فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۳۸۶

گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل - پیش تو جان به پیشکش آرم چه جای دل
بهر گذار کردنت از غرفه‌های چشم - درها گشاده بر حرم کبریای دل
بنای صنع بهر تو نامهربان نهاد - از آب و خاک مهر و محبت بنای دل
تا شد نگارخانهٔ چشمم تهی ز غیر - پیدا شد از برای تو جائی ورای دل
بنشین به عیش و ناز که از نازنین بتان - مخصوص توست خانه نزهت فزای دل
از بهر ذکر خلوتیان کرده محتشم - وصف تو را کتابه خلوت سرای دل

غزل شماره ۳۸۷

گشته در عشق کار من مشکل - مردن آسان و زیستن مشکل
طرفه‌تر آنکه نیست با معشوق - این زمان اختلاط من مشکل
نه به آن ماه رو نگه دشوار - نه به آن نوش لب سخن مشکل
نه کشیدن به سوی خود گستاخ - سر آن زلف پر شکن مشکل
نه ز روی دراز دستی‌ها - دستبازی به آن ذقن مشکل
نه لب طفل آرزویم را - زان لبان خوردن لبن مشکل
چیدن گل میسر است اما - غارت خرمن سمن مشکل
بوسه کم میخورم به کام که هست - راه بردن به آن دهن مشکل
دستباری است اندکی آسان - لیک از آن سوی پیرهن مشکل
گر یکی خواب گه دو پیکر راست - صحبت تنگ تن به تن مشکل
محتشم گل به چین و لاله که هست - میوه چیدن درین چمن مشکل

غزل شماره ۳۸۸

ای دهانت را موکل خضر خط بر سلسبیل - رشحه‌ای بر دوزخ آسایان هجران کن سبیل
گر به جای آتش نمرود بودی یک شرار - ز آتش هجران خلل می‌کرد در کار خلیل
آب رود نیل را از دست ناید رفع آن - عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
کام بخشی عالمی را لیک غیر از عاشقان - حاتم وقتی ولی نسبت به خیل خود به خیل
ای به قتل عاشقان خوشوقت چونوقتست آن - کافتد اندر دشت محشر چشم قاتل بر قتیل
محتشم پرواز مرغ قدرت او گرد او - نیست ممکن گر برو بندند بال جبرئیل