سوم) آثار تربیت الهی
1- عزت
زمانی که میگوئیم: «الْحَمْدُ لِلَّه»(11) ستایش مخصوص خداست. دیگر بله قربانگوی هر کس و ناکس نمیشویم.
امام حسین(ع) هم در سخنان خود در قیام عاشورایی بعد از حمد و ثنا و ستاش خداوند، میفرماید: «هیهات منّا الذله، والموت اولی من رکوب العار»
«إِیَّاكَ نَعْبُدُ»(12) فقط تو را میپرستم، در مقابل تو رکوع و سجده میکنم و سر به خاک میسایم، بنده تو، نه بنده زور، نه بنده شرق، نه بنده غرب. «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» ایستادن و نشستنم به حول و قوه تو است. اینجا بدمستی معنا ندارد، وقتی انسان بنده خدا شد، خودش را به خدا واگذار کرده و اطاعت از او مطلوب است.
2- عبادت
خداوند میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذی خَلَقَكُمْ»(13) اى مردم! پروردگار خود را پرستش كنید آن كس كه شما، و كسانى را كه پیش از شما بودند آفرید.
عبادت سازنده و تربیت کننده است، کلماتش، حرکاتش، نظم، نظافت، رعایت حق الناس، استقلال، اتحاد، هدف واحد، ایستادگی، تغذیه، رعایت بهداشت، تقوا، دوری از کبر و غرور، ورزش، فریاد، و... از آثار نماز و عبادت است.
مسجد، پایگاه تربیت است، مسئولین متعهد و خدوم نظام و انقلاب ما کسانی هستند که در مسجد تربیت شدهاند.
3-الگو شدن
یکی از دعاها و درخواستهای تربیت شدگان الهی این است که:
«وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً»(14) و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان .
انسانهای باتقوا بندگان خوب خدا هستند، آرزو دارند در جهت تربیت، اصلاح، رشد و ترقی جامعه الگو و رهبر دیگران باشند.
4- فرو بردن خشم
خداوند درباره اخلاق انسانهای تربیت شده در قرآن میفرماید: «وَ الْكاظِمینَ الْغَیْظَ»(15) (مؤمنان کسانی هستند که به هنگام خشم) خشم خود را فرو مینشانند.
«وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ»(16) و زمانی که (از دست دیگران) خشمناک میشوند، میبخشند.
قرآن در داستان دو فرزندان حضرت آدم(ع)، (هابیل و قابیل) میفرماید: زمانی که یکی از آنها (قابیل) به برادرش (هابیل) گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت، برادرش (هابیل) در جواب او گفت:
«لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَكَ لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْكَ لِأَقْتُلَكَ»(17) اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی، من هرگز برای کشتن تو دست نمیگشایم، این معنای تربیت الهی است.
5- احسان و نیکی به والدین
قرآن میفرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْكُرْ لی وَ لِوالِدَیْكَ إِلَیَّ الْمَصیرُ»(18) و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كردیم مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه اى را متحمّل مى شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى یابد (آرى به او توصیه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است! و در آیه دیگر میفرماید:
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»(19)
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیكى كنید!
6- شدت و خشم با دشمن
-«أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» (20) در برابر كفّار سرسخت و شدید هستند.
-«لیغیظ بهم الکفار» (21) این براى آن است كه كافران را به خشم آورد.
7 - تواضع
سیره پیغمبر(ص) درجلسات این بود که به صورت دایره مینشستند، یكی وارد شد متوجه نشد كه كدام یک پیغمبر است، گفت: «أَیُّكُمْ رَسُولُ اللَّهِ»(22) كدام یك از شما پیغمبر است.
خداوند در باره تواضع پیامبر(ص) میفرماید:
«وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ»(23) من (در بین شما) تكلّف ندارم (و راحت معاشرت میکنم).
8- عشق و نشاط
خداوند در جهت امتحان و آزمایش به بنیاسرائیل فرمود: گاوی را ذبح کنند، بهانه کردند که چه رنگی باشد؟ زرد، چه سن باشد؟ نه پیر باشد و نه جوان، پیغمبرشان را خیلی اذیت كردند، برای این خاطر میگویند: بهانههای بنی اسرائیلی بالاخره ذبح کردند ولی قرآن میفرماید:
«قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا یَفْعَلُونَ» (24)كشتند ولی انگار نكشتند. چرا؟ برای اینكه با رغبت و میل نبود.
- درباره کسانی هم که بارغبت زکات نمیدهند، میفرماید:
«وَ هُمْ كارِهُونَ» (25) باکراهت زکات میدهند.
