فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۲۹۶

زین بیشتر رکاب ستم سر گران مدار - در راه وصل این همه کوته عنان مدار
با درد و غم زیادم ازین هم عنان مکن - با آه و ناله بیشم ازین هم زبان مدار
یا پر به میل تیر نگه در کمان منه - یا تیر پر کش این قدر اندر کمان مدار
داری گمان که می‌شکنم عهد چون توئی - ای بدگمان به همچو منی این گمان مدار
خواهی اگر به بزم رهم داد بیش ازین - بر آستانم از قرق پاسبان مدار
یک لحظه آرمیده جهان از فغان من - حالم مپرس باز مرا بر فغان مدار
حرف کسی که کرده نهان حد حرمتت - باری ز من که پاس تو دارم نهان مدار
با یک جهان کرشمه جنبان صف مژه - برهم خورد اگر دو جهان باک از آن مدار
ای باغبان چو باغ ز مرغان تهی کنی - کاری به بلبلان کهن آشیان مدار
قدر ملک چو کم شوداز خواری سگان - گو غیر حرمت سگ این آستان مدار
گر مایلی به جور بکن هرچه میتوان - باک از هلاک محتشم ناتوان مدار

غزل شماره ۲۹۷

ای طور تو را جهان خریدار - من جور تو را به جان خریدار
سوی تو که یوسف جهانی - رو کرده جهان خریدار
وصلت به خدا که رایگان است - هرچند خرد گران خریدار
تو ناز فروش اگر به سویت - صد گنج کند روان خریدار
گوئی همه دم برین دروبام - می‌بارد از آسمان خریدار
بسته است ره سرایت از بس - افتاده بر آستان خریدار
چون محتشم از متاع وصلم - ممنوع ولی همان خریدار

غزل شماره ۲۹۸

دانم اگر از دلبری قانع به جانی ای پسر - داد سبک دستی دهم در سر فشانی ای پسر
رسم وفا بنیاد کن آواره‌ای را یاد کن - درمانده‌ای را شاد کن تا در نمانی ای پسر
بر خاکساران بی‌خبر مستانه بر رخش جفا - در شاه راه دلبری خوش میدوانی ای پسر
حسنت همی گوید که هان خوش جهانی را به کس - هیچت نمی‌گوید که هی نی جوانی ای پسر
با صد شکایت پیش تو چون آیم اندر یک سخن - بندی زبانم گویا جادو زبانی ای پسر
دیشب سبکدستی تو را می‌داد گستاخانه می - کامروز از آن لایعقلی بر سر گرانی ای پسر
دیوان شعر محتشم پر آتش است از حرف جور - غافل مشو از سوز او روزی بخوانی ای پسر