مقدمه
1- ضروریترین نیاز بشر ارتباط با عالم ملکوت و آزادشدن از هبوطی است که با نزدیکی به شجرهی ممنوعه در آن قرار گرفت و ارتباط با عالم ملکوت میسّر نمیشود مگر آنکه به انسانهای ملکوتی که با وجودشان اشاره به آن عالم دارند نظر اندازیم. حضرت سیدالشّهداء(ع) در کربلا چنین راهی را در جلو بشریت گشودند، لذا ما با زیارت آن حضرت به ملاقات آن امام میرویم تا ما نیز نظارهگر ملکوت عالم باشیم و از جرگهی مسلمانانی که امام را شهید میکنند به در آییم و به جرگهی گروهی بپیوندیم که در امام ذوب شدند و خونخواهی او را خونخواهی خود دانستند و از خدا خواستند که «أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِی...» خونخواهی حسین(ع) را که خونخواهی خودم محسوب میشود، رزق من گردان که جان من جدای از جان مولایم حسین(ع) نیست.
2- انسان دارای چهرههای مختلفی است که هر زمان با چهرهای از خود روبهرو میشود و به تماشای آن مینشیند. انسان در کربلا با عالیترین وجه انسانی روبهرو میگردد و در طلب آن اشک تمنّا سر میدهد و در زیارت عاشورا سعی دارد همهی حجابهای بین خود و آن چهرهی نهایی انسانی را کنار بزند تا در یگانگی با امام ندا سر دهد «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی» حمد خدا را به جهت مصیبت بزرگ من، آری مصیبت بر امام حسین(ع) را مصیبت خود احساس میکند و شرط یگانگی با امام را به انتها میرساند.
3- زیارت عاشورا اشاره به راهی است که باید طی شود و معراجی است که باید به آن دست یافت. انسان از طریق آن زیارت متوجه میشود طلب در او زنده است و غرایز مانع راهاند، ولی به مدد زیارت حضرت سیدالشّهداء(ع) امکان طی مسیر هست. با نظر به آن حضرت از خداوند تقاضا میکند که؛ «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَكَ وَجِیها بِالْحُسَیْنِ(ع)» خداوندا! مرا به حقیقت حسین(ع) پسندیدهی درگاهت قرار بده، تا بتوانم جهت جان خود را به خدا اندازم و در مسیر حقیقتیابی، طریقت حسین(ع) را پیشهی خود کنم تا همچنان که کربلا را عشق به خدا آفرید من نیز از آن عشق بیبهره نباشم و از هبوط بهدرآیم و به معیت با حسین(ع) و اصحاب او نایل گردم و بتوانم از خدا تقاضا کنم؛ «أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ» مرا نیز به مقام محمود نایل گرداند.
4- در متن کتاب ملاحظه خواهید کرد کلمهکلمهی زیارت عاشورا با دقت و ظرافت تمام انتخاب شده و در تکرار مضامین تعمّدی دقتبرانگیز مدّ نظر بوده و نامهایی که عنوان شده همه از سر دقت انتخاب شده تا ما بتوانیم زندگی امروز خود را با زیارت عاشورا تغذیه کنیم.
5- با تأمل در زیارت عاشورا معلوم میشود که آن زیارت شناسنامهی فرهنگی و سلوکی شیعه است و لعنهای مطرحشده در آن جهت تولی و تبرّای مسلمانان را روشن میکند تا هر مسلمانی جایگاه خود را در نبرد بیامان حق و باطل تعیین و تعریف کند و از حضور در جبههی معنوی حق در هزارهی سوم محروم نماند و معلوم شود او نیز بخشی از این جبهه است.
6- روشن است که «لعن»گفتن مقولهای متفاوت از ناسزاگفتن و فحشدادن است، فحشدادن شأن یک مسلمان نیست همچنان که علی(ع) فرمودند: « إِنِّی أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِینَ»(1) به خدا سوگند دوست ندارم شما از دشنامدهندگان باشید. ولی «لعن»کردن یک نوع بیزاریجستن از ظلم و ظالم و فاصلهگرفتن از راه سپاه اهل باطل و موجب قرب به جبههی امام حسین(ع) میشود و اینکه در دل ما جایی برای همراهی با ظلم و ظالم نیست. همانطور که خداوند بر اهل کفر لعنت میکند و لعنت لعنتکنندگان را نیز بر آنها میفرستد و میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْكِتابِ أُولئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ».(2) كسانى كه دلایل روشن، و وسیلهی هدایتى را كه نازل كرده ایم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بیان نمودیم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مى كند؛ و همه لعن كنندگان نیز، آنها را لعن مى كنند.
