جلب رضایت این گروه ممکن نیست
از آنجا که در آیه گذشته سلب مسئولیت از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) در برابر گمراهان لجوج می کند، آیات فوق در ادامه همین بحث به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) می گوید:
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :429@@@
اصرار بر جلب رضایت یهود و نصاری نداشته باش، چه اینکه ((آنها هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر اینکه به طور کامل تسلیم خواسته های آنها و پیرو آئینشان شوی )) (و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم ).
تو وظیفه داری به آنها بگوئی که هدایت، تنها هدایت الهی است (قل ان هدی الله هو الهدی ).
هدایتی که آمیخته با خرافات و افکار منحط افراد نادان نشده است، آری از چنین هدایت خالصی باید پیروی کرد.
سپس اضافه می کند: اگر تسلیم تعصبها و هوسها و افکار کوتاه آنها شوی بعد از آنکه در پرتو وحی الهی حقایق برای تو روشن شده، هیچ سرپرست و یاوری از ناحیه خدا برای تو نخواهد بود (و لئن اتبعت اهوائهم بعد الذی جائک من العلم مالک من الله من ولی و لا نصیر).
و اما از آنجا که جمعی از حق طلبان یهود و نصاری، دعوت پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) را لبیک گفتند و این آئین را پذیرا شدندقرآن پس از مذمت گروه سابق از اینها به نیکی یاد می کند و می گوید: کسانی که کتاب آسمانی را به آنها دادیم و از روی دقت آن را تلاوت کرده و حق تلاوتش را (که تفکر و اندیشه و سپس عمل است ) ادا کردند به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) ایمان می آورندالذین آتینا هم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یؤمنون به ).
و آنها که نسبت به آن کافر شدند به خودشان ظلم کردند، همان زیانکارانند (و من یکفر به فاولئک هم الخاسرون ).
اینها کسانی بودند که براستی حق تلاوت کتاب آسمانی خویش را بجا آوردند و همان سبب هدایتشان شد، چرا که بشارتهای ظهور پیامبر موعود را که در آن کتب خوانده بودند منطبق بر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) دیدند و تسلیم شدند و خدا هم از
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :430@@@
آنها تقدیر کرده است .
نکته ها
نکته : 1- سؤال درباره جمله
((و لئن اتبعت اهوائهم ))
جمله و لئن اتبعت اهوائهم ممکن است برای بعضی این سؤال را به وجود آورد که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) با آن مقام عصمت مگر ممکن است از هوسهای منحرفان یهود پیروی کند؟
در پاسخ می گوئیم : این گونه تعبیرها که در آیات قرآن کرارا دیده می شود هیچ منافاتی با مقام عصمت انبیاء ندارد، زیرا از یکسو جمله شرطیه است و جمله شرطیه دلیل بر وقوع شرط نیست .
از سوی دیگر معصوم بودن گناه را بر پیامبران محال نمی کند، بلکه پیغمبر و امام با اینکه قدرت بر گناه دارند و اختیار از آنها سلب نشده دامنهایشان هیچگاه آلوده به گناه نمی گردد، به تعبیر دیگر آنها قدرت بر گناه دارند ولی ایمان و علم و تقوایشان در حدی است که هرگز به سراغ گناه نمی روند بنابراین هشدارهائی همانند هشدار فوق در مورد آنها کاملا بجاست از سوی سوم این خطاب گر چه متوجه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) است ولی ممکن است منظور همه مردم باشد.
نکته : 2 جلب رضایت دشمن، حسابی دارد
درست است که انسان باید با نیروی جاذبه اخلاق دشمنان را به سوی حق دعوت کند، ولی این در مقابل افراد انعطاف پذیر است، اما کسانی هستند که هرگز تسلیم حرف حق نیستند، نباید در فکر جلب رضایت آنها بود، اینجا است که اگر ایمان نیاوردند باید گفت : به جهنم ! و بیهوده نباید وقت صرف آنها کرد.