مقدمه
باسمه تعالی
1- کتاب « اسماء حسنا، دریچههای نظر به حق» حاصل چندین جلسه بحث در رابطه با دعای سحر است که توسط استاد طاهرزاده انجام شد و پس از پیادهشدن سخنرانیها و تکمیل مطالب و اضافهشدن نکاتی در ابتدای بحث توسط ایشان، خدمت عزیزان عرضه میکنیم. مبنا و فضای مطالب، مباحث امام خمینی(رض) در کتاب شرح دعای سحر می باشد.
2- مکتب اسلام بر توجه به اسماء الهی تأکید دارد و در همین راستاست که مکتب حضرت روحالله خمینی(رض) نیز ما را به توجه به اسماء الهی دعوت مینماید. ایشان به خوبی می دانستند که اگر مکتب حق را درست ارائه ندهیم مکتب های باطل و عرفان های کاذب، خود را در لعاب حق به اندیشه جوانانِ حقیقتجو تحمیل می کنند.
با طرح صحیح اسماء الهی از طرفی می توان طراوت حضور در محضر الهی را با عمق جان تجربه نمود و جوانان را از عرفان های کاذب نجات داد و از طرف دیگر نقصان و خمودگی اصول عقایدِ مطرح در مجامع دینی را بر طرف کرد.
3- مهم آن است که بدانیم اساس همهی ادیان الهی آشناکردن انسانها با اسماء الهی است و در مسیر دینداریِ خود یک لحظه از این نکته غافل نشویم تا سنت رجوع به اسماء الهی به طور فعّال در میان آید و معنی بسیاری از آیات و ادعیه ظهور کند.
4- هدف از بحث در مورد اسماء الهی آن است که وسیلهی کمال انسانی بیان گردد و هرکس بداند در کدام نقطه از مسیرِ رجوع به حق قرار دارد و در کدام درجه از توحید مستقر است.
5- شرط رجوع به اسماء و آزادشدن از حجابِ ماهیات، سلطه بر نفس است، نه تغییر و تفسیر عالم مطابق امیال خود و این کتاب سعی دارد نهتنها این موضوع را گوشزد کند بلکه تلاش میکند خواننده روش تسلط بر نفس را از طریق نظر به اسماء الهی دنبال کند.
اگر رجوع به خدایِ وجودی و اسماء الهی را مدّ نظر قرار ندهیم، نه از شیفتگی به فرهنگ غربی نجات مییابیم و نه شیفتهی خدای محمّد(ص) خواهیم شد. لذا این کتاب را خدمت عزیزان عرضه میداریم به امید آنکه توانسته باشیم در راستای تحقق تمدن اسلامی که یکی از اساسیترین شاخصههای آن تمدن پایهگذاری علوم انسانی بر اساس نظر به اسماء الهی است ، قدمی برداشته باشیم.
گروه فرهنگی المیزان
مقدمهی مؤلف
باسمه تعالی
1- اساس تفکر دینی با رجوع به اسماء الهی شروع میشود و به همان اندازه که انسانها بتوانند از طریق شریعت الهی متوجه حضور و تأثیر اسماء الهی باشند راه دینداری را درست طی کرده و به مقصد مطلوب خود میرسند و بر این مبنا کتاب « اسماء حسنا، دریچههای نظر به حق» ذهنها و اندیشهها را متذکر اسماء الهی میکند.
2- درست است که نظر به اسماء الهی قابل تدریس نیست و باید نور آنها در عمق قلبها ظهور کند، ولی تدوین معارفی که منجر به نظر سالک به نور اسماء الهی میشود وظیفهی اندیشمندان علوم انسانی است که در حوزهی معارف اسلامی تلاش میکنند و حضرت امام خمینی(رض) در همین راستا شرح کتاب «دعای سحر» را تدوین نمودند.
3- بنای توحید، تنها با نظر به اسماء الهی است که در جان انسانها گذارده میشود تا از آن طریق نظر انسان به حقیقیترین حقایق، یعنی به حضرت «الله» منتهی شود و معنی بندگی خدا به طور کامل ظهور نماید. در این حالت دیگر انسان بر اساس گفتههای این و آن معتقد به خداوند نیست، با خداوند از طریقِ اسماء الهی مأنوس است و از انوار پروردگار بهرهمند میشود.
