فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۵۹۶

در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی - زیبا تن و اندامی رعنا قد و بالائی
در پرده عذار او در بسته گلستانی - در رمز دهان او سر بسته معمائی
ای عقل وداعم کن خوش خوش که درین ایام - دل می‌بردم هر روز جائی به تماشائی
با آن که جهانگیرست شمشیر زبان من - از سحر خیالاتم در عرض تمنائی
در گوش دلم تکرار بس راز همی‌گوید - آن غمزه که می‌گوید صد نکته به ایمائی
هان ای سر سودائی راز هوس گرمست - پا در ره سودانه اما نخوری پائی
از منع ببندی لب درلانه که خوبان را - باشد به زمان ما هر منع تقاضائی
ای مرغ همایون فال زین بال فشانیها - دل رفت ز جا گویا داری خبر از جائی
از دغدغهٔ ایمن شو کز پاکی عشق تو - سجاده بر آب انداخت دامن به می آلائی
ای عقل سپرداری بگذار که رد دلها - گر دیده خدنگ افکن بازوی توانائی
بر محتشم افکن ره تا گردی ازین آگه - کاندر نفسی داری طوطی شکر خائی

غزل شماره ۵۹۷

نیست پیوند گسل مرغ دل شیدائی - زان بت نوش دهن چون مگس از حلوائی
زانگبین است مگر فرش حریم در او - که چنین مانده در او پای دل هرجائی
شکرستان جمال تو چنان می‌خواهم - که در آنجا مگسی را نبود گنجائی
ساکنم کن به ره خویش که پر مشکل نیست - مور را درگذر شهد سکون فرسائی
بر سر خوان تو بر زهر بنان سائی به - که به شهد دگران دست و دهان آلائی
بازماند دهن طفل لبن خواره ز شوق - هرگه آیند لبان تو به شکر خائی
محتشم در صفت آری به شکر ریزی تو - طوطی نیست درین نه قفس مینائی

غزل شماره ۵۹۸

صورت به این لطافت سیرت به این نکوئی - در جسم پاک حور است روح فرشته گوئی
بستست خطش از نو دیباچه‌ای که گویا - هست آیت نخستین از مصحف نکوئی
گر کار خوبی از پیش رفتی به محض صورت - می‌کرد نقش دیوار دعوی خوب روئی
شغل طبیعت اوست در عین خشم و اعراض - زان نرگس سخن گو دزدیده عذر گوئی
در کامیابی توست سعی از تو بیش ما را - در قتل ماچه لازم چندین بهانه جوئی
در جستجوی ما نیست هیچت تعلل اما - گاهی که جمع گردید اسباب تندخوئی
بوی بهشت دارد این باغ اگرچه حالا - در وی مشام جان راست وقت بنفشه بوئی
در پاکدامنی‌ها دخلی ندارد اما - مانند خرقه پوشان دامان خرقه شوئی
هان محتشم درین راه سر نه که سالکان را - مشکل بود به این پا راه نیاز پوئی