فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۳۸۴

رسید باز طپاننده کبوتر دل - سبک کنندهٔ تمکین ز صبر لنگر دل
خرد کجاست که دارد لوای صبر نگاه - که شد عیان علم پادشاه کشور دل
رسید شاه سواری که در حوالی او - به جنبش است زمین از هجوم لشگر دل
چو سنگ خورد نهانی تنم به لرزه فتاد - ز دیدنش چو طپیدن گرفت پیکر دل
پی نشاط فرو کوفتند نوبت غم - چو ملک عشق به یکبار شد مسخر دل
ازو چه ره طلبیم بهر حفظ جان کردن - که جان فریفتهٔ اوست صد برابر دل
ز جان محتشم آواز الامان برخاست - کشید خسرو غم چون سپاه بر در دل

غزل شماره ۳۸۵

زدی به دست ارادت چو حلقه بر در دل - ز در درآ و ببین خانهٔ مصور دل
در آرزوست مه خرگهی که بر گردون - منور از تو کند خانهٔ مدور دل
دلم شکفت که از میل طبع خلوت دوست - سبب نزول تو شد خانهٔ محقر دل
لب امید بلبیک محتشم بگشا - که یار بر سر لطفست و می‌زند در دل

غزل شماره ۳۸۶

گر پا نهی ز لطف به مهمانسرای دل - پیش تو جان به پیشکش آرم چه جای دل
بهر گذار کردنت از غرفه‌های چشم - درها گشاده بر حرم کبریای دل
بنای صنع بهر تو نامهربان نهاد - از آب و خاک مهر و محبت بنای دل
تا شد نگارخانهٔ چشمم تهی ز غیر - پیدا شد از برای تو جائی ورای دل
بنشین به عیش و ناز که از نازنین بتان - مخصوص توست خانه نزهت فزای دل
از بهر ذکر خلوتیان کرده محتشم - وصف تو را کتابه خلوت سرای دل