صلوات بر پیامبر(ص)؛ عامل قدسی شدن روح

اصغر طاهرزاده

پیامبر(ص)؛ تعین توحید

صلوات بر پیامبر(ص) و آل او(ع) به معنی نظر به چنین شخصیتی است که موجب عبور انسان از همة کاستی‌ها و نقص‌ها به سوی کمال انسانی است تا بتواند با استقرار در آن کمال جامع، شایستة قرب به خدا شود.

امامان معصوم(ع) تعین اسماء حسنای الهی

در روایتی سراسر رمز و راز وجود مقدس حضرت ثامن‌الأئمه(ع) راه بسیار با برکتی را نشان می‌دهند و می‌فرمایند:
«مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُكْثِرْ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً وَ قَالَ(ع) الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «التَّسْبِیحَ» وَ «التَّهْلِیلَ» وَ «التَّكْبِیر».(49)
هركه توانا بر كفاره گناهانش نیست بسیار صلوات بر محمد و آل محمد فرستد كه آن گناهان را منهدم نماید،آن هم انهدامی مطلق. و نیز فرمودند: صلوات بر محمد و آل محمد نزد خدای(جله جلاله) برابر با «تسبیح» و «تهلیل» و «تكبیر» است.
اگر به راستی حضرت محمد (ص) و آل او(ع) مجسمة کامل عصمت و پاکی از هر گناهی‌اند، چرا رویکرد به آن‌ها از طریق صلوات، سراسر گناهان را منهدم نکند؟ و از این مهم‌تر حضرت می‌فرمایند: صلوات بر محمد و آل محمد برابر است با «تسبیح» و «تهلیل» و «تکبیر» پروردگار. یعنی وقتی نظر جان را به پیامبر(ص) و آل او(ع) انداختی آن‌ها را تجسم و تعین تسبیح حق و سبحان‌اللهی پروردگار می‌بینی و به عظمت حضرت رب پی می‌بری و نیز آن‌ها را نمایش یگانگی خدا می‌بینی که چگونه با تجلی توحید الهی بر جان آن‌ها، سراسر وجود آن‌ها در زیر نور یگانگی حق، به یگانگی و جامعیت رسیده، و نیز آن‌ها را نمایش کبریایی حق می‌یابی. این به یک اعتبار همان سخنی است که رسول خدا(ص) در بارة خود فرمودند: «وَ مَنْ رَانی فَقَد رَأی‌الحقّ»،(50) هرکس مرا ببیند حق را دیده. آری! اگر کسی به دنبال توحید مجسم و متعین است باید نظر به جان مقدس اهل بیت(ع) بیندازد. تا ببینی:
لطف شاهنشاه جان بی‌وطن
چون اثر کر د ست اندر كل تن؟
لطف عقل خوش نهاد خوش‌نسب
چون همه تن را در آرد در ادب؟
عشق شنگ بی‌قرار بی‌سکون
چون در آرد کل تن را در جنون؟
هماهنگی مطلق مربوط به ذات خداوند و حضرت «اَحد» است كه همه صفاتش عین ذاتش است، و در عین یگانگی همة کمالات را دارا است، به طوری که او هم «حی» است و هم «علیم» است و هم «قدیر» و... ولی در عین حال یگانه است، و همان‌طور که عرض شد صفاتش عین ذاتش است و لذا کمال مطلق است و ناقص نیست که بُعدی از او حی باشد و بُعد دیگرش علیم، به همین جهت اَحد فقط خودش را می‌خواهد، چون غیر اَحد، به هر اندازه که غیر اوست، كثیر است، و دارای یک نحوه نقص و فقدان است، و انسان نیز با هماهنگ‌کردن میل‌ها و قوای خود به نور شریعت الهی، شایستة قرب به حضرت اَحد می‌شود. بنابراین هركس كه به اَحدیت وجودی خود دست پیدا نكرده و هر میلی او را به سویی می‌کشاند، شایستة قرب الهی نیست. مقام پیامبر(ص) با هماهنگی آن صفات و احاطه بر امیال خود در شرایط اَحدیت انسانی هستند، به طوری که تمام فضائلِ مكمل یكدیگر را در جان خود به تعادل رسانده‌اند. و جایگاه شریعت محمدی برای چنین تعادلی است تا انسان‌ها به یگانگی شخصیت برسند و بتوانند به آن یگانه مطلق نزدیك شوند، چنین انسانی به نور محمدی(ص) نسبت به اَحدیت ذاتی در شرایط قرب است.
به پیامبر(ص) نگاه كنید! آن حضرت میل به غذا دارند، میل به همسر دارند، در عین حال در مقام ارتباط با خداوند قرار دارند، به طوری که وَحی الهی بر قلب مبارک ایشان سرازیر می‌شود، و میل‌های غریزی ارتباط آن حضرت را با عالم غیب مختل نکرده است. چون همة این میل‌ها در مقام یگانه قرار گرفته‌اند و لذا هر میلی جای خودش است و هیچ میلی به افراط نرفته تا میل دیگری به تفریط برود و این نهایت کمال برای مخلوق است. آری! انسان كامل همه میل‌های طبیعی‌اش در زیر نور اَحدیِ شخصیتش مقهور است. مقام جامع پیامبر(ص) یعنی مقامی كه تمام تمایلاتشان و تمام فضائلشان در یك هماهنگی کامل و در پناه ذات اَحدی قرار گرفته است، به طوری که آن حضرت همة میل‌هایی که یک انسان باید داشته باشد را دارند و هیچ‌کدام را هم سرکوب نکرده‌اند، ولی چون نظر به حضرت اَحد دارند، این میل‌ها ایشان را از وحدت شخصیت خارج نمی‌كند. و لذا راهی شدند تا اگر انسان می‌خواهد به وحدت شخصیت برسد آن حضرت را مدّ نظر قرار دهد.
صلوات مکرر بر پیامبر(ص) به این معنی است که دائماً آن حضرت را مدّ نظر قرار دهیم. در همین راستا حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «فَأَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی نَبِیِّكُمْ «إِنَّ‌اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»»،(51) بر پیامبر زیاد صلوات بفرستید، زیرا که خداوند و ملائکه بر او صلوات می‌فرستند، پس ای مؤمنین شما هم بر او صلوات بفرستید و تسلیم او شوید.
و نیز از حضرت صادق داریم که: إِذَا ذُكِرَ النَّبِیُّ (ص) فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ (ص) صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ یَبْقَ شَیْ ءٌ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ إِلَّا صَلَّی عَلَی ذَلِكَ الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ وَ لَا یَرْغَبُ عَنْ هَذَا إِلَّا جَاهِلٌ مَغْرُورٌ وَ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُه.(52)
آن هنگام كه پیامبر(ص) یاد شود و از او نامی برده ‌شود، بر او بسیار صلوات فرستید، زیرا به راستی، هر كه بر پیامبر(ص) یك بار صلوات فرستد خداوند هزار بار در هزار صف از فرشتگان بر او درود فرستد و هیچ آفریده ای باقی نمی‌ماند جز آن‌كه به سبب درود خدا و فرشتگان بر آن بنده، بر او درود فرستند و هیچ كس از صلوات فرستادن رو برنتابد جز نادان گمراهی كه خدا و پیامبرش از او بیزارند.
آخر حدیث می‌فرماید از صلوات بر پیامبر روی بر نمی‌تابد مگر نادان گمراهی که خدا و پیامبرش از او بیزارند. زیرا کسی که آن حضرت را به عنوان اُسوة خود انتخاب نکرد چگونه می‌تواند با وجود امیال سرکش به وحدت شخصیت برسد؟ لذا می‌فرماید زیاد صلوات بفرستید تا آن حضرت و آل او قبله محبت جان شما باشند، و بتوانید تماماً تسلیم فرمان شریعت الهی باشید و از جامعیت شخصیت که شرط قرب به نظام احدی است بهره‌مند گردید.