4- انسانها وظیفه دارند از قلبی که خداوند به آنها داده است استفاده کنند و آن را تا نظر به اسماء الهی جلو ببرند و فکر نکنند هرچیزی را میتوان در منظر قلب قرار داد، وگرنه به قلب خود جفا کردهاند.
5- هدف ادعیه و مناجاتهایی مثل دعای سحرِ ماه رمضان آن است که انسان را تا پیشگاه خدا جلو ببرد و سعادتمندانهترین بازگشت را به او هدیه نماید و این در صورتی ممکن میشود که انسانها پس از قانعکردن عقل نسبت به وجود اسماء الهی، با قلب خود و از طریق ادعیه به اسماء الهی نظر نمایند تا با مبنای همهی واقعیات عالَم ارتباط برقرار کنند.
6- اگر بنا است آدمیان به توحید ایمان داشته باشند باید توحیدِ حق را در ظهور اسماء الهی جستجو کنند و این است توحیدی که مطلوب ادیان الهی است هر چند زمانه آنچنان ظلمانی شده که بسیاری از متدینین نمیدانند توحید الهی چیست.
7- در رجوع به اسماء الهی انسانها مجبورند عقول خود را بپرورانند و قلوبشان را صیقل دهند تا بتوانند اسماء الهی را بالفعل رو در روی خود بیابند و خود را در ذیل آنها قرار دهند و با تمام عالم -که مظهر اسماء الهی است- هماهنگ شوند و این است آن برکاتی که با طرح بحث در رابطه با اسماء الهی میتوان دنبال کرد.
8- هراندازه که انسانها نتوانند رابطهی خود با حضرت «الله» را از طریق ارتباط با اسماء الهی تحقق بخشند به همان میزان نسبت به کیستی خود و چیستی جهان نادان خواهند بود زیرا نمیتوانند اشیاء را با اصل و ریشهی خود و از حیث ارتباطشان با خدا بشناسند، تنها به ظاهرِ پدیدارها خیره خواهند شد. زیرا اگر اشیاء را در متن الوهیت نشناسند در واقع آنها را نشناختهاند.
9- ما همانی هستیم که میدانیم، در این صورت هر اندازه که درست بدانیم و با حقیقتِ اشیاء ارتباط داشته باشیم انسانتریم و به همان اندازه که در رابطه با حقیقت از دیگران تقلید کنیم از فعلیتیافتن فطرت و کمال انسانی دور میشویم.
10- سنت فکری قرآنی اقتضا میکند که جایگاه و معنی اسماء الهی را بشناسیم تا امکان تدبّر در کتاب الهی میسّر گردد و در این صورت است که تفکر اسلامی احیاء میشود و افقِ نظر به تمدن اسلامی گشوده میگردد و به همین جهت بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امامخمینی(رض) آموزههای دینی خود را بر اساس نظر به اسماء الهی قرار دادند تا دینداریِ دینداران به زندهترین شکل ظهور کند و توان شکافتن ظلمات آخرالزمان را بیابد و ما در این کتاب همهی مقصد خود را در تبیین چگونگی تجلی اسمای الهی براساس سلوک انسان سالک گذاشتهایم.
11- تفکر راستین یعنی دیدن همهی پدیدهها در ارتباط با خدا و این با نظر به اسماء الهی و مظاهر آن اسماء تحقق مییابد. اگر انسانها چیزها را تحت سایهی حضور الهی در عالم نبینند، آنها را بر اساس میل خود میشناسند و بهکار میگیرند در حالیکه خداوند اشیاء را بر اساس اسماءشان وجود بخشیده و فهم اسماءِ واقعی اشیاء کلید فهم جهان و روح است.
