فهرست کتاب


تفسیر نمونه، جلد1

آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان

برنامه های رسول الله

خداوند در آخرین جمله از آیه گذشته یکی از دلائل تغییر قبله را تکمیل نعمت خود بر مردم و هدایت آنان بیان کرد، در آیه مورد بحث با ذکر کلمه کما اشاره به این حقیقت می کند که تغییر قبله تنها نعمت خدا بر شما نبود، بلکه نعمتهای فراوان دیگری به شما داده است ((همانگونه که رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم )) (کما ارسلنا فیکم رسولا منکم ).

کلمه ((منکم )) (از شما) ممکن است اشاره به این معنی باشد که او از نوع بشر است و تنها بشر می تواند مربی و رهبر و سرمشق انسانها گردد و از دردها و نیازها و مسائل او آگاه باشد که این خود نعمت بزرگی است


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 511@@@

و یا منظور این است که او از نژاد شما و هموطن شما است، زیرا عربهای جاهلی بر اثر تعصب شدید نژادی ممکن نبود زیر بار پیامبری از غیر نژاد خود بروند، چنانکه در آیه 198 و 199 سوره شعراء می خوانیم : و لو نزلناه علی بعض الاعجمین فقراه علیهم ما کانوا به مؤمنین : ((اگر ما قرآن را بر مردی از غیر عرب نازل می کردیم و بر آنها می خواند هرگز به او ایمان نمی آوردند)) و این برای آنها نعمت مهمی محسوب می شد که پیامبر از خودشان باشد.

البته این برای آغاز کار بود، اما سر انجام مساءله نژاد و وطن (جغرافیائی ) از برنامه ها حذف شد و دستور اصلی و جاودانه اسلام که جهان را وطن، و انسانیت را نژاد معرفی می کند، اعلام گردید بعد از ذکر این نعمت به چهار نعمت دیگر که از برکت این پیامبر عاید مسلمین شد اشاره می کند:

1- ((آیات ما را بر شما می خواند)) (یتلوا علیکم آیاتنا).

((یتلو)) از ماده ((تلاوت )) به معنی پی در پی در آوردن است لذا هنگامی که عباراتی پی در پی (و روی نظام صحیح ) خوانده شود از آن تعبیر به تلاوت می کنند، یعنی پیامبر، سخنان خدا را روی نظام صحیح و مناسبی پی در پی بر شما می خواند تا قلوبتان را آماده پذیرش معانی آن کند، بنابراین تلاوت منظم و حساب شده پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) برای ایجاد آمادگی در برابر تعلیم و تربیت است که در جمله های بعد به آن اشاره می شود .

2- ((او شما را پرورش می دهد)) (و یزکیکم ).

((تزکیه )) در اصل (چنانکه راغب در مفردات گوید) به معنی افزودن و نمو دادن است، یعنی او با کمک گرفتن از آیات خدا بر کمالات معنوی و مادی، شما می افزاید، و روحتان را نمو می دهد، گلهای فضیلت را بر شاخسار وجودتان آشکار می سازد و انواع صفات زشت را که در عصر جاهلیت، جامعه شما را فرا


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 512@@@

گرفته بود میزداید.

3- و کتاب و حکمت به شما می آموزد (و یعلمکم الکتاب و الحکمة ).

گرچه ((تعلیم )) بطور طبیعی مقدم بر ((تربیت )) است، اما همانگونه که سابقا هم اشاره کردیم قرآن مجید برای اثبات این حقیقت که هدف نهائی ((تربیت )) است غالبا آن را مقدم بر تعلیم آورده است :

فرق میان ((کتاب )) و ((حکمت ))، ممکن است از این نظر باشد که کتاب اشاره به آیات قرآن و وحی الهی است که به صورت اعجاز بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شده، ولی حکمت سخنان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) و تعلیمات او است که سنت نام دارد.

و نیز ممکن است ((کتاب )) اشاره به اصل دستورات باشد و حکمت اشاره به ((اسرار)) فلسفه ها، علل و نتائج آن باشد.

بعضی از مفسران نیز احتمال داده اند که حکمت اشاره به حالت و ملکه ای باشد که از تعلیمات کتاب حاصل می شود، و با داشتن آن انسان می تواند هر کار را بجای خود انجام دهد.**تفسیر فی ضلال جلد اول صفحه اول.***

نویسنده تفسیر ((المنار)) بعد از ذکر تفسیر نخست (منظور از حکمت ((سنت )) است ) آن را نادرست می شمرد، و به آیه 39 سوره اسراء ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمة (اینها از اموری است که پروردگارت از حکمت به تو وحی فرستاده ) استدلال می کند.

ولی به عقیده ما پاسخ این ایراد روشن است زیرا حکمت، معنی وسیعی دارد و ممکن است به آیات قرآن و اسراری که از این طریق بر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شده اطلاق گردد، ولی آنجا که ((حکمت )) در برابر کتاب (قرآن ) قرار می گیرد (مانند آیه مورد بحث و آیات مشابه آن ) مسلما منظور از آن غیر از کتاب است و آن چیزی جز ((سنت )) نخواهد بود.


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 513@@@

4 ((و آنچه را نمی دانستید به شما تعلیم می دهد (و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون ).

گرچه این موضوع در جمله قبل که تعلیم کتاب و حکمت است وجود داشته ولی قرآن مخصوصا آن را تفکیک می کند، تا به آنها به فهماند اگر پیامبران نبودند بسیاری از علوم برای همیشه از شما مخفی بود، آنها تنها رهبر اخلاقی و اجتماعی نبودند، بلکه پیشوای علمی نیز بودند که بدون رهبری آنها علوم انسانی نضج نمی گرفت .

