مقدمه
باسمه تعالی
1- شرایط ظهور حضرت مهدی(عج) بهقدری عجیب و عظیم است که اندیشههای زیادی را جهت درک آن شرایط به خود مشغول میکند تا انسان متوجه شود چگونه با ظهور آن حضرت، ابعاد پنهان و باطنی عالم به ظهور میآید و سنگ و درخت با یاران مهدی(عج) سخن میگویند.
2- بیش از آنکه تصور شود حضرت مهدی(عج) از عالم غیب به عالم شهود میآید باید به این نکته توجه شود که عالم شهود نیز آنچنان صعود میکند که میتواند ظرف ظهور ابعاد غیبی حضرت مهدی(عج) گردد.
3- رابطهی بین ظهور پیامبر آخرالزمان(ص) به عنوان حامل آخرین و کاملترین دین و ظهور آخرین ولی خدا به عنوان حامل آخرین اسرار الهی ما را به این تأمل دعوت میکند که در آخرالزمان باطنیترین ابعاد هستی ظهور خواهد کرد.
4- وقتی حضرت سجاد در وصف منتظران حضرت مهدی(عج) میفرمایند: «اَلْغیبةُ عِنْدَهُم بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهده»(1) غیبت نزد آنها همانند مشاهده است، میفهمیم زمانه جهت ظهور مهدی(عج) باید آنچنان اوج بگیرد که دیگر عالم ماده حجاب بین انسانها جهت رؤیت عالم غیب نباشد و این میرساند که ضروری است معارف خاصی به میان آید که بتواند انسانها را به حضور عالم غیب سیر دهد تا زمینهی ظهور آن حضرت فراهم گردد. اولین قدم، رویبرگرداندن از تمدنی است که تماماً حسّی و حسّیزده است.
5- اعتقاد به توحید و نافذبودن توحید، اقتضا میکند که متوجه باشیم توحید الهی همچنان تاریخ را در مینوردد و جلو میآید و روز به روز بیشتر ظهور میکند تا منجر به توحیدیترین شرایط و حاکمیت موحدترین انسان شود و در نتیجه در آخرالزمان انسانها با تجلی کاملی از توحید الهی روبهرو خواهند شد و این یعنی ظهورِ ابعاد باطنی عالم هستی و پشتکردن به ظلماتی که مانع تجلی چنین توحیدی است.
اینها از نکاتی است که در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گرفته و فرهنگ انتظار را معنی کرده است تا معلوم شود باید منتظر چه چیزی بود و چگونه خود را برای چنان شرایطی آماده کرد. به امید آنکه قدمی به سوی ظهورِ باطنیترین بُعد هستی برداشته باشیم.
گروه فرهنگی المیزان
بسماللهالرحمنالرحیم
(السَّلامُ عَلَیْكَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ(
سلام بر تو ای بقیةالله در زمین خدا!
(السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ(
سلام بر تو، ای میثاق و پیمان خدا، آن میثاقی كه خداوند از جان و فطرت بندگان گرفت و آن را محكم نمود.
(السَّلامُ عَلَیْكَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ(
سلام بر تو ای وعدهی خدایی كه خداوند آن وعده را تضمین كرده!
بهترین نظر، نظری است که بر ذخیرهی عالم امكان، واسطهی فیضِ حضرت حق و حامل ولایت تامّهی الهی، بیفتد و بتوان همواره در ذیل سایهی مبارک و حریم درگه آن حضرت به سر بُرد، به گفتهی حافظ:
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشهی دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس
امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ لِلْقَائِمِ(عج) غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ»(2) برای قائم قبل از آن که قیام کند غیبتی است. زُراره میپرسد: فدایت شوم اگر به آن دوران رسیدم چه کنم؟ حضرت فرمودند: این دعا را بخوانید: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَـمْ تُـعَرِّفْنی نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِفْ نَبِـَّیك اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسوُلَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لمَ تُعَرِّفْنی رَسوُلَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَتَكَ، اَللّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَک فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَن دینی»(3) خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسول خود را به من بشناسان که اگر او را به من نشناسانی حجتت را نخواهم شناخت و اگر حجت خود را به من نشناسانی در دینم گمراه خواهم شد.