- در قرآن دو مرتبه داریم كه «وَ هُمْ كُسالى » (26)یعنی آنها با كسالت نماز میخوانند، نماز با كسالت مورد انتقاد است.
امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی به درگاه خداوند میگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ» (27)به خدا پناه میبرم از بینشاطی!
9- دلسوزی و محبت
حدیث داریم: افراد از حضرت زهرا(س) سئوال میكردند، حضرت بارها با صبر و حوصله، محبت ودلسوزی جواب میدادند، طرف اظهار خجالت و شرم میکرد، حضرت میفرمود: هر یک دفعه که تکرار میکنم ثواب بیشتری میبرم. قرآن هم گاهی مطلب را در قالبهای گوناگون بیان میفرماید:
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا» (28){ما در این قرآن} براى مردم از هر چیز نمونه اى آوردیم.
10- عدالت خواهی
عقیل برادر حضرت علی(ع) گفت: یا علی من برادر تو هستم تو هم رئیس حكومت اسلامی هستی، عیال وار هستم، چند كیلو گندم و جو بیشتر به ما بده، حضرت آهنی داغ كرد و از عقیل خواست دستش را بگذارد، بعد فرمود همانطور كه تو از آهن داغ میترسی من هم از آتش جهنم میترسم، چرا که بیت المال حق همه مردم است.
چهارم) آثار تربیت غیرالهی؛
1- غرور و خودبینی؛
یکی از یاران پیغمبر(ص)، پیرمردی است نابینا و عصا به دست، وارد یک مجلسی شد که پیامبر اکرم(ص) نشسته بودند شخصی در آن مجلس نسبت به ورود او عبوس کرد. آیه نازل شد:
«عَبَسَ وَ تَوَلىَّ، أَن جَاءَهُ الْأَعْمَى»(29) چهره در هم كشید و روى برتافت ... از اینكه نابینایى به سراغ او آمده بود!
خداوند در آیاتی از سوره عبس کار این مرد را محکوم فرمود، گرچه فرد نابینا این حرکت را ندید امّا در تربیت الهی عبوس كردن به فقیر محکوم است، چه بفهمد و چه نفهمد. تربیت الهی یعنی پایبند بودن به ارزشها.
2- بردگی مردم
در تربیت غیر الهی صاحب پول و قدرت، مردم را به بردگی میکشاند. و فرعون ادعای خدایی میكند؛
اول به مردم گفت: «یا قَوْمِ أَ لَیْسَ لی مُلْكُ مِصْرَ»(30) «اى قوم من! آیا حكومت مصر از آن من نیست»
بعد گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى » (31) «من پروردگار برتر شما هستم!»
پس: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقینَ» (32) (فرعون) قوم خود را سبك شمرد، در نتیجه از او اطاعت كردند آنان قومى فاسق بودند!
چون فرعون نااهل و تربیت الهی نشده بود، همین که قدرت و حکومت به دستش آمد به مردم گفت: همه باید بنده من باشید.
3- مسخره کردن
قرآن میفرماید: «وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»(33) وای به حال کسانی که همدیگر را مسخره میکنند.
4- توقع نابجا
بعضی از مردم میگفتند: «وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیمٍ»(34) و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از این دو شهر (مكه و طائف) ناز ل نشده است؟!» اگر وحی است چرا بر پیغمبر بیپول و فقیر نازل میشود؟
5- غفلت
قرآن بارها به مردم میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»(35) اى كسانى كه ایمان آورده اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نكند!
لذا خداوند برای توجه دادن ویژه به خطرغفلت میفرماید:
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» (36) آنها همچون چهارپایانند بلكه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه گونه امكانات هدایت، باز هم گمراهند)!
6- طغیان و گردنکشی
قرآن میفرماید: «فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا»(37) کسی که طغیان میکند به خاطر این است که دنیاگرا شده است.
پنجم) عوامل تربیت الهی
1- عقل و فطرت
آیاتی از قرآن کریم که جملاتی از این قبیل دارد که: «أَفَلا تَعْقِلُونَ» و «لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُون » و «أَفَلا یَنْظُرُون » و «أَفَلا یَتَدَبَّرُون » گویای آن است که انسان در جهت تربیت الهی باید از قدرت و نفوذ اندیشه و تفکر استفاده کند که:
«رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً»(38) بارالها! این هستی را بیهوده نیافریده اى!
و از طرفی فطرت هم گویای این حقیقت و واقعیت است که قرآن میفرماید:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»(39) این فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفریده است.
