فهرست کتاب


تفسیر نمونه، جلد1

آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان

نکته : 3 فرق نبوت و امامت و رسالت

بطوری که از اشارات موجود در آیات و تعبیرات مختلفی که در احادیث وارد شده بر می آید کسانی که از طرف خدا ماءموریت داشتند دارای مقامات مختلفی بودند:

1 مقام نبوت یعنی دریافت وحی از خداوند، بنابراین نبی کسی است که وحی بر او نازل می شود و آنچه را بوسیله وحی دریافت می دارد چنانکه مردم از او بخواهند در اختیار آنها می گذارد.

2 مقام رسالت یعنی مقام ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن، بنابراین رسول کسی است که موظف است در حوزه ماءموریت خود به تلاش و کوشش برخیزد و از هر وسیله ای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده کند، و برای یک انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش نماید.

3 مقام امامت یعنی رهبری و پیشوائی خلق، در واقع امام کسی است که


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 441@@@

با تشکیل یک حکومت الهی و بدست آوردن قدرتهای لازم، سعی می کند احکام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید و اگر هم نتواند رسما تشکیل حکومت دهد تا آنجا که در توان دارد در اجرای احکام می کوشد.

به عبارت دیگر وظیفه امام اجرای دستورات الهی است در حالی که وظیفه رسول ابلاغ این دستورات می باشد، و باز به تعبیر دیگر، رسول ارائه طریق می کند ولی امام ((ایصال به مطلوب )) می نماید (علاوه بر وظائف سنگین دیگری که قبلا اشاره شد).

ناگفته پیدا است که بسیاری از پیامبران مانند پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) هر سه مقام را داشتند هم دریافت وحی می کردند، هم تبلیغ فرمانهای الهی، و هم در تشکیل حکومت و اجرای احکام تلاش می کردند و هم از طریق باطنی به تربیت نفوس می پرداختند.

کوتاه سخن اینکه : امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادی و معنوی جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است، امام رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است .

امام از یک سو با نیروی مرموز معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری می کند.

با قدرت علمی خود افراد نادان را تعلیم می دهد.

و با نیروی حکومت خویش یا قدرتهای اجرائی دیگر، اصول عدالت را اجرا می نماید.

نکته : 4- امامت یا آخرین سیر تکاملی ابراهیم

از آنچه در بیان حقیقت امامت گفتیم به خوبی استفاده می شود که ممکن است کسی مقام پیامبری و تبلیغ و رسالت را داشته باشد و امام مقام امامت در او نباشد، این


@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه : 442@@@

مقام، نیازمند به شایستگی فراوان در جمیع جهات است و همان مقامی است که ابراهیم پس از آنهمه امتحانات و شایستگیها پیدا کرد، و این آخرین حلقه سیر تکاملی ابراهیم بود.

آنها که گمان می کنند منظور از امامت تنها ((فرد شایسته و نمونه بودن )) است گویا به این حقیقت توجه ندارند که چنین مطلبی از آغاز نبوت در ابراهیم بوده .

و آنها که گمان می کنند منظور از امامت سرمشق و الگو بودن برای مردم بوده باید به آنها گفت این صفت برای ابراهیم و تمامی انبیاء و رسل از آغاز دعوت نبوت وجود دارد و به همین دلیل پیامبر باید معصوم باشد چرا که اعمالش الگو است .

بنابراین مقام امامت، مقامی است بالاتر از اینها و حتی برتر از نبوت و رسالت و این همان مقامی است که ابراهیم پس از امتحان شایستگی از طرف خداوند دریافت داشت .

نکته : 5- ظالم کیست ؟

منظور از ((ظلم )) در جمله ((لا ینال عهدی الظالمین )) تنها ستم به دیگران کردن نیست، بلکه ظلم (در برابر عدل ) در اینجا به معنی وسیع کلمه به کار رفته و نقطه مقابل عدالت به معنی گذاردن هر چیز به جای خویش است .

بنابراین ظلم آن است که شخص یا کار یا چیزی را در موقعیتی که شایسته آن نیست قرار دهند.

از آنجا که مقام امامت و رهبری ظاهری و باطنی خلق، مقام فوق العاده پر مسئولیت و با عظمتی است، یک لحظه گناه و نافرمانی و سوء پیشینه سبب می گردد که لیاقت این مقام سلب گردد.
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 443@@@
لذا در احادیث می خوانیم که امامان اهل بیت (علیهمالسلام ) برای اثبات انحصار خلافت بلافصل پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) به علی (علیه السلام ) به همین آیه مورد بحث استدلال می کردند، اشاره به اینکه دیگران در دوران جاهلیت بت پرست بودند، تنها کسی که یک لحظه در مقابل بت سجده نکرد علی (علیه السلام ) بود، چه ظلمی از این بالاتر که انسان بت پرستی کند، مگر لقمان به فرزندش نگفت : یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم : ((ای فرزندم شریک برای خدا قرار مده که شرک ظلم عظیمی است )) (لقمان 13).

به عنوان نمونه ((هشام بن سالم )) از امام صادق (علیه السلام ) نقل می کند که فرمود: قد کان ابراهیم نبیا و لیس بامام، حتی قال الله انی جاعلک للناس اماما، قال و من ذریتی فقال الله لاینال عهدی الظالمین، من عبد صنما او وثنا لا یکون اماما:

((ابراهیم پیامبر بود پیش از آنکه امام باشد، تا اینکه خداوند فرمود من تو را امام قرار می دهم، او عرض کرد از دودمان من نیز امامانی قرار ده، فرمود پیمان من به ستمکاران نمی رسد، آنان که بتی را پرستش کردند امام نخواهند بود)).**اصول کافی جلد اول باب (طبقات الانبیاء و الرسل) حدیث 1.***

در حدیث دیگری عبدالله بن مسعود از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نقل می کند که : خداوند به ابراهیم فرمود: لا اعطیک عهدا للظالم من ذریتک، قال یا رب و من الظالم من ولدی الذی لا ینال عهدک ؟ قال من سجد لصنم من دونی لا اجعله اماما ابدا، و لا یصلح ان یکون اماما!: ((من پیمان امامت را به ستمکاران از دودمان تو نمی بخشم ابراهیم عرض ‍ کرد: ستمکارانی که این پیمان به آنها نمی رسد کیانند؟ خداوند فرمود: کسی که برای بتی سجده کرده هرگز او را امام نخواهم کرد و شایسته نیست که امام باشد)).**امالی شیخ مفید و مناقب ابن مغازلی، طبق نقل تفسیر المیزان ذیل آیه مورد بحث.***
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 444@@@