غزل شماره ۵۷۲
شوق میگرداندم بر گرد شمع سرکشی - همتی یاران که خود را میزنم برآتشی
همچو خاشاکی که بادش در رباید ناگهان - خواهد از جاکندنم جولان تازی ابرشی
ناوکی کامروز دارم این قدرها زخم ازو - خواهد آوردن قضا فرد ابروان از ترکشی
توبههای مستی عشقم خطر دارد که باز - پیش لب آورده دورانم شراب بیغشی
بادهای کامروز دارد سرخوشم از بوی خود - هوش فردا کی گذارد در چو من دریاکشی
از می لطفش چو نزدیکان جهانی جرعه کش - من چو دوران چاشنی از جام استغنا چشی
از وثاق محتشم فردا برون خواهد دوید - خانهسوزی در شهر افکنی مجنون وشی
غزل شماره ۵۷۳
نکشد ناز مسیح آن که تو جانش باشی - در عنان گیری عمر گذرانش باشی
یارب آن چشم که باشد که تو با این همه شرم - محرم راز نگههای نهانش باشی
حال دهشت زدهای خوش که دم عرض سخن - در سخنبندی حیرت تو زبانش باشی
میرم از رشک زیانکاری جان باختهای - که تو سود وی و تاوان زیانش باشی
تا ابد گرد سر باغ و بهاری گردم - که تو با این خط نوخیز خزانش باشی
گر درین باغ کهن سال بمانی صد سال - خواهم از حق که همان نخل جوانش باشی
با تو پیوند دل خویش چنان میخواهم - که تو پیوند گسل از دو جهانش باشی
گر مکافات غلط نیست خوشا عاشق تو - که تو فردای قیامت نگرانش باشی
اگر ای روز قیامت به جهان آرندت - روز این است که ایام زمانش باشی
ای دل از وی همه در نعمت وصلند تو چند - دیدهبان مگسان سرخوانش باشی
با همهٔ کوتهی ای دست طمع چون باشد - که شبی دایره موی میانش باشی
قابل تیر وی ای دل چونهای کاش ز دور - چاشنی گیر صدائی ز کمانش باشی
زخم تیریست خوش از غمزه دل دار کز آن - غیر منت کشد اما تو نشانش باشی
برقی از خانه زین میجهد ای دل بشتاب - که دمی در صف نظارگیانش باشی
از من و غوطه در آتش زدن من یاد آر - دست جرات زده هرگه به عنانش باشی
محتشم دل به تو زین واسطه میبست که تو - تا ابد واسطهٔ امن و امانش باشی
غزل شماره ۵۷۴
آن که هرگز نزد از شرم در معشوقی - امشب افکند به سویم نظر معشوقی
امشب از چشم سیه چاشنی غمزه فشاند - که نظر کرد به سویم ز سر معشوقی
امشب از پای فتادم که پیاپی میکرد - در دل من گذر از رهگذر معشوقی
امشب از من حرکت رفت که بیش از همه شب - یافتم در حرکاتش اثر معشوقی
از کمر بستنش امروز یقین شد که حریف - بهر من بسته به دقت کمر معشوقی
نوبر باغ جمالست که پیدا شده است - از نهال قد آن گل ثمر معشوقی
محتشم مژده که پیک نظر آزادیست - به دل از مصر جمالش خبر معشوقی