جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم

اصغر طاهرزاده

جایگزینی‌های کاذب

عرض شد بشر به دنبال شرایطی است كه بتواند همه‌ی ابعاد خود را شكوفا كند و به ثمر برساند و این نه تنها با حاكمیت اندیشه‌‌های سكولار ممكن نیست بلكه با فلسفه و عرفان و شعرِ سكولارزده نیز ممكن نمی‌باشد. فرهنگ مدرنیته متوجه شده است كه روح بشر فلسفه و شعر و هنر می‌‌خواهد. لذا همه‌ی این نیاز‌ها را با روح سكولارزده به میدان آورده است. ملاحظه می‌کنید که شعر هست، ولی نه توسط شاعرانی كه معنویت را با حاکمیت مرتبط کرده باشند و تجلی فرهنگ اتحاد بین وِلایت و وَلایت باشند. فلسفه هست، امّا نه فلسفه‌ای‌ که در افق آن، انسانِ كامل پیدا باشد. عرفان هست، ولی نه عرفانی که جان انسان با خدای واقعی مرتبط گردد، بلکه بیشتر یک نوع تخلیه‌ی روانی است تا عرفان. این‌ها همه،‌ جایگزینی‌های کاذبی است که به جهت غفلت از حاکمیت الهی در مناسبات بشر به‌وجود آمده است. این است كه با نظر به مشکلات بشر امروز متوجه می‌شویم زمان، زمان نظر دوختن به وِلایت و فرمانروایی حاكمی‌ است كه وَلایت نیز داشته باشد تا قلب‌ها به معنی حقیقی آن با عالم قدس و معنویت آشنا شوند.

راز شکست‌ناپذیری انقلاب اسلامی

6- تحقق رابطه‌ی وِلایت با وَلایت در نظام اجتماعی، مقصد و مقصود همه‌ی انبیاء الهی است و راهی است که خداوند پیروزی آن را تضمین کرده است و به گفته‌ی امام خمینی(ره)؛ «... آن مقدار برکاتی که در دنیا هست، همه از برکات انبیاء بزرگ و اولیاء الهی است...».(24) و همچنان که حرکت انبیاء هیچ‌گاه عقیم و بی‌ثمر نمانده، حرکت انقلاب اسلامی برای تحقق اهدافش هرگز عقیم و بی‌ثمر نخواهد ماند و نباید متشابهات، ما را از توجه به محکمات غافل گرداند.
هیچ وقت كار انبیاء و امامان معصوم(ع) به معنی حقیقی شكست نمی‌‌خورد. به همین جهت هم امروزه با آن همه تبلیغاتی که مدرنیته بر ضد مذهب انجام می‌دهد و تلاش می‌کند علم تجربی را به‌جای دین بنشاند، پس از چهارصدسال تبلیغ در مقابل مذهب، مردم جهان با سرعت غیر قابل پیش‌بینی به مذهب رجوع کرده‌اند، به طوری که توجه به دین الهی اصلی‌ترین دغدغه‌ی مردم در قرن بیست و یکم شده است و هرچند با تبلیغاتی که فرهنگ غربی می‌کند ظاهر قضیه به شکل دیگری به چشم می‌خورد ولی فرهنگ مدرنیته بخواهد یا نخواهد موضوع رجوع به دین الهی موضوع مردم در قرن بیست و یکم است. شخصی بعد از واقعه‌ی کربلا با توجه به کشته‌شدن امام حسین(ع) و یارانشان، از امام سجاد(ع) می‌پرسد: «مَن غَلَب؟»؛ چه كسی پیروز شد؟ حضرت می‌‌فرمایند اگر می‌خواهی بدانی چه کسی پیروز شد بگذار اذان بشود تا ببینی.(25) مگر آن‌ها نمی‌‌خواستند كه انوار قدسی پیامبر(ص) از صحنه‌ی اجتماع و تاریخ حذف شود؟ ولی با آن همه تلاش و جنایت به مقصد خود نرسیدند، پس امام حسین(ع) پیروز است. پیروزی امام حسین(ع) در این بود كه نگذارد رابطه‌ی عالم قدس با زندگی بشریت تعطیل شود و در این امر موفق شد، تا آن حدّ که پس از شهادت آن حضرت جهان اسلام به بازخوانی گذشته‌ی خود پرداخت. پس هر جا پیروزی واقعی نصیب بشر شده آن‌جایی بوده كه بشر سعی کرده وِلایت و وَلایت در كنار هم قرار گیرد. و این فرهنگی است که انبیاء پایه‌گذاری كردند و از آن طریق تاریخ را جلو بردند، با توجه به این امر نتیجه می‌‌گیریم هیچ‌گاه حركت انقلاب اسلامی‌ كه از محكماتش تحقق اتحاد وِلایت با وَلایت است، شكست نمی‌‌خورد و هرچند در امور فرعی ضعف‌هایی به چشم بخورد، مهم محکمات یک نهضت است. مگر در زمان امیرالمؤمنین(ع) فساد نبود؟ ولی حقیقتِ آن حاکمیت جهت دیگری داشت و برای کسی که می‌خواست زندگی خود را به آسمانِ معنویت متصل کند زمینه‌ی بسیار خوبی فراهم شده بود.

