جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم

اصغر طاهرزاده

خصوصیت دولت اسلامی

كشور اسلامی یعنی این‌كه عموم مردم الهی فكر كنند و با بصیرت خود متوجه نتایج فوق‌العاده‌ی تمدن اسلامی بگردند. در حال حاضر در مرحله‌ای نیستیم كه همه‌ی مردم در امور فردی و اجتماعی و اقتصادی، الهی فكر كنند، وظیفه‌ی کسانی كه افق آینده‌ی نظام اسلامی را می‌شناسند آن است که در آن راستا برنامه‌ریزی كنند. در حال حاضر نیروهای اصلی انقلاب اسلامی، که ماوراء هسته‌های قدرت و ثروت، به حقیقت انقلاب می‌اندیشند، دغدغه‌ی آن را دارند تا دولت اسلامی‌ را إن‌شاء‌الله پایه‌ریزی كنند و این مرحله مرحله‌ی بسیار دقیقی است، چون با انواع موانع روبه‌رو خواهد شد، از موانع داخلی گرفته تا موانع خارجی، و لذا مشاهده می‌شود در مقابله با ایجاد دولت اسلامی گروه‌های مخالفِ داخلی و خارجی دست در دست همدیگر می‌دهند، چون با ایجاد دولت اسلامی همه‌ی نقشه‌های غرب برای برگرداندن انقلاب اسلامی به بستر غرب‌زدگی خنثی می‌شود و جریان‌های غرب‌زده‌ی داخلی احساس بی‌هویتی می‌کنند.
با ایجاد كشور اسلامی‌ تمام مناسبات زندگی، از تربیت فرزند گرفته تا آموزش و پرورش و خانه و تلویزیون و اقتصاد، در فضایی از تفكر قدسی قرار می‌گیرند که نمونه‌ی عینی آن تفکر حضرت امام خمینی(ره) بود، که هم سیاستش یک سیاست قدسی بود و هم هنرش نظر به عالم قدس داشت، هم شاعر است، هم فیلسوف است، هم عارف است و هم یک مسلمان متعبد که سعی دارد مستحبات را نیز انجام دهد. كشور اسلامی‌ تعریفی از عالم و آدم به میان می‌آورد كه همه‌ی انسان‌ها نمونه‌ی آرمانی خود را شخصیتی چون حضرت امام خمینی(ره) می‌دانند و بستر رسیدن به آن شخصیت را در کنار خود آماده می‌کنند، تا بتوانند به آنچنان جامعیتی که حضرت امام خمینی(ره) نمونه‌ی آن بودند، دست یابند. در حال حاضر اگر شرایط دینداری تا حدّی فراهم است، شرایط دینداری به آن نحو که انسان‌ها در جامعیت قرار گیرند و همه‌ی ابعاد خود را به سوی اهداف الهی سوق دهند فراهم نیست، آن‌کس که می‌خواهد متدین باشد، اهل عشق و هنر و زیبایی نیست، آن‌کس هم که اهل عشق و هنر و زیبایی است، اهل عبودیت و رعایت احکام شریعت نمی‌باشد. ما در آینده‌ی انقلاب حتماً با نوعی از زندگی دینی آشنا می‌شویم و در آن قرار می‌گیریم که نسبت به وضع موجودمان بسیار متعالی‌تر است. ما فعلاً در شرایطی هستیم که حتی در اعتماد به عالم قدس و معنویت، در حدّ استدلال به وجود آن‌ها متوقف می‌باشیم، بدون آن‌که راه‌کارهای ارتباط قلب‌ها با آن عوالم در نظام آموزشی ما برنامه‌ریزی شده باشد. جالب است استدلال‌های اثبات وجود خدا را خداشناسی می‌دانیم و از خداشناسی واقعی که تجلی نور توحید بر قلب‌ها است در غفلت هستیم. (28)
با شروع انقلاب اسلامی، طلیعه‌ی ظهور تمدن اسلامی‌ در منظر تشیع، فراهم گشته و اگر متوجه شویم تمدن اسلامی چه معنایی دارد امیدوارانه شب و روزِ خود را در راستای تحقق آن به کار می‌گیریم تا آنچه را فطرت انسانی در درون خود می‌طلبد، در بیرون با آن روبه‌رو شود. شرایطی که تمام مناسبات فرهنگی و تكنیكی، متذكر رابطه‌ی انسان با عالم معنا خواهد بود. در آن شرایط آنقدری که شرایطِ تأثیر عوامل معنوی در امور مادی بشر فراهم است، تأثیر عوامل مادی بر امور مادی انسان‌ها کمتر فراهم است.(29) از این رو در تمدن اسلامی نظر به عالم ماده به حدّاقل می‌رسد و بشریت بیشتر با عالم معنویت زندگی می‌کند و لذا چشم‌ها و دل‌ها از تکنیک غربی برمی‌گردند، در عین این‌که از زندگی در زمین روی برنمی‌گردانند. تنها کسانی می‌توانند در بستر انقلاب اسلامی از غرب عبور کنند که متوجه مقصد اصلی انقلاب اسلامی، یعنی تمدن اسلامی باشند و آن را بشناسند، وگرنه به اسم عبور از غرب، به غرب رجوع می‌کنند.