7- وقتی به عمرسعد «لعنت» کردیم به این معنی است که دیگر در اردوگاهی که شخصیت عمرسعد هست، جای ما آنجا نیست و با توجه به لعنتهای جامعی که در آن زیارت هست، راه برای انتخاب جایگاهی در کنار امام حسین(ع) آسان میگردد. پس هرجا که شخصیتهای مورد لعن در زیارت عاشورا آنجا نباشند جای ما آن جا خواهد بود که جایگاه همراهی و همدلی با امام حسین(ع) است و در آن حال تولّی و تبرّی از حالت ذهنی خارج میشود و صورت کاربردی به خود میگیرد و این به معنی پاشیدن تخم کینه نیست، بلکه به معنی آن است که پروندهی کربلا مفتوح است و ما میتوانیم با امام حسین(ع) اتحاد روحانی برقرار کنیم و متوجه باشیم «سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز» مواظب باش در این جنگ در جبههی باطل قرار نگیری.
8- نامهایی که در زیارت عاشورا آمده بیش از آنکه نام اشخاص باشد اشاره به شخصیتهایی است که در همهی زمانها وجود دارند و زیارت عاشورا پنجرهی روشنی است برای شخصیتشناسی و ملاکهایی میدهد تا انسان در هر زمان یزید و شمر و آل مروان و آل زیاد زمان را بشناسد و جهت روح و روان خود را از آنها جدا کند تا در اعلام موضع، در نبرد تاریخی حق و باطل، بیموضع و بیطرف نباشد. زیرا بنا به فرمایش قرآن؛ «فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلال »(3) اگر انسان از دایرهی حق بیرون آمد، هرجا باشد در دایرهی گمراهی و کفر است.
9- نصرتطلبیدنِ حضرت اباعبدالله(ع) که فرمود:«هَلْ مِنْ ناصِرٍ ینْصُرنی...» خطاب به لشکریان عمرسعد نیست، خطاب به همهی آنهایی است که میخواهند در نبرد تاریخی حق با باطل در کنار حسین(ع) باشند و از سیر روحانی و اتحاد با جان نورانی حضرت سیدالشّهداء(ع) عقب نیفتند و همچون امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» در جنگ بیرونی و درونی با باطل، جای خود را تعیین کنند و با بازنگهداشتن پروندهی نبرد تاریخی حق و باطلِ کربلا، جبههی زمانهی خود را مدیریت نمایند و به پویایی اسلامی ادامه دهند.
10- زیارت عاشورا نقطهی مکرر رجوع به کربلا است و نظر به راهی است که انتخاب حق برای انسانها سخت و پیچیده نگردد، به شرطی که به کربلا و مقام قدسی امام حسین(ع) درست بنگریم و لذا سعیشده است در کتابی که پیش رو دارید این موضوع مورد غفلت قرار نگیرد.
11- این کتاب بدون ویرایشهای معمولی ادبی و با همان روح حضوری که سخنران محترم انجام داده خدمتتان عرضه میشود تا امکان ارتباط روحی با اصل زیارت برای خوانندهی محترم در سرتاسر کتاب باقی بماند و راهی جهت اُنس با مقام حضرت سیدالشّهداء(ع) باشد. از این رو کتاب حاضر کتابی است برای بارها خواندن، گشودن دوبارهی آن آغاز توسلی است به آستان مقدس حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و آنگونه که در متن آمده؛ «بهانهای است برای سیر در مقام نورانی امام حسین(ع) و اتحاد روحانی با آن ذات مقدس».
گروه فرهنگی المیزان
مقدمه مولف
1- بهترین توصیف در رابطه با عظمت زیارت عاشورا متن زیارت است و اینکه چگونه آن زیارت ابعاد روحانی انسان را برمیانگیزاند و موانع اُنس با شهدای کربلا را برطرف میکند. عمده آن است که بدانیم این زیارت یک نحوه سلوک روحانی است و به صورت کاملاً کاربردی میتوان از آن بهره گرفت، إنشاءالله با مطالعهی کتاب دلیل این ادعا روشن میشود.
2- در مورد سند زیارت عاشورا بزرگان دین سخنان مبسوطی اظهار فرمودهاند که بنده فکر میکنم با توجه به تأیید سند زیارت عاشورا توسط حضرت آیتالله شبیری زنجانی که بنا به نظر اهل فن، در موضوع رجالشناسی، اگر نگوئیم بینظیرند مسلم کم نظیرند، دیگر هیچ شبههای بر موثق بودن آن زیارت باقی نمیماند، ایشان در جواب سؤال از سند زیارت عاشورا با دلایلی که ذکر می فرمایند آن را صحیح میدانند.(4)
زیارت عاشورا در دو كتاب مهم «كامل الزّیارات»، تألیف مرحوم شیخ ابوالقاسم جعفر بنمحمدبنجعفربنموسیبنقولویه و «كتاب مصباحالمتهجدین و سلاحالمتعبدین» نوشتهی مرحوم ابىجعفرمحمدبنالحسنالطوسى، آمده است. مرحوم شیخ طوسى، این كتاب را مختصر نمود و نام آن را مختصرالمصباح نهاد. قابل ذكر است، اگر چه بناى شیخ در این كتاب، بر اختصار بوده ولى از جهت اهمیت زیارت عاشورا، آن را نیز نقل نموده است.