با توجه به نعمتهای مختلف الهی که در این آیه بیان شد، در آیه بعد به مردم اعلام می کند که جا دارد شکر این نعمتهای بزرگ را بجا آورند و با بهره گیری صحیح از این نعمتها، حق شکر او را ادا کنند، می فرماید: ((مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا بجا آورید و کفران نکنید)) (فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون ).

بدیهی است جمله مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم اشاره به یک معنی عاطفی میان خدا و بندگان نیست، آن گونه که در میان انسانها است که به هم می گویند: به یاد ما باشید تا به یاد شما باشیم بلکه اشاره به یک اصل تربیتی و تکوینی است، یعنی بیاد من باشید، به یاد ذات پاکی که سرچشمه تمام خوبیها و نیکیها است و به این وسیله روح و جان خود را پاک و روشن سازید و آماده پذیرش رحمت پروردگار، توجه شما به این ذات پاک شما را در فعالیتها مخلص تر مصمم تر، نیرومندتر، و متحدتر می سازد.

همانگونه که منظور از ((شکرگزاری و عدم کفران )) تنها یک مساءله تشریفاتی و گفتن با زبان نیست، بلکه منظور آن است که هر نعمتی را درست به جای خود مصرف کنید و در راه همان هدفی که برای آن آفریده شده به کار
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 514@@@
گیرید تا مایه فزونی رحمت و نعمت خدا گردد.

نکته ها

نکته : 1- گفتار مفسران در تفسیر جمله

((فاذکرونی اذکرکم ))

مفسران در شرح این جمله، و اینکه منظور از یادآوری بندگان چیست و یادآوری خداوند چگونه است تفسیرهای متنوعی ذکر کرده اند که فخر رازی در تفسیر کبیر خود آن را در ده موضوع خلاصه کرده :

1- مرا به ((اطاعت )) یاد کنید، تا شما را به ((رحمتم )) یاد کنم (شاهد این سخن آیه 132 سوره آل عمران است که می گوید: اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون ).

2- مرا به ((دعا)) یاد کنید، تا شما را به ((اجابت )) یاد کنم (شاهد این سخن آیه 60 سوره است که می گوید: ادعونی استجب لکم )

3- مرا به ((ثنا و طاعت )) یاد کنید، تا شما را به ((ثنا و نعمت )) یاد کنم .

4- مرا در ((دنیا)) یاد کنید تا شما را در ((جهان دیگر)) یاد کنم .

5- مرا در ((خلوتگاه ها)) یاد کنید تا شما را در جمع یاد کنم .

6- مرا به ((هنگام وفور نعمت )) یاد کنید، تا شما را در ((سختیها)) یاد کنم .

7- مرا به عبادت یاد کنید تا شما را به کمک یاد کنم (شاهد این سخن جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین است ).

8- مرا به ((مجاهدت )) یاد کنید، تا شما را به ((هدایت )) یاد کنم (شاهد این سخن آیه 69 سوره عنکبوت است که می فرماید و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا).

9- مرا به ((صدق و اخلاص )) یاد کنید شما را به ((خلاص و مزید اختصاص ))


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 515@@@

یاد می کنم .

10 مرا به ((ربوبیت )) یاد کنید شما را به رحمت یاد می کنم مجموعه سوره حمد می تواند گواه این معنی باشد).**تفسیر کبیر فخر رازی جلد 4 صفحه 144 (با مختصر تغییر و مقداری اضافات).***

البته هر یک از این امور جلوهای از جلوه های معنی وسیع این آیه است و آیه فوق همه این معانی و حتی غیر آن را نیز شامل می شود: مرا به ((شکر)) یاد کنید تا شما را به ((زیادی نعمت )) یاد کنم، چنانکه در آیه 7 سوره ابراهیم می خوانیم لئن شکرتم لازیدنکم .

بدون شک هر گونه توجه به خداوند چنانکه گفتیم یک اثر تربیتی دارد که در پرتو یاد خدا در وجود انسان پرتوافکن می شود، و روح و جان او بر اثر این توجه آمادگی نزول برکات جدیدی که متناسب با نحوه یاد او است پیدا می کند.

نکته : 2- ذکر خدا چیست ؟

مسلم است منظور از ذکر خدا تنها یادآوری به زبان نیست، که زبان ترجمان قلب است، هدف این است با تمام قلب و جان به ذات پاک خدا توجه داشته باشید، همان توجهی که انسان را از گناه باز می دارد و به اطاعت فرمان او دعوت می کند.

به همین دلیل در احادیث متعددی از پیشوایان اسلام نقل شده است که منظور از ذکر خدا یادآوری عملی است، در حدیثی از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) می خوانیم که به علی (علیه السلام ) وصیت فرمود و از جمله وصایایش این بود: ثلاث لا تطیقها هذه الامة المواساة للاخ فی ماله و انصاف الناس من نفسه، و ذکر الله علی کل حال، و لیس هو سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر، و لکن اذا ورد علی ما یحرم الله علیه خاف الله تعالی عنده و ترکه : ((سه کار است که این امت توانائی


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 516@@@

انجام آن را (بطور کامل ) ندارند، مواسات و برابری با برادر دینی در مال، و ادای حق مردم با قضاوت عادلانه نسبت به خود و دیگران، و خدا را در هر حال یاد کردن، منظور سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست، بلکه منظور این است هنگامی که کار حرامی در مقابل او قرار می گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید.**کتاب خصال طبق نقل تفسیر نور الثقلین جلد 1 صفحه 140.***

ولی به هر حال چه جالب است که خداوند با آن عظمت، ذکر بندگان را در کنار ذکر خود قرار می دهد، بندگان در آن عالم محدود و کوچکشان و خداوند بزرگ در آن عالم نامحدود و بی انتها با آن همه رحمتها و برکات !


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 517@@@