انقلاب اسلامی و اشراق تدابیر معنوی بر امور بشر

در راستای تفاوت تمدن اسلامی با تمدن غربی و این که در تمدن اسلامی جامعه آمادگی تدبیر عالم معنویت را بر امور خود فراهم می‌کند، به تفاوت تدبیر بدن انسان توسط روح مجرد با تفاوت اداره‌ی بدن توسط دستگاه‌های الکترونیکی توجه بفرمائید. دقت کنید وقتی یک کلیه‌ی سالم توسط نفس مجرد انسان تدبیر می‌شود چه تفاوتی دارد با وقتی که دستگاه‌های الکترونیکی می‌خواهند عمل نفس را در دیالیزکردن کلیه به عهده گیرند.
در تمدن اسلامی جامعه در شرایطی قرار می‌گیرد که شرایطِ تأثیر عوامل معنوی در امور مادی بشر به نحو مطلوبی فراهم است و قرآن در همین راستا وعده می‌دهد که: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ یَكْسِبُونَ»؛(30) و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمین برایشان مى گشودیم، ولى تكذیب كردند پس به كیفر آنچه کردند آن‌ها را گرفتیم.
در موضوع نقش عوامل معنوی در امور مادی باید ابتدا از حجاب فرهنگ مادّی و ضد قدسی مدرنیته آزاد شد تا روشن شود از طریق آن فرهنگ چه خسارت‌های مهلکی به بشریت وارد شده است.(31)

