نکته : 2 دو اصل مهم تربیتی
((بشارت )) و ((انذار)) یا ((تشویق )) و ((تهدید)) بخش مهمی از انگیزه های تربیتی و حرکتهای اجتماعی را تشکیل می دهد، آدمی هم باید در برابر انجام کار نیک ((تشویق )) شود، و هم در برابر کار بد کیفر بیند تا آمادگی بیشتری برای پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند.
تشویق به تنهائی برای رسیدن به تکامل فرد یا جامعه کافی نیست، زیرا انسان در این صورت مطمئن است انجام گناه خطری برای او ندارد.
فی المثل میبینیم : پیروان کنونی مسیح (علیه السلام ) عقیده به ((فداء)) دارند، و معتقدند حضرت مسیح (علیه السلام ) فدای گناهان آنها گردیده، حتی رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها می فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا میبخشند! مسلما چنین جمعیتی به آسانی مرتکب گناه می شود .
در ((قاموس کتاب مقدس )) می خوانیم :..
. فدا نیز اشاره به کفاره خون گرانبهای مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد! مسلما این منطق نادرست افراد را در ارتکاب گناه جسور می کند .
کوتاه سخن اینکه آنها که تصور می کنند تنها تشویق برای تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان ) کافی است، و باید تنبیه و تهدید و کیفر را به کلی شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همانگونه که افرادی که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید می گذارند و از جنبه های تشویقی غافلند نیز گمراه و بیخبرند.
این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند، چرا که توجه ندارند که انسان مجموعهای است از بیم و امید، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :426@@@
و نیستی، ترکیبی است از جلب منفعت و دفع ضرر، آیا انسانی که ابعاد روح او را این دو تشکیل می دهد ممکن است پایه تربیتش تنها روی یک قسمت باشد.
مخصوصا تعادل میان این دو لازم است که اگر تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرئت و غفلت است، و اگر بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجهاش یاس و نومیدی و خاموش شدن شعله های عشق و تحرک است .
درست به همین دلیل در آیات قرآن، نذیر و ((بشیر)) یا ((انذار)) و بشارت در کنار هم قرار گرفته، حتی گاهی بشارت بر انذار مقدم است مانند آیه مورد بحث، (بشیرا و نذیرا) و گاه به عکس، نذیر بر بشیر تقدم یافته، مانند آیه 188 سوره اعراف ان انا الا نذیر و بشیر لقوم یؤمنون : من بیم دهنده و بشارت دهنده و بشارت دهندهام برای افرادی که ایمان می آورند.
هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشی گرفته است (یا من سبقت رحمته غضبه ).
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :427@@@
آیه 120 - 121
آیه و ترجمه
وَ لَن تَرْضی عَنک الْیهُودُ وَ لا النَّصرَی حَتی تَتَّبِعَ مِلَّتهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الهُْدَی وَ لَئنِ اتَّبَعْت أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ مَا لَک مِنَ اللَّهِ مِن وَلیٍّ وَ لا نَصِیرٍ(120)
الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْکِتَب یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولَئک یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَن یَکْفُرْ بِهِ فَأُولَئک هُمُ الخَْسِرُونَ(121)
ترجمه :
120 هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (بطور کامل تسلیم خواسته های آنها شوی و) از آئین (تحریف یافته ) آنان پیروی کنی بگو هدایت تنها هدایت الهی است، و اگر از هوی و هوسهای آنها پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شدهای هیچ سرپرست و یاوری از ناحیه خدا برای تو نخواهد بود.
121 کسانی که کتاب آسمانی، به آنها دادهایم (یهود و نصاری ) و آن را از روی دقت می خوانند، به پیامبر اسلام ایمان می آورند و کسانی که به او کافر شوند زیانکارند.
