فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

غزل شماره ۱۱۵

چون تو سروی در جهان ای نازنین اندام نیست - صد هزاران سرو هست اما بدین اندام نیست
حله جفت نباشد لایق اندام تو - زان که در پیراهن حور این چنین اندام نیست
گر قبا ترکانه پوشیدن چنین است ای پسر - در قبا پوشیدن ترکان چنین اندام نیست
گرچه هست از نازک اندامان زمین رشک فلک - به ز اندام تو در روی زمین اندام نیست
در گلستانی که آن سرو میان باریک هست - سرو را در دیده باریک بین اندام نیست
قد اگر این است و اندام این ور عنائی توراست - راستی در قد سرو راستین اندام نیست
محتشم نخلی کز و گلزار جانم تازه است - غیر ازین شیرین عذار یاسمین اندام نیست

غزل شماره ۱۱۶

ای گل امروز اداهای تو بی‌چیزی نیست - خندهٔ وسوسه فرمای تو بی‌چیزی نیست
می‌زند غیر در صلح به من چیزی هست - و اندرین باب تقاضای تو بی چیزی نیست
میدهی پهلوی خاصان به اشارت جایم - این خصوصیت بیجای تو بی‌چیزی نیست
من خود ای شوخ گنه کارم و مستوجب قهر - با من امروز مدارای تو بی‌چیزی نیست
فاش در کشتن من گرچه نمی‌گوئی هیچ - جنبش لعل شکرخای تو بی‌چیزی نیست
رنگ آشفتگی از روی تو گر نیست عیان - پیچش زلف سمن سای تو بی‌چیزی نیست
محتشم زان ستم اندیش حذر کن که امروز - اضطراب دل شیدای تو بی‌چیزی نیست

غزل شماره ۱۱۷

درین کز دل بدی با من شکی نیست - که خوبان را زبان با دل یکی نیست
چو نی یک استخوانم نیست درتن - که بر وی از تو زخم ناوکی نیست
بهر دردم که خواهی مبتلا کن - که ایوب تو را صبر اندکی نیست
رموز نالهٔ بلبل که داند - درین گلشن که مرغ زیرکی نیست
دلم از دست طفلی ترک سر کرد - که بی‌آسیب تیغش تارکی نیست
نه از غالب حریفیهای حسن است - که یک عالم حریف کودکی نیست
در وارستگی در قلزم عشق - مجو کاین بحر مهلک را تکی نیست
اگر مرد رهی راه فنا پوی - که سالک را ازین به مسلکی نیست
مرنجان محتشم را کو سگ توست - سگی کاندر وفای او شکی نیست