6-- کعبه مرکز یک دائره بزرگ
اگر کسی از بیرون کره زمین به صفوف نمازگذاران مسلمانان که رو به سوی کعبه نماز می خوانند بنگرد، دوایر متعددی را می بیند که یکی در درون دیگری قرار گرفته تا به کانون اصلی که نقطه کعبه است می رسد، و وحدت و مرکزیت آن را مشخص می سازد.
بدون شک این قبله از برنامه ای که مثلا مسیحیان دارند که همگی در هر جا باشند به سمت مشرق نماز می خوانند الهام بخشتر است .
جالب اینکه توجه خاص مسلمانان به تعیین سمت کعبه سبب شد که علم هیئت و جغرافیا در آغاز اسلام در میان مسلمانان به سرعت رشد کند، زیرا که محاسبه سمت قبله در نقاط مختلف روی زمین بدون آشنائی با این علوم امکان نداشت .
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 496@@@
آیه 145
آیه و ترجمه
وَ لَئنْ أَتَیْت الَّذِینَ أُوتُوا الکِتَب بِکلِّ ءَایَةٍ مَّا تَبِعُوا قِبْلَتَک وَ مَا أَنت بِتَابِعٍ قِبْلَتهُمْ وَ مَا بَعْضهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئنِ اتَّبَعْت أَهْوَاءَهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ إِنَّک إِذاً لَّمِنَ الظلِمِینَ(145)
ترجمه :
145 سوگند که اگر هر گونه آیه (و نشانه و دلیلی ) برای (این گروه ) از اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد، و تو نیز هیچگاه از قبله ی آنان پیروی نخواهی نمود (آنها نباید تصور کنند که بار دیگر تغییر قبله امکانپذیر است ) و هیچ یک از آنها پیروی از قبله دیگری نمی کنند، و اگر تو پس از این آگاهی متابعت هوسهای آنها کنی مسلما از ستمگران خواهی بود.
تفسیر:
آنها به هیچ قیمت راضی نمی شوند
در تفسیر آیه قبل خواندیم که اهل کتاب می دانستند تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه نه تنها ایرادی بر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نیست، از جمله نشانه های حقانیت او است زیرا در کتابهای خود خوانده بودند پیامبر موعود به سوی دو قبله نماز می خواند ولی تعصبها نگذاشت آنها حق را بپذیرند.
اصولا انسان تا زمانی که تصمیم گیری قبلی روی مسائل نکرده باشد، قابل تفاهم است و می توان با دلیل و منطق یا ارائه معجزات، عقیده او را تغییر داد و حقیقتی را برای او اثبات نمود.
اما هنگامی که موضع خود را قبلا بطور قطع مشخص کرده، مخصوصا
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 497@@@
مورد افراد متعصب و نادان، چنین کسانی را به هیچ قیمت نمی توان تغییر داد.
لذا قرآن در آیه مورد بحث با قاطعیت می گوید: ((سوگند که اگر هر گونه آیه و نشانه و دلیلی برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد)) (و لئن اتیت الذین اوتوا الکتاب بکل آیة ما تبعوا قبلتک ).
بنابراین خود را خسته مکن که آنها به هیچ قیمت تسلیم حق نخواهند شد چرا که روح حقیقت جوئی در آنها مرده است .
متاسفانه همه پیامبران الهی با این گونه افراد روبرو بوده اند که یا از ثروتمندان با نفوذ بودند، یا دانشمندان منحرف و دنیاپرست و یا عوام جاهل و متعصب !
بعدا اضافه می کند: تو نیز هرگز تابع قبله آنها نخواهی شد (و ما انت بتابع قبلتهم ).
یعنی اگر آنها تصور می کنند با این قال و غوغاها بار دیگر قبله مسلمانان تغییر خواهد کرد کور خوانده اند، این قبله همیشگی و نهائی مسلمین است .
و این تعبیر در واقع یکی از طرق پایان دادن به جنجالهای مخالفین است که انسان با قاطعیت بایستد و نشان دهد با این سر و صداها در مسیر خود هیچگونه دگرگونی ایجاد نخواهد کرد.
سپس می افزاید: و آنها نیز آنچنان در عقیده خود متعصبند که ((هیچیک از آنها پیرو قبله دیگری نیست )) (و ما بعضهم بتابع قبلة بعض ).
نه یهود از قبله نصاری پیروی می کنند و نه نصاری از قبله یهود.
و باز برای تاءکید و قاطعیت بیشتر به پیامبر اخطار می کند که اگر پس از این آگاهی که از ناحیه خدا به تو رسیده تسلیم هوسهای آنان شوی و از آن پیروی کنی مسلما از ستمگران خواهی بود (و لئن اتبعت اهوائهم من بعد ما جائک من العلم انک اذا لمن الظالمین ).
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 498@@@
در قرآن نظیر این گونه خطابها که به صورت قضایای شرطیه است نسبت به پیامبر مکرر دیده می شود و هدف آن در واقع سه چیز است :
نخست اینکه همگان بدانید در قوانین الهی هیچگونه تبعیض و تفاوتی در میان مردم نیست، و حتی پیامبران نیز مشمول این قوانین هستند، بنابراین اگر به فرض محال، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) هم انحرافی از حق پیدا کند، مشمول کیفر پروردگار خواهد شد، هر چند چنین فرضی در مورد پیامبران با آن ایمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهیزکاری امکانپذیر نیست، (و به اصطلاح قضیه شرطیه دلالت بر وجود شرط نمی کند).
دیگر اینکه سایر مردم حساب خود را کاملا برسند و بدانند جائی که پیامبر چنین است آنها چگونه مراقب مسئولیتهای خویش باشند، و هرگز نباید تسلیم تمایلات انحرافی دشمنان و جار و جنجالهای آنها شوند.
سوم اینکه روشن شود پیامبر نیز از خود اختیار هیچگونه تغییر و دگرگونی در احکام خدا ندارد و به اصطلاح چنان نیست که بشود با او به کنار آیند و سازش کنند بلکه او هم بندهای است سر بر فرمان پروردگار.
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 499@@@