برکات شناخت محکمات انقلاب اسلامی

آن‌هایی که برای بررسی یک نظام متوجه محكمات آن نظام هستند، این‌ها انسان‌های سطحی‌نگر نیستند تا فریب بخورند، چون متوجه‌اند نظام، نظر به حاكمیت امام معصوم دارد و به اندازه‌ای كه حاکمیتِ آن را بپذیرند نورانی می‌‌شوند. این‌ها محكمات‌ را می‌شناسند. بعضی از آدم‌های ساده مشكلات جزئی حاکمیت علی(ع) را می‌‌دیدند - که عمدتاً از طریق امویان و معاویه ایجاد می‌شد- و می‌‌گفتند این حکومت چه فرقی كرد با حكومت عثمان؟ مشكل همیشه همین بوده است. خیلی مهم است كه آدم بتواند در هر جریان تاریخی محكمات را بشناسد. کشورهای غربی سعی می‌کنند به فقرایشان كمك ‌كنند و حقوق بیكاری هم به بیکاران می‌دهند، برخی افراد این‌ها را می‌‌بینند ولی روند كلی را كه در آن فرهنگ انسان‌ها در حال نابودی‌اند را نمی‌‌بینند. این‌ها محكمات نظام غرب را نمی‌‌فهمند. یكی از رؤسای قبایل در زمان حضرت امیرالمومنین(ع) شیطنتی كرده بود، حضرت به شُرطه‌ها دستور دادند بروید و او را بیاورید. هر قدر آن شخص به شرطه‌ها اصرار كرد كه بعداً می‌‌آیم و... آن‌ها قبول نکردند. بالأخره به هر قیمتی بود او را آوردند و با حقارت هم آوردند، آن شخص با حالت عصبانی به حضرت گفت «چه كنم كه اگر حرفت را نشنوم به جهنم می‌‌روم، اگر هم پیش تو بمانم و پیش معاویه نروم این طوری حقیر می‌‌شوم». حضرت فرمودند: «آن خطایت را به خاطر این عقیده‌ات بخشیدم.» گاهی از یك عقیده‌ی درست خیلی كار برمی‌‌آید. این شخص متوجه محكمات نظام وَلایی امیرالمؤمنین(ع) می‌باشد، می‌‌فهمد كه ماندن در زیر حاکمیت امیرالمؤمنین(ع) انسان را به سعادت ابدی می‌رساند.
شناخت محكمات انقلاب اسلامی‌ اساسی‌ترین کاری است که انسان را از لغزش‌های این دوران نجات می‌دهد. كسی كه تاریخ و روند تاریخ را می‌‌شناسد می‌‌فهمد كه جایگاه تاریخی این انقلاب كجاست و در قرن بیستم از طریق انقلاب اسلامی چه حادثه‌ی بزرگی پیش آمده است، چنین کسی توانسته است انقلاب اسلامی را از زاویه‌ی نظر به محکمات آن انقلاب بنگرد و متوجه شود انقلاب اسلامی تحولی است در نظام سیاسی جهان تا بشر را به فطرت اصلی خود برگرداند و کسانی از آن طرفداری می‌کنند که طالب چنین برگشتی هستند. کسانی که دل و جانشان به عالَم غرب پیوسته است، تغییر را محدود به تغییر رژیم سیاسی می‌دانند و نمی‌خواهند نظامِ معادلات و مناسبات غربی بر هم بخورد.