2- قرآن
بهترین کتاب تربیتی قرآن است، لذا میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ»(40) این قرآن، به راهى كه استوارترین راه هاست، هدایت مى كند.
به قول یکی از اساتید میفرمود: قرآن حدود 280 قصه دارد، و پیامبر(ص) با همینها سلمان و ابیذر را تربیت فرموده است. تمام عبرتها، و نکات تربیتی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... در این داستانها آمده است.
3- بعثت پیامبران
خداوند هدف بعثت انبیاء را تربیت انسانها بر میشمارد و میفرماید:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»(41) و كسى است كه در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت كه آیاتش را بر آنها مى خواند و آنها را تزكیه مى كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى آموزد.
بله اگر تربیت نباشد همه نعمتهایی که خداوند برای انسان خلق فرموده به هدر میرود. اگر تربیت نباشد نیش زبان انسان از نیش مار بدتر است. چون مار گاهی نیش میزند. ولی انسان با زبان مکرر دیگران را، حتی از راههای دور میگزد. اگر تربیت نباشد، حیله انسان از روباه، و درندگی او از گرگ بدتر است. اگر تربیت نباشد دزدی انسان از موش بیشتر است.
پس اگر رشد و تربیت الهی نباشد، همه چیز به فساد کشیده میشود. تربیت به حیوانها ارزش میدهد. مثلاً میگویند: اسب و سگ تربیت شده، و طوطی که حرف میزند و این تربیت و آموزش به آنها ارزش میدهد.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»(42) من مبعوث شدم برای مکارم اخلاق)
4- نماز
قرآن میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»(43) نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مى دارد.
* نماز سیمای تربیت از جهات:
الف: تربیت جسمی بدنی
ب: تربیت فکری
ج: تربیت اجتماعی
د: تربیت سیاسی
ﻫ: تربیت اخلاقی
و: تربیت اقتصادی
ز: تربیت خانوادگی
ح: تربیت عرفانی
ط: تربیت علمی
همه اینها در نماز نمایان است.
- تربیت جسمی و بدنی
حرکات رکوع و سجود و قدمهایی که در حدیث میفرماید: هر قدمی برای نماز برداری اجر و پاداش زیادتر میشود. همچنین اگر نماز با مسواک و زینت و پاکی باشد باز ثوابش زیادتر خواهد شد.
- تربیت فکری
حضور قلب در نماز، تمرکز و تربیت فکری و دوری از هر چیز که ممکن است حواس انسان را پرت کند میباشد. مثلاً حدیث داریم: جلو درب باز و جلو عکس و داخل رودخانه و با شکم پر و در همهمه و شلوغی نماز خواندن مکروه است، و تمام چیزهایی که تمرکز فکر را از بین میبرد.
- تربیت اجتماعی
حضور و غیاب خودكار، تعاون، وحدت، اعتماد به همدیگر، همین که سر نماز نمیدانیم رکعت چندم هستیم یکی میگوید: سمع الله همه میگویند. شک همراه با دیگران برطرف میشود و مردمی بودن، همه با هم «سمع الله» و «بحول الله». در نماز فقیر و غنی، کوتاه و بلند، شهری و روستایی، شرقی و غربی، سفید و سیاه، ترک و لر، عرب عجم نداریم.
- تربیت سیاسی
انتخابات: امام جماعت را با عدالت یا ظاهرالصلاح بودن انتخاب میكنیم. همچنین نماز جمعه و وجوب خطبهها و پرداختن به مسایل سیاسی روز.
- تربیت اخلاقی
خداوند میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»(44) انسانی که لباس سفید بپوشد روی آلودگی و خاک نمینشیند، نماز لباس سفید بندگی خداست.
- تربیت علمی
در روایت میفرماید: از چیزهایی که در مسجد باید باشد: «عِلْماً مُسْتَطْرَفا»(45) در مسجد باید علم تازه یاد بگیریم یعنی باید هر روز امام جماعت حرف نو بزند.
- تربیت اقتصادی
اصل دقت در وقت، محیط کار، دستجمعی، هماهنگی، دوست داشتن مدیر عامل و... صد و پنجاه اصل است که در تولید اثر دارد و در نماز جاسازی شده است. (رجوع به کتاب اصول بهرهوری در نماز)
- تربیت خانوادگی
مسجد میروی زینت ببرید: «خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد»(46) زینت چیست؟ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَة»(47) مال و فرزند زینت است.
- تربیت عرفانی
نماز برای عرفان است. آیت الله العظمی حائری (ره) فرموده: نماز سه مرحله دارد؛
الف- «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری» نماز را براى یاد من بپادار!