12- برای آنکه بفهمیم ضرورت شناخت عالم بر اساس اسماء الهی چقدر است کافی است به نگاهی که علم جدید به عالم انداخته نظر کنیم تا معلوم شود چگونه علم جدید از مبادی رازآلودی که جهان را مدیریت میکند بهکلّی غافل است و با همهچیز مثل ماشین رفتار میکند و جهان را سرد و بیعاطفه مییابد و از همهی معانی جهان چشم میپوشد مگر از بیاهمیتترین معانی. علم جدید متوجه حیات و رحمت الهی و آگاهی موجودات در دل هر ذرّه از جهان نیست، اینها همه آفات غفلت از حضور اسماء الهی در عالم است.
13- به همان اندازه که معنای انسانیت در کیفیاتی چون عشق و مهر و حکمت و فهم و عفو و عدالت، بیشتر محقق است تا در شکل و وزن انسانها، کیفیاتِ نامشهود جهان که همان اسماء الهی است بیشتر در شناخت حقیقت جهان مؤثرند تا آنچه علم مدرن به عنوان شناخت جهان در اختیار بشر قرار داده است.
14- باید از خود پرسید جهان واقعی کجاست؟ در این صورت است که نظرها متوجه حضور اسماء الهی در عالم میشود و میفهمیم نحوهی حضور توحید الهی در عالم چگونه است.
15- نگاه به طبیعت به عنوان شئ خارجی یعنی ایجاد حجابی غلیظ که مانع بینش توحیدی ما میگردد و توانایی ارتباط ما را با جهان واقعی قطع میکند و توانایی انسانی ما را برای تجربهی طبیعت از طریق ارتباط با اسماء الهی، تخریب مینماید.
16- ما نه میتوانیم جهان طبیعت را بدون نظر به اسماء باطنی آن بشناسیم و نه میتوانیم بدون نظر به اسماء الهی جایگاه خود را در طبیعت بیابیم و به همین جهت فرهنگ غربی گرفتار تخریب طبیعت شد زیرا امکانهای انسانشدن را در طبیعت فراموش کرد.
17- نظریهپردازی جهت تدوین علوم انسانی که مطابق اهداف انقلاب اسلامی باشد، زیرساختهای فکری مخصوص به خود را میطلبد که ریشه در سنتهای جامعهی ما دارد و ما اصل زیرساختهای فکری خود را باید از اندیشههای همهجانبه و جهانی حضرت امام خمینی(رض) استنباط کنیم که نظر به اسماءُالله دارد و همهچیز را از آن منظر مینگرد.
امید است در این کتاب راه را برای فهم اندیشهی حضرت امام خمینی(رض) هموار کرده باشیم. إنشاءالله
طاهرزاده
ضرورت نظر به اسماء الهی
قبل از آنکه از منظر دعای سحر به اسماء الهی بنگریم به طور مختصر نکاتی در مورد اسماء الهی عرض میشود، ولی اصل موضوع را باید در شرح متن دعای سحر دنبال فرمایید. چرا که زبان قرآن و روایت و دعا در تبیین اسماء الهی، کاملترین و صحیحترین زبان است.
1- قرآن میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى »(1) یا میفرماید: «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى »(2) خداوند دارای بهترین و زیباترین اسمها است. «اسم» عبارت است از آنچه خبر میدهد از ذاتی با صفت خاص. مثلاً «حیّ» اسم است و بر ذاتی با صفتِ حیات دلالت میکند. از آنجایی که از هر اسمی «حُسنای» آن برای خدا هست پس حیات به معنی مطلق آن برای خدا است، حیاتی که ذاتی او باشد و هیچ محدودیتی نداشته باشد. و هر موجودی که بهرهای از حیات دارد، قالبی است که به اندازهی خود نور حیات مطلق را به عالم میتاباند و مجلای کمال حق میباشد. لذا حیّبودن خداوند و سمیع و بصیربودن او با حیّ و سمیع و بصیربودن انسان تفاوت اساسی دارد. با اینهمه هر کمالی که در جمیع مراتب ظاهر است، پرتو کمال اوست، همچنان که هر دانایی حقیقی، اثر دانایی او میباشد تا ما با نظر به آن جلواتِ نازله، راه نظر به حقیقت آن اسماء را بیابیم.