شان نزول :
در شان نزول آیه اول از ابن عباس چنین نقل شده که یهود مدینه و نصارای نجران انتظار داشتند که پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) همواره در قبله با آنها موافقت کند، هنگامی که خداوند قبله مسلمانان را از بیت المقدس به سوی کعبه گردانید آنها از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) مایوس شدند (و شاید در این میان بعضی از طوائف مسلمان
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :428@@@
ایراد می کردند که نباید کاری کرد که باعث رنجش یهود و نصاری گردد).**تفسیر ابوالفتوح رازی و تفسیر فخر رازی (با تفاوت مختصری).***
آیه فوق نازل شد و به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصاری نه با هماهنگی در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضی نخواهند شد، جز اینکه آئین آنها را دربست بپذیری .
بعضی دیگر نقل کرده اند که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) اصرار فراوان داشت که این دو گروه را راضی کند، شاید اسلام را پذیرا گردند، آیه فوق نازل شد و به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) اعلام کرد که این فکر را از سر بدر کن چرا که آنها به هیچ قیمت راضی نخواهند شد جز به پیروی از آئین آنها.**مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.***
در شان نزول آیه دوم نیز روایات گوناگونی است : بعضی از مفسران معتقدند که این آیه درباره افرادی که با جعفر بن ابی طالب از حبشه آمدند و از کسانی بودند که در آنجا به او پیوستند نازل شد، آنها چهل نفر بودند، سی و دو نفر اهل حبشه، و هشت نفر از راهبان شام که بحیرا راهب معروف نیز جزء آنان بود.
بعضی دیگر معتقدند که آیه درباره افرادی از یهود همانند عبد الله بن سلام و سعید بن عمرو و تمام بن یهودا و امثال آنها نازل شده که اسلام را پذیرفتند و براستی مؤمن شدند.**تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.***
تفسیر:
جلب رضایت این گروه ممکن نیست
از آنجا که در آیه گذشته سلب مسئولیت از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) در برابر گمراهان لجوج می کند، آیات فوق در ادامه همین بحث به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) می گوید:
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :429@@@
اصرار بر جلب رضایت یهود و نصاری نداشته باش، چه اینکه ((آنها هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر اینکه به طور کامل تسلیم خواسته های آنها و پیرو آئینشان شوی )) (و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم ).
تو وظیفه داری به آنها بگوئی که هدایت، تنها هدایت الهی است (قل ان هدی الله هو الهدی ).
هدایتی که آمیخته با خرافات و افکار منحط افراد نادان نشده است، آری از چنین هدایت خالصی باید پیروی کرد.
سپس اضافه می کند: اگر تسلیم تعصبها و هوسها و افکار کوتاه آنها شوی بعد از آنکه در پرتو وحی الهی حقایق برای تو روشن شده، هیچ سرپرست و یاوری از ناحیه خدا برای تو نخواهد بود (و لئن اتبعت اهوائهم بعد الذی جائک من العلم مالک من الله من ولی و لا نصیر).
و اما از آنجا که جمعی از حق طلبان یهود و نصاری، دعوت پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) را لبیک گفتند و این آئین را پذیرا شدندقرآن پس از مذمت گروه سابق از اینها به نیکی یاد می کند و می گوید: کسانی که کتاب آسمانی را به آنها دادیم و از روی دقت آن را تلاوت کرده و حق تلاوتش را (که تفکر و اندیشه و سپس عمل است ) ادا کردند به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) ایمان می آورندالذین آتینا هم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یؤمنون به ).
و آنها که نسبت به آن کافر شدند به خودشان ظلم کردند، همان زیانکارانند (و من یکفر به فاولئک هم الخاسرون ).
اینها کسانی بودند که براستی حق تلاوت کتاب آسمانی خویش را بجا آوردند و همان سبب هدایتشان شد، چرا که بشارتهای ظهور پیامبر موعود را که در آن کتب خوانده بودند منطبق بر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) دیدند و تسلیم شدند و خدا هم از
@@تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه :430@@@
آنها تقدیر کرده است .
نکته ها
نکته : 1- سؤال درباره جمله