زیارت عاشورا؛ حدیث قدسی
زیارت عاشورا از دو طریق نقل شده است: یکی از طریق امام باقر(ع) که آن را علقمة بنمحمدحضرمى و محمدبناسماعیل از صالحبنعقبه، و او از مالک جهنى از امام باقر(ع) نقل کرده اند. و یکی هم از طریق امام صادق(ع) که آن را صفوانبنمهرانجمال (از اصحاب نیک امام صادق و امام کاظم(ع)) نقل کرده اند. از این طریق دوم استفاده مى شود که زیارت عاشورا؛ حدیث قدسى است. زیرا در این حدیث آمده سیف بنعمیره مى گوید: صفوان گفت امام صادق(ع) فرمود: «همواره این زیارت و دعایش را بخوان، که من بر کسى که این زیارت و دعایش را از دور و نزدیک مى خواند ضامنم که زیارتش قبول گردد، و سعیش مورد تقدیر خداوند شود، و سلام او به امام حسین(ع) برسد، و حاجتش- هرگونه و هرقدر باشد- از سوى خداوند برآورده گردد.» آنگاه امام صادق(ع) به من فرمود: «یَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّیَارَةَ مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِی وَ أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَخِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَنْ جَبْرَئِیلَ(ع) مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ قَالَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛(5) اى صفوان! من این زیارت را با همین ضمانت - قبولى و تقدیرالهى و وصول سلام- از پدرم، و پدرم امام سجاد(ع) با همین ضمانت از امام حسین(ع) و ایشان با همین ضمانت از برادرش امام حسن(ع) و ایشان با این ضمانت از پدرشان امیرمؤمنان على(ع) و امیرمؤمنان(ع) با همین ضمانت از رسول خدا(ص) و ایشان با همین ضمانت از جبرئیل، و او با همین ضمانت از خداوند متعال نقل کردند.
به گفتهی اهل فن به فرض اینکه سند زیارت عاشورا، قوى نباشد - كه البته سند معتبری دارد- متن قوى و هماهنگى آن با روایات و زیارت هاى دیگر، دلیل بر قوّت آن است. به طور قطع مى توان گفت كه هریك از فرازهاى زیارت عاشورا چه آنجا كه مدح و ستایش و سلام است و چه آنجا كه نفرین و لعن بر دشمنان خداست، با دهها روایت معتبر، قابل تصدیق و تأیید است. و این در علم اصول ثابت است كه از راههاى اثبات صحّت یک روایت، مطابقت متن آن با آیات و روایات دیگر است. از آیت الله بهجت دربارهی سند زیارت عاشورا پرسیدند، ایشان گفتند: «متن زیارت عاشورا بر عظمت آن شاهد و گواه است. یعنى چنین متنى، نیاز به سند ندارد. »(6)
توجه بسیارِ مراجع تقلید و خبرگان علم فقه و رجال و مداومت آنان در قرائت زیارت عاشورا از گذشته تا حال، خود دلیل اهمیت و عظمت این زیارت است.
توجه و مداومت بزرگانى چون آیتالله شیخمحمدحسیناصفهانى (معروف به كمپانى)، آیت الله شیخ صدراى بادكوبه اى، آیت الله حاج میرزا ابوالفضل تهرانى، آیت الله شیخ مرتضى انصارى، علامهی مجلسى، آیت الله میرزا محمد تقى شیرازى، عالم بزرگوار شیخنجفى قوچانى صاحب کتابهای سیاحت غرب و سیاحت شرق، آیتالله شیخعبدالکریمحائرى مؤسّس حوزهی علمیهی قم و بسیارى از علماى دیگر، بر زیارت عاشورا شاهد بر این مدعاست.
از فرزند علامهی امینى نقل مى كنند كه: پدرم با كثرت مطالعات و تحقیقاتى كه داشت، بر خواندن زیارت عاشورا مداومت داشت، و من حدود چهار سال بعد از فوتشان، ایشان را خواب دیدم و از ایشان پرسیدم كه چه عملى باعث نجات است، به من گفتند: زیارت عاشورا را به هیچ عنوان و عذرى ترك مكن.