2- تدبّر در قرآن کریم و سخنان حضرات معصومین(ع) حکایت از آن دارد که در نظام وجود، اسماء الهی اهمیت خاصی دارند و خداوند هر آنچه را در نظام وجود میگذرد به اسماء خود مرتبط میکند. یکجا خود را به اسم خالق و یکجا به اسم قیّوم و یکجا به اسم ربّ معرفی میکند و روشن میفرماید با کدام اسم از اسماء الهی آن واقعه واقع شده است. وقتی میفرماید: «إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِكُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»(3) در واقع شکافتهشدن دانه را به خود نسبت میدهد منتها با تجلی نور اسم فالق، همچنان که زندهشدن مردگان را به اسم «محیی» نسبت میدهد. در دعا میخوانیم: «أسْأَلُكَ بِنُورِكَ الْقَدِیمِ، وَ أَسْمائِكَ الَّتِی كَوَّنْتَ بِها كُلَّ شَیْ ءٍ»(4) خداوندا از تو به نور قدیمات و اسمائی که به وسیلهی آنها همهی اشیاء را ایجاد کردی تقاضا میکنم. این جمله میرساند خدایتعالی به نور اسماء خود به همهچیز وجود بخشیده است.
فقراتی که در ادعیه میفرماید: «بِاسْمِکَ الّذی» یا «بِأسماءِ الّتی» حکایت از آن دارد که همهی موجودات عالم از طریق اسماءالهی ظهور کرده و به صحنهی وجود آمدهاند. میفرماید: «وَ بِاسْمِكَ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ النُّورَ الَّذِی اضاءَ كُلَّ شَیْ ءٍ»(5) خداوندا به نور اسمی از اسماء تو تقاضای توجه دارم که از طریق آن اسم همهی اشیاء را نورانی کردی. یا «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلَهُ دَكّا وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا،وَبِالاسْمِ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ، وَبِاسْمِكَ الَّذِی فَلَقْتَبِهِالْبَحْرَ لِمُوسى بْنِ عِمْران».(6) در این فراز نظر به اسمی دارید که به کوه تجلی کرد و حضرت موسی(ع) را به مقام فناءِ فیالله نایل کرد و به اسم مخزون و مکنون که بین خداوند و حضرت موسی(ع) بود و به اسمیکه خداوند به نور آن دریا را برای حضرت موسی(ع) شکافت. بنا به فرمایش امام خمینی(رض): «اسم» عبارت است از نفس تجلّى فعلى كه به آن، همهی دارِ تحقّق، متحقّق است. و اطلاق «اسم» بر امور عینیّه در لسان خدا و رسول و اهل بیت عصمت(ع) بسیار است، چنانچه فرمودند «اسماء حسنى» ما هستیم. و در ادعیهی شریفه « و باسمك الّذى تجلّیت على فلان» بسیار است»(7)
در ادعیهی مأثوره از ائمه(ع) نظر به اسم جمال و جلالِ حق میشود تا انسانها بتوانند حضرت حق را با آن اسماء بشناسند. مثلاً حضرت سجاد(ع) در مناجات الراغبین عرضه میدارند: «وَافِداً إِلَى حَضْرَةِ جَمَالِكَ مُرِیدا وَجْهَكَ» خداوندا به سوی حضرت جمالت آمدم در حالیکه طالب نظر تو هستم. و نیز در دعایی که رسول خدا(ص) اظهار میداشتند داریم که « أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ سَیِّدِی وَ جَمالِكَ مَوْلایَ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَتَجاوَزَ عَنِّی، إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیم»(8) که حضرت با نظر به جمال و جلال الهی تقاضای عفو دارند و یا نظر به «تجلی» اسماء میکنند و اظهار میدارند: «أَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْكَرِیمِ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ، فَجَعَلْتَهُ دَكّا، وَ خَرَّ مُوسى صَعِقا»(9) در این قسمت از دعا همانند آیهی 143 سورهی اعراف موضوع «تجلّی» به میان آمده است.