در دعای فوق به خدا عرض میکنی اگر خودت را به من نشناسانی از آن جایی كه باید بوی تو را در پیامبرت بیابم، پیامبرت را هم نخواهم شناخت. باز عرضه میداری حجتت را به من بشناسان، چون نور وجود غیبیترین مرتبهی عالم وجود یعنی مقام حضرت حجت(عج) بالاتر از آن است که با عقل و فكر عادی بتوان به آن نزدیک شد و از نور آن حضرت بهرهمند گشت. هر انسانِ بصیری متوجه است که موضوع شناخت حجت الهی بالاتر از آن است كه خودش به تنهایی بتواند آن راه را طی کند، لذا از طریق دعا از خدا میخواهد در ظلمات آخرالزمان نظرش را بر نور وجود حضرت حجت بیندازد و در ذیل سایهی مبارک ایشان بهسر برد.
لطف خدا در شناخت حجّت الهی
وقتی متوجه شدیم حضرت امام زمان(عج) در مقامی هستند که دلها برای درک انوار آن حضرت باید آماده شوند در آن صورت نهایت تلاش را انجام میدهیم تا خدا لطف كند و آن حضرت را به ما بشناساند تا معلوم شود نورِ وجود آن حضرت بسیار بالاتر از آن چیزی است كه خودمان با فكر بتوانیم به آن برسیم. این موضوع نهتنها یک موضوع ضد عقلی نیست بلکه ماوراء آن مفاهیمی است که الفاظ بتوانند آن را توصیف کنند، به همین جهت حضرت صادق(ع) توصیه میفرمایند: از خدا بخواهید تا در راستای شناساندن خودش و پیامبرش، حجت خود را نیز به شما معرفی کند.
باید این آمادگی در ما پیدا شود تا نور حجت الهی بر جان ما تجلی نماید به طوری که حضرت صادق(ع) میفرمایند: «لَا یَكُونُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقَائِمِ بَرِیدٌ یُكَلِّمُهُمُ فَیَسْمَعُونَ وَ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ هُوَ فِی مَكَانِه»(4) چون قائم ما قیام کند، میان مردم و او پیکی واسطه نیست، او سخن میگوید و همه میشنوند و او را در همان جایی که هست میبینند. این روایت نشان میدهد همیشه حضرت در چنین شرایطی هستند که با تجلی وجودِ خود، قلب انسانها را با دستور خدا منور میکنند، باید انسانها آمادگی لازم را پیدا کنند تا تحت تأثیر دستورات نورانی حضرت قرار گیرند.
اگر پیامبر(ص) قرآنی با آن همه عظمت به صورت معجزه نیاورده بود ما نمیتوانستیم ایشان را به عنوان کسی که از طرف خدا مبعوث شده بشناسیم. خداوند چنین لطفی به ما دارد كه علاوه بر شناساندن خود، پیامبرش را نیز به ما بشناساند. اگر خداوند فقط به رسول اكرم(ص) وَحی میکرد و حضرت میفرمودند: من پیامبر خدا هستم، چگونه ما مطمئن میشدیم او پیامبر خدا است؟ صرف اینکه آن حضرت انسان راستگو و درستکاری بودند برای اثبات نبوتشان کافی نیست. به فرمایش علامه طباطبایی(ره) برای اثبات نبوت حتماً معجزه نیاز است، حتی اگر عقل هم قانع شود که باید آن شخص پیامبر باشد كافی نیست مگر این که معجزهای به میان آید تا معلوم شود آن پیامبر چیزی با خود آورده که در حدّ توانایی هیچ بشری نیست. لذا ملاحظه میکنید قرآن معجزهی عظیمی است. هندسهی کلمات و آهنگ خاص و محتوای عجیب قرآن، همه حکایت از آن دارد که محال است بشریت بتواند چنین کاری را انجام دهد. همچنان كه عصای موسی(ع) به این معنی معجزه است.
همان طور که خداوند كمك میکند تا ما پیامبر را بشناسیم، كمك مینماید تا حجت و ولیِّ او را بشناسیم. زیرا اگر حجت خدا را نشناسیم به کلی از مسیر دینداری منحرف میشویم همانگونه که با غفلت از مقام علی(ع) در صدر اسلام عدهای دچار انحراف شدند. باید از خود بپرسید این چه نگاهی است كه اگر انسان چنین نگاهی به حجت خدا نداشته باشد، نه قرآن به کارش میآید و نه معرفت خدا و نه معرفت نبیّ؟ با اینکه معرفت خدا و پیامبر(ص) ضروری است ولی امام میفرمایند: به خدا بگو اگر حجّتت را به من نشناسانی به انحراف میافتم و مقصد اصلی خود را گم میکنم. پس اولاً: باید نسبت به شناخت اماممان جدّی باشیم. ثانیاً: باید آمادگی داشته باشیم تا لطف بزرگی از طرف خدا به ما برسد و بتوانیم امام زمانمان را بشناسیم. این بزرگترین لطف خدا است و موجب میشود تا جهت اصلی شخصیت انسان شکل بگیرد و به زندگی و مرگ جاهلیت گرفتار نگردد.
