایی ندارد!
انسان، از خاك جز خشت و آجر و سرامیك و چند نمونه دیگر نمی-تواند بسازد، ولی خداوند، از همین خاك در یك باغ، هم میوه شیرین مثل خرما و توت، هم میوه ترش مثل لیموترش و هم ترش و شیرین مثل انار و پرتقال به وجود میآورد.
در قرآن میخوانیم:
«در زمین قطعههایی در كنار هم هستند و باغهایی از انواع انگور و كشتزار و درخت خرما (میوههایی) همانند و غیر همانند كه همه با یك آب آبیاری میشوند و بعضی میوهها را در خوردن بر بعضی برتری دادیم همانا در این (تنوع طعم و رنگ و مزه میوهها) نشانههایی از قدرت خداوند است برای كسانی كه میاندیشند.» [وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِرات وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخیل صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِی الْأُكُل إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون].
آری، برخی افراد میوه را برای پر كردن شكم میخواهند، ولی خردمندان با دیدن این همه زیبایی و شگفتی، روح ایمان خود را تقویت میكنند و قدرت خدا را در آن میبینند، زیرا از یك آب و خاك، نمیتوان بیش از یك طعم و رنگ و مزه انتظار داشت، ولی قدرت خداوند به گونهای است كه انواع مزهها، رنگها، طعمها و شكلها را از آن بیرون میآورد.
خداوند حكیم است، یعنی همهی كارهای او بهجا و صحیح و هدفدار است و كار بیهوده از او سر نمیزند. حتی در مواردی که به نظر ما تلخ و ناگوار است، دلیلی وجود دارد. مثلا اگر انسان درد و مرض را احساس نمیكرد، یكباره وجود او از كار میافتاد. ولی دردها نظیر چراغ و آژیری است كه علامت و نشانه نوعی خطر است.
دردها و بیماریها، افرادی را به سراغ كشف داروها و پیشرفتهای علمی سوق میدهد، و در سایه دردها انسان قدر سلامتی را حس میكند.
دردها احساسات بستگان را نسبت به انسان لطیف میكند. بیماریها، تكبّر و غرور انسان را پایین میآورد و رابطه انسان را با خداوند زیاد میكند و دیگران را به فكر و اندیشه وادار میکند تا قدر سلامتی خود را بدانند.
یكبار دیگر به این سطرها توجه كنید. تمام كارهای خداوند در جای خود عالمانه است، و سلامتی و بیماری را در جهت رشد ما قرار داده است.
اگر سلامتی تولید را بیشتر میكند، بیماری ترحّم را.
اگر سلامتی وسیلهی رشد است، بیماری وسیلهی قرب به خداست.
آری، خداوند قدرت دارد، اما معنای قدرت او این نیست كه هر چه را ما میپسندیم و یا میخواهیم، انجام دهد بلكه او قدرتش را در جایی به كار میبرد كه عالمانه و حكیمانه باشد.
شما قدرت دارید كه پیراهن خود را پاره كنید، اما این کار را نمیكنید. خداوند قدرت دارد بدون درس خواندن كسی را دانشمند كند و بدون زحمت كشاورزی، محصولات را به وجود آورد و بدون پزشك و دارو، بیمار را شفا دهد، اما اینكار را نمیكند چون حكیمانه نیست. چون سبب ركود فكرها و تلاشها و روابط میشود.
1. سوره رعد، آیه 4.