فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۴۰۲

به مجلس بحث از آن خصمانه اغیار می‌کردم - که جانب داری فهم از ادای یار می‌کردم
ز بختم با حریفان کار مشکل شد که پی در پی - به تعلیم اشارات نهانش کار می‌کردم
زبان در بحث با اغیار و دل در مشورت با او - من از دل بی‌خبر نظارهٔ دیدار می‌کردم
رخن می‌گفتم اندر بزم با پهلونشینانش - نظر را در میان مشغول آن رخسار می‌کردم
نوید بزم خاصم دوش باعث بود در مجلس - که بهر زود رفتن کوشش بسیار می‌کردم
رقیبی بود در بیداری شبگردیم با او - که پی گم کرده امشب سیر با اغیار می‌کردم
نهان می‌خواستم چون از حریفان لطف او با خود - بهر یک حرفی از بی‌لطفیش اظهار می‌کردم
در افشای جدل با مدعی از مصلحت بینی - به ظاهر گفتگوئی نیز با دل‌دار می‌کردم
نمی‌شد محتشم گر دوست امشب هم زبان من - میان دشمنان کی جرات این مقدار می‌کردم

غزل شماره ۴۰۳

به بزمش دوش رنگ‌آمیزی بسیار می‌کردم - که می‌گفت از می و مستی و من انکار می‌کردم
گنه‌کارانه ماندم سر به پیش غمزه‌اش آن دم - ه ذکر عشق می‌کرد و من استغفار می‌کردم
نمی‌دیدم به سویش تا نمی‌شد مدعی غافل - به او عشق نهان خود چنین اظهار می‌کردم
به چشم رمز گو می‌کرد سحر اندر جواب من - به ایماعرض شوقی چون به آن پرکار می‌کردم
و او میدید سوی من به سوی غیر می‌دیدم - حذر کردن ازو خاطر نشان یار می‌کردم
به نام دیگری در عشق می‌گفتم حدیث خود - حریف نکته دان را واقف اسرار می‌کردم
شد امشب محتشم یار از نظر بازی من راضی - که سویش دیده بعد از دیدن اغیار می‌کردم

غزل شماره ۴۰۴

ای شمع بتان تا کی بر گرد درت گردم - پروانهٔ خویشم کن تا گرد سرت گردم
دست همه از نخلت پرمیوه و بس خندان - گستاخ نیم کز دور گرد ثمرت گردم
من تشنه و تو ساقی هرچند ز وصل خود - محرومترم سازی مشتاقترت گردم
ناز از شکرستانت هر چند مگس راند - من بیشتر از حسرت گرد شکرت گردم
نزدیکم و نزدیکست قطع نظرم از جان - چون مانم اگر روزی دور از نظرت گردم
گر از کرمم خوانی فرش حرمت باشم - ور از نظرم رانی خاک گذرت گردم
بر موی میان هرگه از ناز کمربندی - در زیر زبان صدره گرد کمرت گردم
سوی دل بی رحمت از شست دعا شبها - هم خود فکنم ناوک هم خود سپرت گردم
ای شاه گداپرور من محتشمم آخر - گوشی به سئوالم دار چون گرد درت گردم