غزل شماره ۵۲۹
ای سرو گلندام که داری کمر از مو - بر مو کمری نیست مناسب مگر از مو
جز کاتب قدرت که رخت را ز خط آراست - کس خط ننوشته است به روی قمر از مو
بر روی تو خط نیست که از جنبش آن زلف - افشان شده بر صفحهٔ گل مشک تر از مو
با تیزی مژگان تو نقاش چه سازد - گیرم که بسازد قلمی تیزتر از مو
جز هندوی چشمت که به مژگان رگ جان زد - فساد ندیدم که زند نیشتر از مو
گفتی اثری در تب عشق از تو نمانده - در آتش سوزنده چه ماند اثر از مو
ترسم نرسد بر بدن محتشم از ضعف - پیکان خدنگ تو که دارد گذر از مو
غزل شماره ۵۳۰
ای نرد حسن باخته با آفتاب و ماه - بر پاکبازی توزمین و زمان گواه
من کز بتان فریب نخوردم به صد فسون - صد بازی از دو چشم تو خوردم به یک نگاه
در نرد همتم کنی آن لحظه امتحان - کافتد ز عشق کار به ترک سر و کلاه
نقش مراد نرد محبت که وصل توست - خوش بودی ار نشستی از اقبال گاه گاه
دل میرود ز دست بگویند کان حریف - دارد دمی ز بازی ما دست خود نگاه
هرچند عقل بیش حذر کرد بیش خورد - بازی ز مهره بازی آن نرگس سیاه
دیوم ز ره نبرد و پریچهر کودکی - هر دم به بازی دگرم میبرد ز راه
غالب حریفی از همه رو داده بازیم - در نرد دوستی که مساویست کوه و کاه
تا چند محتشم بود ای شاه محتشم - در حبس ششدر غم هجر تو بیگناه
غزل شماره ۵۳۱
امشب اندر بزم آن پرهیز فرما پادشاه - دیده را ضبط نگه کار است و دل را ضبط آه
از برای یک نگه بر روی آن عابد فریب - میتوان رفتن به زیر بار یک عالم گناه
بسته چشم آن بت ز من اما کجا آن شوخ چشم - میتواند داشت خود را از نگه کردن نگاه
صبر کن ای دل که از لذت چشانیهای اوست - وعدههای دیر دیر و لطفهای گاه گاه
زان نگه قطع نظر به کز پی تقریب آن - بر رقیبان نیز یک یک بایدش کردن نگاه
داغ مجنون راز وصل آن نیم مرهم بس نبود - کاشکی یک بار دیگر ناقه گم میکرد راه
رو به صبر و طاقت و تمکین منازای محتشم - خیل غم چون بر نشیند یک سوار و صد سپاه