فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۱۳۵

زانطره دل سوی ذقنت رفته رفته رفت - در چه ز عنبرین رسنت رفته رفته رفت
پیشت چو شمع اشگ بتان قطره قطره ریخت - صد آبرو در انجمنت رفته رفته رفت
من بودم و دلی و هزاران شکستگی - آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر - عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت
رفتی به مصر حسن و نرفتی ازین غرور - آن جا که بوی پیرهنت رفته رفته رفت
جان را دگر به راه عدم ده نشان که دل - در فکر نقطهٔ دهنت رفته رفته رفت
ای محتشم فغان که نیامد به گوش یار - آوازه‌ای که از سخنت رفته رفته رفت

غزل شماره ۱۳۶

بی‌پرده برآئی چو به صحرای قیامت - خلد از هوس آید به تماشای قیامت
هنگامه بگردد چو خورد غلغلهٔ تو - بر معرکه معرکه آرای قیامت
در حشر گر آید نم رحمت ز کف تو - روید همه شمشیر ز صحرای قیامت
در قتل من امروز مبر خوف مکافات - کاین داوری افتاد به فردای قیامت
بنشین و مجنبان لب عشاق که کم نیست - غوغای قیام تو ز غوغای قیامت
پروردهٔ تفتندهٔ بیابان تمنا - جنت شمرد دوزخ فردای قیامت
فرداست دوان محتشم از دست تو در حشر - با صد تن عریان همه رسوای قیامت

غزل شماره ۱۳۷

زین نقش‌خانه کی من دیوانه جویمت - صورت طلب نیم که درین خانه جویمت
بیزم به جستجوی تو خاک دل خراب - گنجی عجب مدان که ز ویرانه جویمت
ای شمع دقت طلبم بین که در سراغ - ز آواز جنبش پر پروانه جویمت
عقلم فکند از ره و عشقم دلیل گشت - کز رهنمائی دل دیوانه جویمت
یک آشنا نشان توام در جهان نداد - شضد نوبت این زمان که ز بیگانه جویمت
ای خواب خوش که گمشده‌ای چند هر شبی - تا صبح از شنیدن افسانه جویمت
در کوی شوقم ای دریک دانه معبدی است - کانجا به ذکر سبحه صد دانه جویمت
جام فراق دادی و رفتی که در خمار - چون بی‌خودان به نعرهٔ مستانه جویمت