فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۳۶۴

ای به من صدق و صفای تو دروغ - مهر من راست وفای تو دروغ
نالش غیر ز جور تو غلط - بر زبانش گله‌های تو دروغ
چند گویم به هوس با دل خویش - حرف تخفیف جفای تو دروغ
گوی چوگان هوس گشته رقیب - سر فکنده است به پای تو دروغ
چند اصلاح جفای تو کنم - چند گویم ز برای تو دروغ
وعدهٔ بوسه چه می‌فرمائی - می‌نماید ز ادای تو دروغ
سگت از شومی آمد شد غیر - گفت صد ره به گدای تو دروغ
گوئی ای ابر حیا می‌بارد - از در و بام سرای تو دروغ
راست گویم به هوس می‌گوید - ملک از بهر رضای تو دروغ
عاشق از بهر رضای تو عجب - گر نگوید به خدای تو دروغ
محتشم این همه میگوئی و نیست - به زبان گله زای تو دروغ

غزل شماره ۳۶۵

تا کی کشی به بی گنهان از عتاب تیغ - ای پادشاه حسن مکش بی حساب تیغ
تا عکس سر و قد تو در بر کشیده است - دارد کشیده به بد ز غیرت بر آب تیغ
در ذوق کم ز خوردن آب حیات نیست - خوردن ز دست آن مه مشکین نقاب تیغ
از بس که بهر کشتنم افتاده در شتاب - ترسم به دیگری زند از اضطراب تیغ
یابند محرمان سحرش کشته برفراش - گر بر کسی کشد ز غضب او به خواب تیغ
قتلم فکند دوش به صبح و من اسیر - مردم ز غم که دیر کشید آفتاب تیغ
عابد کشی است در پی قتلم که می‌کشد - بر آهوی حرم ز برای ثواب تیغ
می‌دید بخت و دولت خونریز محتشم - می‌بست یار چون به میان از شتاب تیغ

غزل شماره ۳۶۶

چو بر من زد آن ترک خون خوار تیغ - شد از خون گرمم شرر بار تیغ
شدم آن چنان کشته او به میل - که از میل من شد خبردار تیغ
نه چابک‌تری از تو هست ای اجل - باو سر فرو آر و بسپار تیغ
چه جائیست کوی تو کانجا مدام - ز در سنگ بارد ز دیوار تیغ
ازین بزم اگر دفع من واجبست - بنه ساغر از دست و بردار تیغ
شود بر زبان تا وصیت تمام - خدا را زمانی نگهدار تیغ
شده چشم مست تو خنجر گذار - تو در دست این مست مگذار تیغ
بقا سر بجیب فنا در کشد - اگر برکشد آن ستمکار تیغ
سگ آن دلیرم که وقت غضب - شود پیش او محتشم وار تیغ