فهرست کتاب


دیوان اشعار

محتشم کاشانی

شماره ۶۰

به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی - ببین کرا به که در دوستی بدل کردی
چه اعتماد توان کرد بر تو ای غافل - که اعتماد بر آن مایهٔ حیل کردی
مرا محل ستادن نماند در کویت - ز بس که با دگران لطف بی‌محل کردی
بر آن شدی که کنی نام خویش بر دل غیر - خیال سکه زدن بر زر دغل کردی
نبود بد عمل من چرا در آزارم - عمل به قول رقیبان بدعمل کردی
بسی مدد ز اجل خواست روزگارو نکرد - مرا به گور ولیکن تو بی‌اجل کردی
نبود مثل تو اول کسی چرا آخر - بناکسی همه جا خویش را مثل کردی
و گر چه پاس تو دارم به چشم رمز شناس - که آنچه در نظرم بود محتمل کردی
حدیث نیک دهد یار محتشم دیگر - بگو چو ختم حکایت برین غزل کردی

شماره ۶۱

به بازی آفتاب را چه گفتم ماه رنجیدی - دلیرم کردی اول در سخن آنگاه رنجیدی
ز من در باب آن زلف و زنخدان خواستی حرفی - چو من از ریسمانت رفتم اندر چاه رنجیدی
به تیغت نیم به سمل گشته بود ای ماه مرغ دل - چو از تقصیر خویشت ساختم آگاه رنجیدی
به کشتن سر بلندم دیر می‌کردی چه گفتم من - که بر قدم لباس شوق شد کوتاه رنجیدی
دهانت را چه گفتم هیچ بر من خرده نگرفتی - ولی این حرف چون افتاد در افواه رنجیدی
ز ره صد ره برون شد غیر و طبعت زو نشد رنجه - چرا زین بی دل گمره به یک بی‌راه رنجیدی
حدیث محتشم بر خاطرت ماند گران اول - چو بد تاویل کرد آن حرف را بدخواه رنجیدی

شماره ۶۲

چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی - زبان بنده ببندی به التفات زبانی
چو تیر غمزه نهی در کمان کشی همه بر من - ولی کنی به توجه دل رقیب نشانی
چو تیغ ناز کشی منتش کشم من غافل - ولی به علم نظر زخم بر رقیب رسانی
چو دلبری کنی آغاز من نخست دهم دل - ولی تو سنگ دل اول دل رقیب ستانی
شکر برای من ارزان کنی گه سخن اما - نهان به جنبش لب جمله بر رقیب فشانی
چو کوه اگر همه تمکین شوی بروی خوشم من - و گرچه بادروی چون رسد رقیب بمانی
بلی گهی که نهی در کمان خدنگ تغافل - تغافل از دل مجروح محتشم نتوانی