2- انحرافات تدریجی
جمله ((خطوات الشیطان )) (گامهای شیطان ) گویا اشاره به یک مساءله دقیق تربیتی دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ می کند، نه به صورت دفعی و فوری، مثلا برای آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولا مراحلی وجود دارد: نخست به صورت تماشاچی در یکی از این جلسات شرکت می کند و انجام اینکار را ساده می شمرد.
گام دوم شرکت تفریحی در قمار (بدون برد و یا باخت ) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگی و یا درمان بیماری و مانند آن است .
گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهی از آن صرفنظر کند.
سرانجام گامها یکی پس از دیگری برداشته می شود و شخص به صورت یک قمار باز حرفه ای خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در می آید.
وسوسه های شیطان معمولا به همین صورت است، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوی پرتگاه می کشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست، تمام دستگاه های شیطانی و آلوده برای پیاده کردن نقشه های شوم خود از همین روش ((خطوات )) (گام به گام ) استفاده می کنند، لذا قرآن می گوید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.
این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامی کارهای خرافی و بی منطق به عنوان ((خطوات شیطان )) معرفی شده است :
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 573@@@
مثلا در حدیثی می خوانیم مردی قسم یاد کرده بود که فرزند خود را برای خدا) ذبح کند امام صادق فرمود: ذلک من خطوات الشیطان ((این از گامهای شیطان است )).**المیزان جلد 1 صفحه 428.***
در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام ) می خوانیم : کل یمین بغیر الله فهو من خطوات الشیطان : هر سوگندی به غیر نام خدا باشد از گامهای شیطان است .**همان***
باز در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) چنین می خوانیم که : هر کس سوگند به ترک چیزی خورد که انجام آن بهتر است، اعتنا به این سوگند نکند و آن کار خیر را بجا آورد، کفاره هم ندارد و این از خطوات شیطان است .**همان***
3- شیطان یک دشمن قدیمی
اینکه در آخر آیه فوق شیطان دشمن آشکار معرفی شده است، یا بخاطر دشمنی او از روز اول با آدم است که به واسطه نافرمانی در برابر سجده آدم همه چیز خود را از دست داد، و یا به خاطر این است که دستورات او همچون قتل و جنایت و تبهکاری برای همه آشکار است، همه می دانند این قبیل برنامه ها از یک دوست نیست، بلکه دعوتهائی است از یک دشمن خطرناک که جز بدبختی انسان چیزی نمی خواهد.
و یا به واسطه این است که شیطان صریحا دشمنی خود را با انسان خبر داده و کمر عداوت او را بسته است، و اعلام نموده : لاغوینهم اجمعین ((می کوشم تا همه را گمراه کنم ))!
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 574@@@
4- چگونگی وسوسه شیطان
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیه می گوید: شیطان به شما امر می کند که به سوی بدیها و فحشاء بروید مسلما مراد از ((امر)) همان وسوسه های شیطان است، در حالی که ما به هنگام انجام بدیها هیچگونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمی کنیم، و کوشش شیطان برای گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست .
پاسخ این است که : همانطور که از واژه ((وسوسه )) هم استفاده می شود تاءثیر شیطان در وجود انسان یک نوع تاءثیر خفی و ناآگاه است که در بعضی از آیات از آن تعبیر به ((ایحاء)) شده است
در آیه 121 سوره انعام می خوانیم : ((و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم )): شیاطین به دوستان خود و کسانی که آماده پذیرش دستورات آنها هستند وحی می کنند! همانطوری که می دانیم وحی در اصل همان صدای مخفی و مرموز و احیانا تاءثیرهای ناآگاهانه است منتهی انسان بخوبی می تواند الهامات الهی را از وسوسه های شیطانی تشخیص دهد زیرا علامت روشنی برای تشخیص آن وجود دارد، و آن اینکه : الهامات الهی چون با فطرت پاک انسان، و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگامی که در قلب پیدا می شود یک حالت انبساط و نشاط به او دست می دهد.
در حالی که وسوسه های شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش احساس تاریکی، ناراحتی و سنگینی در خود می کند و اگر تمایلات او طوری تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس برای او پیدا نشود بعد از انجام عمل برای او دست می دهد، این است فرق بین الهامات شیطانی و الهامات الهی .
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 575@@@