غزل شماره ۴۷۱
فتنه میخیزد از آن ترکانه دامن برزدن - عشوه میریزد از آن مستانه گل بر سر زدن
ترک چشمش دارد آیا از کدام استاد یاد - دست از تمکین به جنبانیدن خنجر زدن
شیر دلرا کند گرد لشگر حسنش ز جا - نیست آسان خویش را بر قلب این لشگر زدن -
قسمی از بیگانگی دارد که میبارد از آن - خانهٔ دل را به دست آشنائی در زدن
باده در خلوت کشیدنهای او را در قفاست - سر ز جائی برزدن آتش به عالم در زدن
یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام - سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن
نرگس خنجرزن او زخم خنجر خورده را - میکشد از انتظار خنجر دیگر زدن
پیش آن چشم ای غزالان عشوهٔ چشم شما - نیست جز بر چشم مردم مشت خاکستر زدن
محتشم پروانه آن شمع گشتی وای تو - نیست کار سرسری گرد سر او پر زدن
غزل شماره ۴۷۲
روز من زان زلف میدانم سیه خواهد شدن - حال من زان خال میدانم تبه خواهد شدن
قد اگر این است پر تنها ز پا خواهدفتاد - جلوهگر این است پر دلها زره خواهد شدن
ماه نو صد ناز خواهد کرد بر مهر آن زمان - کان چنان نازان به آنطرف کله خواهد شدن
گر خرام این است بس جانها ز پا خواهد فتاد - گر روش این است بس دلها زره خواهد شدن
گر به صید انداختن پردازد آن رعنا سوار - صید پردازنده صد صید گه خواهد شدن
بر نگاهش دوز چشم ای دل که مرهم کاری - در میان تیرباران نگه خواهد شدن
راحتی کز تیغ او دیدم من آن خون خوار را - قتل من کفارهٔ چندین گنه خواهد شدن
محتشم گر بحر غم امواج خواهد زد چنین - سیل اشگ من ز ماهی تا به مه خواهد شدن
غزل شماره ۴۷۳
ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن - شهرت ده زبان دگر در زمان حسن
ز آمد شد خیال تو در شاه راه چشم - از یکدگر نمیگسلد کاروان حسن
از تیر عشق اهل زمین پر برآورند - آرد چو غمزهات به کشاکش کمان حسن
خوبی به غایتی که زلیخا نمیبرد - در جنب خوبی تو به یوسف گمان حسن
چندان نیافریده دل اندر جهان مرا - کان بت کند ببردنشان امتحان حسن -
عالم ز دل تهی شد و آن مه نمیدهد - از دلبری هنوز زمانی امان حسن
روزی که صدهزار سر از تن بیفکند - باشد به جرم بد مددی سرگران حسن
چشمت که گرم تربیت مرغ غمزه است - شهباز پرور آمده در آشیان حسن
جز بهر پیشکاری حسنت جهان نداد - پیش از تصرف تو به یوسف جهان حسن
میداشت بهر فتنه آخر زمان نگاه - آیینهات زمانه در آیننهدان حسن
از نوبهار حسن چه گلها که بشکفد - روزی که گرد روی تو گردد خزان حسن
تا غارت بهار چمنها کند خزان - بادا دعای محتشمت پاسبان حسن