وقتی روشن شد شناخت حجت خدا چه برکاتی به همراه دارد، باید خود را آماده کنیم تا خداوند خودش آن حضرت را به ما بشناساند. یکی از معانی «انتظار» برای فرج، فرجِ شناختن حجت خدا است و تا چنین فرجِ فردی تحقق نیابد، شرایط تحقق فرج عمومی فراهم نمیشود. حضرت سجاد(ع) میفرمایند: «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج»(5) انتظار فرج از بزرگترین فرجها است. فرصت زیادی نیاز است تا مبنای معرفتی این روایت مورد بحث قرار گیرد ولی آنچه فعلاً مورد نظر است توجه به این نکته است که نقش انتظارِ فرج چه اندازه است، میفرمایند: بالاترین پیروزی را در نفسِ انتظاری جستجو کن که از خدا میخواهی حجت خود را به تو بشناساند که در نتیجهی چنین شناختی مقام حضرت در عالم و نحوهی «حضور خاصِ» ایشان روشن میشود، چون حضرت علاوه بر «حضور عام»، دارای حضوری خاص هستند که برای منتظرانشان محقق میگردد.
وارد شدن در عالَم انتظار موجب تجلی حضور خاص بر قلب انسان منتظِر می شود تا حجت خدا را بشناسد و از عالم ماده بالاتر رود. اگر نظر به امام مهدی(عج) را جدّی نگیریم وقتی ظهور عام آن حضرت واقع شود معلوم نیست چیزی به ما برسد، همینطور که بعضیها با ظهور آخرین پیامبر چیزی به دست نیاوردند زیرا همچون سلمان نبودند که منتظر آمدن حضرت باشند و معنی جهان را طوری نفهمیدند كه متوجه شوند وجود چنین پیامبری ضروری است.
پس باید بعد از معرفت به جایگاه حضرت حجت(عج) با تمام وجود نظرها را به ظهور او انداخت. اگر كسی نفهمد این جهان در بلوغ خود به ظهور حجت الهی میرسد معنی زندگی در زمین را نفهمیده. چنین شخصی نه میتواند منتظر باشد و نه وقتی حضرت ظهور کنند، میتواند با آن حضرت ارتباط برقرار نماید.
ظهور خاصِ حضرت، نوری است از انوار الهی که به تجلی رحمانی بر قلب سالکانِ مقید به شریعت محمدی(ص) تابانده میشود. گفت:
هرچه روی دلت مصفاتر
زو تجلی تو را مهیاتر
با تجلیِ نور خاص حضرت، جان انسان معنی جایگاه حضرت در عالم را میچشد و مسلم هرکس از آن نور بهتر چشانیده شد بهتر او را میشناسد و در همین رابطه عرفا فرمودهاند: «مَنْ لَمْ یذُقْ لَمْ یعْرِف»(6) آنکس که نچشد نخواهد شناخت. آنکس که نور تجلی خاص حضرت را چشید با تمام اشتیاق طالب ظهور عالَم حضرت خواهد بود تا تمام عالم را منور به نور حضرت بنگرد.
شناخت ظهور خاص؛ مقدمهی ظهور عام
اگر انسان از طریق ظهور خاص به امام(عج) معرفت پیدا کرد وقتی ظهور عامِ حضرت واقع شود بهخوبی ایشان را میشناسد و از وجود آن حضرت بهرهمند میشود و حتی چنانچه ظهور عام حضرت در زمان حیات شما واقع نشود تمام نتایج آن ظهور برای شما محقق میشود به طوری که راوی از حضرت صادق(ع) میپرسد چه میفرمائید دربارهی کسی که در حال انتظارِ حضرت قائم(عج) بمیرد؟ حضرت فرمودند: «هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ، ثُمَّ سَكَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»(7) مقام او مانند مقام کسی است که در خیمهی حضرت قائم باشد، سپس کمی تأمل کرده و فرمودند: مانند کسی است که در کنار رسول خدا(ص) بوده است.