ب- «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد!
ج- «ارْجِعی إِلى رَبِّك» به سوى پروردگارت بازگرد.
5- الگوهای مناسب
قرآن میفرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة»(48) مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیكویى بود.
خداوند وجود آن حضرت را در همه ابعاد تربیت و زندگی الهی الگو و اسوه قرار داده است.
- در ایثار؛ مثل علی(ع) جای پیامبر(ص) خوابید، ریختند دیدند علی(ع) است. این ایثار است که:
«وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»(49) و آنها را بر خود مقدّم مى دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.
- در پاکدامنی؛ مثل حضرت یوسف(ع): «وَ راوَدَتْهُ الَّتی هُوَ فی بَیْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَیْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُون ، وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصین »(50) آن زن قصد او كرد و او نیز- اگر برهان پروردگار را نمى دید- قصد وى مى نمود! اینچنین كردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود! و آن زن كه یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجویى كرد درها را بست و گفت: «بیا (بسوى آنچه براى تو مهیاست!)» (یوسف) گفت: «پناه مى برم به خدا! او [عزیز مصر] صاحب نعمت من است مقام مرا گرامى داشته (آیا ممكن است به او ظلم و خیانت كنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمى شوند!»
- جذب دنیا نشدن؛ زن فرعون، میفرماید:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (51)
خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است .
6- مادر
حدیث داریم: امیرالمؤمنین(ع) که بنا به سفارش حضرت زهرا(س) و بعد از شهادت ایشان با مشورت برادرش عقیل ابن ابیطالب، میخواست ازدواج کند فرمود: میخواهم از فامیلی زن بگیرم که شجاع و نجیب باشد، که نتیجه این وصلت با فاطمه کلابیه (ام البنین) تولد و تربیت حضرت ابالفضل(ع) و دیگر برادرانش شد که در قیام امام حسین(ع) همراهی نموده، فدایی و شهید شدند.
حدیث داریم: علی(ع) دید یکی در جبهه خیلی بیتابی و فرار میكند فرمود: مادرت ترسو است تو هم ترسو شدهای.
حدیث داریم: اگر زنی زیبا بود ولی فامیلش خوب نیست مثل گل زیباست که ریشهاش در زباله است.
7- لقمه
از چیزهایی که در دنیای تعلیم و تربیت مورد بیتوجهی قرار گرفته و فراموش شده است لقمه (حلال و حرام) است. تمام کتابهای تربیتی شرق و غرب بحثی درباره لقمه نیست. و حال آنكه امام حسین(ع) روز عاشورا خطاب به دشمنان فرمود: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ»(52) (میدانید چرا سخنان من در شما اثر نمیگذارد؟ چون) شكمهای شما از حرام پر شده است.
مثال: اگر هواپیما و خلبان با تمام تجهیزات آماده پرواز باشد ولی به جای بنزین، گازوئیل به باک آن ریخته باشند هرگز پرواز انجام نخواهد شد. لقمه حلال از عوامل بسیار مهم تربیت است.
8- حوادث و مشکلات
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (53)به یقین با (هر) سختى آسانى است! (آرى) مسلّماً با (هر) سختى آسانى است .
9- موعظه
قرآن میفرماید: «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ»(54) (به خاطر بیاور) هنگامى را كه لقمان به فرزندش- در حالى كه او را موعظه مى كرد- گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده كه شرك، ظلم بزرگى است.»
10- استاد و مربی
- حدیث داریم: «تَوَاضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْم»(55) ، (برای کسی که تورا تعلیم داده و تربیت میکند تواضع کن)
- حضرت علی(ع) فرموده: « مَنْ علّمنی حَرفاً فقَدَ صیّرَنی عبْدا» هر كس یك كلمه یاد من بدهد تا آخر عمر مرا بنده خود گردانیده است.
11– پدر، پدرزن، معلم
درروایت داریم سه نفر از جهت تعلیم و تربیت به انسان حق دارند؛ «ولّدك، (پدر) زوّجك، (پدرزن)، علّمك (معلم)»
در روایت دیگر داریم:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَهْلَ الْأَرْضِ حَتَّى النَّمْلَةَ فِی جُحْرِهَا وَ حَتَّى الْحُوتَ فِی الْبَحْرِ لَیُصَلُّونَ عَلَى مُعَلِّمِی النَّاسِ الْخَیْرَ»(56) خداوند و ملائكه و اهل زمین حتی مورچه در لانهاش و ماهی در دریا (دائم) صلوات و درود بر معلم راه خیر برای مردم میفرستد.