مرحله‌ی عبور از غرب و حساسیت آن

11- چنانچه بتوان دوران گذار از فرهنگ غرب به تمدن اسلامی را درست و بدون افراط و تفریط طی کرد، به عالی‌ترین نقطه‌ی آرمانی انقلاب اسلامی دست خواهیم یافت.
آری! ابتدا باید غرب به درستی شناخته شود - چیزی که عمدتاً در محافل مذهبی مورد غفلت قرارگرفته و تکنیک غرب را جدای از انحطاط‌های فرهنگی آن می‌دانند- سپس باید از هدف اصلی انقلاب اسلامی غافل نماند.(32) هدف اصلی انقلاب اسلامی آن است که با ایجاد حکومت جهانی، زندگی زمینی با آسمانِ معنویت مرتبط شود و این از طریق شریعتِ تحریف نشده -که همان شریعت اسلام است- و اسلامِ منحرف نگشته -که همان مکتب تشیع است- عملی است.
در مسیر رسیدن به تمدن اسلامی، مرحله‌ی عبور و گذار از فرهنگ غربی به تمدن اسلامی، حساس‌‌ترین مرحله‌ای است که در پیش روی انقلاب اسلامی قرار دارد و این عبور فقط با حکمتی که مخصوص ائمه‌ی شیعه(ع) است ممکن می‌باشد، وگرنه یا گرفتار روش‌های افراطی و ارتجاعی طالبانیسم می‌شویم و یا در مسیر لیبرال‌های به ظاهر مذهبی قرار می‌گیریم که سعی دارند اسلام را با معیارهای غربی ببینند و انقلاب اسلامی را به همان اهداف غربی سوق دهند.(33)
آنقدر روح غربی بر روان انسان‌ها حاکم است که اکثراً قبول ندارند تکنیک غربی از فرهنگ غربی جدایی ناپذیر است، می‌‌گویند هواپیما و تلویزیون و ماشین سواری چه ربطی به گسستگی خانواده و فرار دختران و پسران دارد؟ فعلاً هم جای بحث آن این‌جا نیست ولی می‌‌خواهم عرض كنم تکنیک غربی براساس فرهنگ غربی ساخته شده و این دو از همدیگر جدایی ناپذیرند و لذا هر جا آن تکنیک آمد به صورت نامرئی فرهنگ خود را با خود می‌آورد و همواره این را تجربه کرده‌اید.(34) البته نمی‌‌خواهم بگویم كه شما می‌‌توانید از فردا تكنیك غربی را كنار بگذارید ولی می‌‌خواهم عرض كنم عزیزان روی این موضوع فكر كنید که تکنیک غربی در بستری که فرهنگ غربی اقتضا می‌کرده ساخته شده و هرجا پای گذارد فرهنگ خود را نیز به همراه می‌آورد.
در هر صورت ابتدا باید غرب شناخته شود و اهدافی که آن تمدن برای بشر تعریف کرده دقیقاً بررسی گردد، تا بتوانیم نسبت به هدف اصلی انقلاب اسلامی‌ حساس باشیم. هدف اصلی این انقلاب آن است كه با ایجاد حكومت جهانی، زندگی زمینی با آسمان معنویت مرتبط شود و این از طریق شریعت تحریف نشده که همان شریعت اسلام است، عملی است. عنایت دارید که اتصال زندگی زمینی به حقایق غیبی فقط از طریق شریعت الهی ممکن است، آن‌هم از طریق تنها شریعتِ تحریف‌نشده‌ی موجود، یعنی شریعت اسلام، زیرا مسیحیت و یهودیت هیچ كدام‌ مدعی نیستند كه گرفتار تحریف نشده‌اند، از طرفی درست است که اسلام؛ شریعتِ تحریف‌نشده است ولی در دل اسلام، اسلامِ منحرف‌شده و اسلام منحرف‌نشده داریم و اسلام منحرف‌نشده همان تشیع است. پس تنها از طریق تشیع می‌توان زندگی زمینی را به معنی واقعی به آسمان معنویت متصل کرد و تنها مکتب الهی که می‌تواند بدون تناقض‌گوئی حرفش را بزند و حقانیت همه‌ی ابعاد خود را ثابت كند، تشیع است.(35)
عرض شد در مسیر رسیدن به تمدن اسلامی‌، مرحله‌ی عبور و گذار از فرهنگ غربی، حساس‌ترین مرحله‌ای است كه در پیش روی انقلاب اسلامی‌ قرار دارد و نیاز به بصیرت و حکمت همه‌جانبه دارد تا مرحله‌ی گذار، بدون افراط و تفریط انجام گیرد. همان بصیرت و حكمتی که مخصوص ائمه‌ی شیعه(ع) است که توانستند در رویارویی با حاکمانی مثل بنی‌امیه و بنی‌عباس، شیعه را در تاریخ جلو ببرند. در فصل نهم كتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» بحث شده است كه چه قواعدی را باید در مرحله‌ی گذار رعایت کرد تا در دامی نیفتیم که لیبرال‌های به ظاهر مذهبی در آن افتادند و سعی کردند اسلام را با معیارهای غربی ببینند و انقلاب اسلامی‌ را به سوی اهداف غربی سوق دهند.
در موضوع گذار از غرب به سوی تمدن اسلامی و جایگزینی ابزارهایی که نظر به فرهنگ دینی دارند، بررسی‌های دقیقی باید انجام گیرد، به همین جهت هم تأکید می‌شود مرحله‌ی گذار، قواعدی دارد و هوشیاری دقیقی می‌طلبد که اندیشمندان روی آن فكر کرده‌اند و باز هم جای فکر دارد. از كسانی كه با دقت فراوان متوجه حساسیت موضوع هستند که از یک طرف تمدن اسلامی یک لحظه از منظر ما خارج نشود و از طرف دیگر راه حل عبور از غرب را هم پشت‌کردن مستقیم به تکنیک مدرنیسم ندانیم، مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» می‌باشند. زیرا از جمله نكاتی كه در مرحله‌ی گذار از فرهنگ غربی نباید غفلت کرد، حاکم‌شدن بر نظام تکنیکی مدرنیته است، تا پس از در اختیار گرفتن آن، بتوان آن را به سوی فرهنگِ خودی جهت داد و یا با جایگزینی مناسب از آن عبور کرد.(36) این توقع مورد ندارد که فکر کنیم تکلیف همه‌چیز باید از پیش و با برنامه‌ معین گردد، باید در راه حق جهد و تلاش کرد تا راه گشوده شود، همچنان‌که خداوند فرمود: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(37) آن‌هایی که در راه ما تلاش کنند حتماً آن‌ها را به‌سوی راه‌های خود هدایت می‌کنم، و خداوند با نیکوکاران است. به‌هرحال این ما نیستیم که اسلام را محقق می‌کنیم، بلکه اسلام از طریق انقلاب اسلامی در ما و در همه‌جا إن‌شاءالله متحقق می‌شود و با این تحقق مسائل صورت دیگری پیدا می‌کند.