در كتاب شریف نجم الثاقب صفحهی 464 و نیز كتاب مفاتیح الجنان، حكایت سید رشتى چنین نقل شده است:
«مرحوم سید احمدبنسیدهاشمبنسیدحسن موسوى رشتى، در سفر حج از قافله عقب ماند. حضرت بقیةاللهالاعظم، ارواحنا فداه، او را نجات دادند. در این تشرّف، حضرت مهدى(عج) به او مى فرمایند: كه نافلهی شب بخوان تا راه را پیدا كنى، او نماز شب را مى خواند. بعد به او مى فرمایند: جامعه بخوان، مرحوم رشتى جامعه را از حفظ مى خواند. بعد امام زمان(عج) مى فرمایند: عاشورا بخوان. او زیارت عاشورا را نیز با تمام لعن و سلام و دعاى علقمه از حفظ مى خواند. آنگاه حضرت او را سوار بر مركب كرده و به دوستانش مى رسانند و در بین راه، به سید رشتى مى فرمایند: چرا شما نافله نمى خوانید؟ نافله، نافله، نافله. چرا شما عاشورا نمى خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. چرا شما جامعه نمى خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه».
امام باقر(ع) فرمودند: وقتی این زیارت را با آدابش خواندی؛ «كَتَبَ اللَّهُ لَكَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْكَ أَلْفَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَكَ مِائَةَ أَلْفِ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ حَتَّى تُشَارِكَهُمْ فِی دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِی الشُّهَدَاءِ الَّذِینَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ كَتَبَ لَكَ ثَوَابَ كُلِّ نَبِیٍّ وَ رَسُولٍ وَ زِیَارَةِ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَبْنَعَلِیٍّ(ع) مُنْذُ یَوْمَ قُتِل »(7) خداوند متعال براى تو هزارهزار حسنه نوشته و هزارهزار گناه محو مى فرماید و صد هزارهزار درجه مقام و مرتبهی تو را بالا برده و تو را از كسانى قرار مى دهد كه با حضرت حسینبنعلى(ع) شهید شده اند و بدین ترتیب در درجهی ایشان قرارت مى دهد و شناخته نمى شوى مگر در زمرهی شهدائى كه با آن حضرت شهید شده اند و ثواب تمام انبیاء و رسولان و كسانى را كه زیارت امام حسین(ع) را از زمان شهادتش تا به الآن نموده اند برایت مى نویسد.
گفته شده که بسیاری از بزرگان و مراجع و عرفا، زیارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام میخواندند و از جمله نقل شده كه امام خمینی(ره) چنین زیارت میكردند.
همچنین حضرت آیتاللهالعظمیبهجت(ره) میگویند: «شیخ انصاری زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام میخواندند». آری فرمودهاند: اگر قرائت صدبار لعن و سلام در هنگام زیارت عاشورا باعث عسر و حرج و یا سبب نخواندن زیارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعنها و سلامها بگوید: «تِسْعاً وَ تِسْعِینَ مَرَّة» إنشاءالله ثواب زیارت كامل را خواهد داشت. و نیز از امام هادى(ع) نقل شده که فرمودند: «من قرء لعن زیارة العاشورا المشهورة مرة واحدة ثم قال: اللهم العنهم جمیعا تسعة و تسعین مرة کان کمن قرئه ماة مرة، و من قرء سلامها مرة واحدة، ثم قال السلام على الحسین، و على علىبنالحسین و على اولادالحسین و على اصحابالحسین تسعا و تسعین مرة کان کمن قرئه ماة مرة تامة من اولهما الى آخرهما»؛ کسى که در زیارت عاشورا، در فراز لعن، یک بار آن را کامل بخواند (اللهم العن اول ظالم ظلم...)، سپس 99 بار بگوید «اللهم العنهم جمیعا»، مانند آن است که همهی این فراز لعن را صدبار گفته است، همچنین اگر یک بار فراز سلام را تا آخر به طور کامل بخواند، سپس 99 بار بگوید: «السلام على الحسین، و على على بن الحسین و على اولادالحسین و على اصحاب الحسین » مانند آن است که همهی فراز سلام را به طور کامل خوانده است.(8)
باز تأکید میشود بهترین توصیف جهت نقش زیارت عاشورا در اصلاح امور فردی و اجتماعی، تدبّر در متن زیارت است، به امید آن که در این راستا قدم کوچکی برداشته باشیم. إنشاءالله.
طاهرزاده
بسماللهالرحمنالرحیم
(السَّلامُ عَلَیْكَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَیْكَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِكُمْ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ(
قصد داریم زیارت عاشورا را از زاویهای بحث کنیم که إنشاءالله عزاداری برای حضرت اباعبدالله(ع) و توجه به حضرت، سرمایهای متعالی و حیاتی برین برای روح و قلب ما بشود.
امیدوارم فرصتی پیش آید تا به صورت مفصّل به زیارت عاشورا به عنوان یک دایرةالمعارفِ سلوکی بپردازیم، ولی سعی میشود در این فرصت کوتاه در همان راستا نظری مختصر به آن داشته باشیم تا با توجه به این زیارت شریف نصیبی الهی برای خود به دست آوریم.