پیش گفتار
در مسیر تکامل انسانی، داشتن مربی و راهنمای آگاه، صادق و دل سوز، شرطی لازم و اساسی است. آن کس که میخواهد دیگران را هدایت کند خود باید ره یافته باشد. علاوه بر آن، باید با صداقت و دل سوزی، تنها با در نظر گرفتن مصالح واقعی رهرو، او را در نیل به کمال حقیقی هدایت و دست گیری کند.
یافتن چنین استاد، راهبر و رهنمایی، همیشه یکی از دغدغههای مهم رهروان راه حقیقت و جویندگان طریقت بوده است. بسیارند کسانی که در اثر گرفتار آمدن در دام راهبران گمراه و شیادان رهزن این راه، به جای رسیدن به کمال و سعادت و کامیابی، نصیبی جز سقوط و هلاکت و تلخ کامی عاید ایشان نگردیده است. از این رو، سالکان حقیقت و عاشقان فضیلت را بایسته است که در این مهم، بسیار حساس و موشکاف، و پیوسته مددخواه حق متعال باشند.
در این میان، دو ثقل اکبر و اصغر، راهنمایان صادقی هستند که با تمسک به آنان میتوان امواج سهمگین فتنهها را پشت سر نهاد و از وادی حیرت و ضلالت به سلامت عبور کرد؛ که ختم رسالت و سرسلسله پرچم داران هدایت فرمود: اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقْلَیْنْ ما اِنْ تمسکتُم بِهِما لَنْ تَضِلّوا بَعْدی کتابَ اللّهِ وَعِتْرَتی اَهْلَ بَیْتی ... .**بحارالانوار، ج 2، باب 14، روایت 59.***
بر این اساس، قرآن صامت بی همراهی قرآن ناطق هرگز ره به جایی نخواهد برد و چراغ هدایت و ضمانت سلامت از ضلالت نخواهد شد؛ چراکه فرمود: ما اِنْ تمسکتُم «بِهِما» لَنْ تَضِلّوا.
بدین روی، ما در این جا رهروان شایق را به همراهی با قرآنی ناطق و امامی صادق از سلاله اهل بیت(علیهم السلام) فرا میخوانیم و همراه با عبدالله بن جندب خوشه چین این شجره طیبه میشویم. آنچه در کتاب حاضر در پی خواهد آمد، درسهای اخلاق استاد فرزانه، حضرت آیت الله استاد محمدتقی مصباح یزدی است که در جمع گروهی از طلاب و
﴿ صفحه 14﴾
علاقه مندان به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) ، در حوزه علمیه قم و طیّ سالهای 1376 تا 1378 ایراد گردیده است. حضرت استاد، محور این سلسله از مباحث خود را روایتی از امام صادق(علیه السلام) قرار داده اند. مخاطب آن حضرت در این روایت، یکی از اصحاب ایشان به نام عبدالله بن جندب است و حضرت در آن، مطالبی بسیار مفید و ارزنده را بیان فرمودهاند که قطعاً برای کسانی که در مسیر خودسازی و سیر و سلوک و تقرب الی الله گام برمیدارند، میتواند بسیار راه گشا باشد.
لازم میدانیم از کلیه عزیزانی که ما را در چاپ و انتشار این اثر یاری رسانده اند، به ویژه جناب حجت الاسلام محمدمهدی نادری که کار تدوین نهایی و ویرایش آن را انجام داده اند، تقدیر و تشکر نموده، مزید توفیقات ایشان را از خدای متعال درخواست نماییم.
انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)
﴿ صفحه 15﴾
درس اول:دوستان واقعی اهل بیت(علیهم السلام)
یا عبدَاللّه لَقَدْ نَصَبَ اِبلیسُ حَبائِلَهُ فی دارِالغُرورِ فَما یَقْصُدُ فیها الاّ أولیاءَنا و لَقَدْ جَلَّتِ الاْخِرَةُ فی اَعْیُنِهِمْ حتّی ما یُریدونَ بها بَدَلا. ثمّ قال آه آه علی قُلُوب حُشِیَتْ نوراً و اِنَّما کانَتِ الدُّنیا عِنْدَهُم بِمَنْزَلَةِ الشُّجاعِ الاَْرْقَم و العَدُوِّ الاعْجَم اَنِسوا باللّهِ و اسْتَوحَشوا ممّا بِهِ اسْتَأْنَسَ المُتْرَفونَ اولئک اولیائی حقّاً و بِهِمْ تُکْشَفُ کُلّ فتنة وَ تُرْفَعُ کُلُّ بلیّة**بحار الانوار (من منشورات المکتبة الاسلامیة، چ دوم، 1405 هـ. ق.)، ج 78، کتاب الروضة، باب 24، روایت 1، ص 279 ـ 286.***
تقرّب به خدا، گرایش فطری انسان
یکی از گرایشهای فطری انسان، بلکه بالاترین و عمیق ترین گرایش فطری او، رسیدن به کمالات معنوی و اوج گرفتن روحش در فضای ملکوت است. انسان فطرتاً گمشدهای دارد که در پی آن است، گویی میخواهد مانند پرندهای در فضای ملکوت اوج بگیرد و بالا رود. انسان میخواهد به کمالات بیش تری دست پیدا کند، به مقامات عالی تری برسد و علم حضوری ناآگاهانه اش به خدا، به علم حصولی و حضوری آگاهانه تبدیل شود. به عبارت ساده تر، میخواهد معرفتش بیش تر شود و گمشده اش را بیابد. گمشده انسان قرب به خدا است. به همین دلیل، همیشه در طول تاریخ، اقوام گوناگون به دنبال راههایی برای رسیدن به کمالات معنوی بودهاند و نام آن را هم عرفان گذاشته اند. این گرایش عرفانی در عمق فطرت همه انسانها وجود دارد، اما بالاترین مرتبه آن نزد انبیا و اولیای خدا(علیهم السلام) ، به خصوص وجود مقدّس پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و پس از ایشان، ائمه
﴿ صفحه 16﴾
اطهار(علیهم السلام) است. هرکس از آنها بهتر پیروی نماید و به دستوراتشان بیش تر عمل کند، در یافتن این گمشده موفق تر است. اما راهها و مسلکهای دیگر، هر کدام کمابیش انحرافات و اشتباهاتی دارند که گاهی به خطرهای بزرگی هم منجر میشود.
به هر حال، در نهاد ما گرایشی عمیق به خدا، شناخت و قرب او وجود دارد که هرگاه شفاف شود و درست به آن توجه پیدا کنیم، متوجه میشویم که به دنبال چه هستیم. اما هرگاه در پردههای ابهام، لایههای هوا و هوس و ابرهای گرایش به ماده مخفی باشد، به اشتباه تصور میکنیم به دنبال خواستههای مادی و دنیوی میگردیم. این نیاز، فطری است و اصولا هدف از خلقت انسان همین کمال نهایی و قرب خداوند است. نزول وحی، کتب آسمانی و شرایع الهی نیز برای زمینه سازی این سیر و حرکت انسانی بوده و همه انبیا(علیهم السلام) آمدهاند تا راه را برای این تکامل معنوی انسان هموار سازند.
امام راحل(رحمه الله) در اوج مسایل سیاسی و اجتماعی مطرح در کشور و در اوج جنگ، بیش تر اوقات، در سخنرانی هایشان به این نکته اشاره میکردند که درست است اسلام برای برقراری عدالت اجتماعی آمده، انبیا(علیهم السلام) آمدهاند تا احکام الهی را در جامعه پیاده کنند و حکومت خدایی برقرار شود، اما همه اینها مقدمه است برای هدفی والاتر و آن معرفت خدا است. این نیاز، فطری ما است و کمال نهایی ما در ارتباط با آن تعریف میشود. اسلام نیز برای رسیدن به همین هدف، مردم را دعوت میکند. پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) به برخی از دوستان و یاران خود، که لیاقت و استعداد بیش تری داشتند، این مطلب را صریحاً متذکّر میشدند.