راه نجات از نفاق

از عظمت‌های توجه به وجود مقدس پیامبر(ص) این است که آن حضرت بشری است كه متوجه ذات اَحدی شده است. بشر در موطن بشری‌اش گرفتار كثرت‌ها است و لازمة توجه به ذات اَحدی آسوده‌شدن از كثرت‌ها و فانی‌شدن در وحدت است، و جمع این دو حالتِ متضاد بسیار بسیار مهم است، به طوری که اگر نمونة عینی آن را نمی‌شناختیم می‌گفتیم غیر ممکن است. پس عنایت بفرمایید که پیامبر(ص) یعنی انسان خاكی که به واسطه نظر به ذات اَحدی، افلاكی شده است.
جنس عالم ماده حرکت و تضاد است و لذا شتاب و اضطراب لازمه نظام مادی است و بر این اساس است که عرض می‌کنم؛ از نشانه‌های اَحدی‌شدن آن وجود مقدس این‌كه آن نفس از «آرامش و صدق» و «کرم و شرف» و «قدرت و قناعت»، به نحو کامل برخوردار است. این صفات نشان می‌دهد قلب آن حضرت در دنیا پراکنده نیست و در عین زندگی در عالم کثرات، از کثرت آزاد است و با صداقت در علم و عمل از همة ناهماهنگی‌ها‌ با عالم کثرات نجات یافته و آنچنان در این صفات پایدار شده که هیچ حادثه‌ای او را از آن‌ فضائل خارج نمی‌کند، و این نشان می‌دهد که به مرکز اصلی یگانگی یعنی ذات اَحدی متصل است، در غیر این صورت اگر این صفات در رفتار او تصنعی بود بالاخره حادثه‌ها او را از جا به در می‌برد و برای یک مرتبه هم که شده چیزی خلاف آن صفات از او سر می‌زد. به همین جهت است که به ما نیز دستور داده‌اند از طریق صلوات بر پیامبر و آل او(ع) روح خود را از نفاق یا دوگانگی بین ادعا و باور آزاد کنید.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالنِّفَاق». (53)
رسول خدا(ص) فرمود: صداهای خود را به صلوات بر من بلند كنید، زیرا كه نفاق را برطرف می‌سازد. می‌فرماید با صدای بلند بر آن حضرت صلوات بفرست تا جهت‌گیری شخصیت اجتماعی‌ات نیز به سوی آن حضرت سیر کند و در درون و بیرونِ وجودت، ارادت به آن حضرت نهادینه گردد و دیگر بین عقیده و عمل شما تضادی نباشد، و به عبارت دیگر نقص دینداری شما برطرف شود.
زراره از امام صادق(ع) نقل می‌کند که پرداخت زکات فطره، متمم روزه است. مانند صلوات بر پیامبر(ص) که سبب تمامیت نماز است.(54) پس وقتی نقص نماز با صلوات بر پیامبر و آل او(ع) مرتفع می‌شود، نفسِ صلوات و توجه به مقام دینداری مجسم، یعنی توجه به پیامبر و ائمه معصومین(ع) موجب از بین‌رفتن نفاق می‌گردد و می‌فرمایند صلوات را بلند اداء کنید تا شخصیت اجتماعی شما به عنوان انسانی که وفادار به خاندان عصمت و طهارت است تثبیت گردد.