وقتی توحیدِ خدا را شناختیم و متوجه شدیم معنی توحید یعنی نفی غیر خدا، بهخوبی متوجه میشویم سیر عالم به سوی ظهورِ هر چه بیشترِ توحید است و لازمهی آن ظهور، حاکمیت انسانِ موحدِ كامل است که نهتنها در درون نفس خود در مقام توحید محض مستقر است، از بیرون نیز به حاکمیت توحید مبادرت میورزد. عمده آن است که متوجه حضور توحید الهی در عالم باشیم و به نحوههای متفاوت ظهور آن توحید نظر کنیم، که گفت:
دیده آن باید كه باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
مسلّم شاهِ هستی یعنی خدا در لباس ولیّ مطلق، یعنی حضرت حجت(عج)، ولایت مطلق خود را به نمایش میگذارد تا توحید در عالمِ ارض نیز به صورت کامل ظهور کند و زمین به بلوغ خود برسد. محال است كسی خداشناس باشد و منتظر حجت خدا به عنوان موّحد کامل كه حامل اِعمال ولایت مطلق خداوند در آخرالزمان است، نباشد و محال است جایگاه نوری و آسمانی امام را بفهمد و وجود مقدس امام(ع) را در همهی عالم، انگشت اشاره به حضرت حق نبیند. این دو یعنی توحید خدا و ظهور توحید در عالم از یک طرف و پیادهشدن آن در عالم توسط موحدی کامل از طرف دیگر به هم ربط دارد. آنکس كه ظهور توحید حق را میخواهد حتماً به دنبال امام زمان(عج) است و آن كه امام را یافت، حتماً منتظر ظهور او در عالم است، چون میداند حق باید به طور كامل در صحنهی هستی حاكم شود و در نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ عالم ظهور نماید.
تأكید ما این است كه ابتدا باید اعتقادمان نسبت به حضرت مهدی(ع) درست باشد تا معنی حاکمیت احکام الهی در عالم روشن گردد وگرنه همانطور که خیلیها در صدر اسلام، وقتی با پیامبر(ص) روبهرو شدند آن حضرت را به عنوان پیامبر خدا پذیرفتند ولی چون عمق توحیدی دین را درک نکردند ندانستند چگونه باید راه و رسم توحیدی زندگی کردن را ادامه دهند، ما هم وقتی متوجه حضور توحید در عالم نباشیم چگونه منتظر بمانیم تا حقیقتِ توحید توسط انسانی کامل ظهور کند؟ غفلت از حضور توحیدیِ حق موجب میشود تا عملاً نتوانیم منتظر بمانیم تا حقّ در همهی مناسبات بشر حاکم شود. تا انسان به درجهای از شعور توحیدیِ ناب نرسد در زمرهی منتظران قرار نمیگیرد، به همین جهت حضرت سجاد(ع) در وصف منتظرانِ امام دوازدهم(ع) میفرمایند: آنهایی كه در زمان غیبت او قائل به امامت او و منتظر ظهور اویند، برترین مردم همهی زمانهایند، چون خداوند به آنها شعور و فهمی میدهد كه غیبت او نزد آنها همانند مشاهدهی اوست و خداوند اینها را در آن زمان همانند مجاهدان در كنار رسولالله(ص) قرار میدهد، اینها مخلصان حقیقی و شیعیان راستین ما و دعوت گران به سوی دین خدا در نهان و آشكار هستند.(8)
رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: ای علی! بدان که شگفتانگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیمترین آنها از روی یقین، مردمی هستند که در آخرالزمان خواهند بود، پیامبر را ندیدهاند و از امام نیز محجوبند، اما به سوادی که بر بیاضی نوشته شده ایمان دارند.(9) اینکه چنین انسانهایی انتظار فرج را موضوعی مهم و مؤثر و سازنده میدانند به جهت آن شعور توحیدی نابی است که دارند و نهتنها متوجه آیندهای متعالی برای عالم بلکه متوجه وجود حقیقتی بزرگ در عالم هستند و آن حقیقت بزرگ عبارت از آن است که غیبیترین گوهر در عالم هستی، در آخرالزمان ظهور میكند. رسیدن به چنین معرفتی بصیرتی خاص به انسان میبخشد.