انحصار طلبان بهشت
قرآن در آیات فوق اشاره به یکی دیگر از ادعاهای پوچ و نابجای گروهی از یهودیان و مسیحیان کرده و سپس پاسخ دندانشکن به آنها می گوید: ((آنها گفتند: هیچکس جز یهود و نصاری داخل بهشت نخواهد شد)) (و قالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصاری )**گرچه جمله (قالوا) به صورت واحد ذکر شده ولی پیدا است که بیان حال دو گروه است که هر کدام ادعای جداگانه ای دار ند، یهود مدعی بودند بهشت مخصوص ما است، نصاری نیز می گفتند بهشت از آن ما است.***
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :403@@@
در پاسخ ابتدا می فرماید: ((این تنها آرزوئی است که دارند)) (و هرگز به این آرزو نخواهند رسید) (تلک امانیهم ).
بعد روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) کرده می گوید: ((به آنها بگو هر ادعائی دلیلی می خواهد چنانچه در این ادعا صادق هستید دلیل خود را بیاورید)) (قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین ).
پس از اثبات این واقعیت که آنها هیچ دلیلی بر این مدعی ندارند و ادعای انحصاری بودن بهشت، تنها خواب و خیالی است که در سر میپرورانند، معیار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت یک قانون کلی بیان کرده، می گوید: آری کسی که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است )) (بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه ).
و بنا بر این چنین کسانی نه ترسی خواهند داشت و نه غمگین می شوند (و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ).
خلاصه اینکه بهشت و پاداش خداوند و نیل به سعادت جاودان در انحصار هیچ طایفه نیست، بلکه از آن کسانی است که واجد دو شرط باشند: در مرحله اول تسلیم محض در مقابل فرمان حق و ترک تبعیض در احکام الهی، چنان نباشد که هر دستوری موافق منافعشان است بپذیرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور کامل تسلیم حقند.
و در مرحله بعد آثار این ایمان در عمل آنها به صورت انجام کار نیک منعکس گردد، آنها نیکوکارند، نسبت به همگان و در تمام برنامه ها.
در حقیقت قرآن با این بیان مساءله نژاد پرستی و تعصبهای نابجا را بطور کلی نفی می کند و سعادت و خوشبختی را از انحصار طایفه خاصی بیرون می آورد
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :404@@@
ضمنا معیار رستگاری را که ایمان و عمل صالح است، مشخص می سازد.
نکته ها
نکته : 1
((امانیهم )) جمع ((امنیة )) به معنی آرزوئی است که انسان به آن نمی رسد.
البته در اینجا این مدعیان اهل کتاب یک آرزو بیشتر نداشتند و آن انحصار بهشت به آنها بود، ولی از آنجا که این آرزو خود سرچشمه آرزوهای دیگر و به اصطلاح دارای شاخ و برگهای دیگری است به صورت ((جمع )) (امانی ) ذکر شده .
نکته : 2
جالب توجه اینکه در آیه فوق اسلام به وجه نسبت داده شده (آنها صورت خود را در برابر خدا تسلیم می کنند) این به خاطر آن است که روشنترین دلیل برای تسلیم در برابر چیزی آن است که انسان با تمام صورت متوجه آن شود.
این احتمال نیز وجود دارد که ((وجه )) به معنی ذات بوده باشد، یعنی آنها با تمام وجود خود تسلیم فرمان پروردگارند.
نکته : 3
آیات فوق، ضمنا این نکته را به همه مسلمانان تعلیم می کند که در هیچ مورد زیر بار سخنان بی دلیل نروند و هر کس ادعائی کرد، از او مطالبه دلیل کنند، و به این ترتیب سد تقلیدهای کورکورانه را بشکنند و تفکر منطقی بر جامعه آنان حاکم شود.
نکته : 4
ذکر جمله ((و هو محسن )) بعد از بیان مساءله تسلیم، اشاره به این است که تا ایمان راسخ وجود نداشته باشد، نیکوکاری به معنی وسیع کلمه حاصل نخواهد شد.
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :405@@@
ضمنا این جمله نشان می دهد که نیکوکاری برای این افراد با ایمان جنبه یک فعل زودگذر ندارد، بلکه وصف آنها شده و در عمق جانشان نفوذ کرده است .
نفی خوف و غم از پیروان خط توحید، دلیلش روشن است چرا که آنها تنها از خدا میترسند، و از هیچ چیز دیگر وحشت ندارند، ولی مشرکان خرافی از همه چیز ترس دارند، از گفته های این و آن، از فال بد زدن، از سنتهای خرافی و از بسیار چیزهای دیگر.
آیه 113
آیه و ترجمه
وَ قَالَتِ الْیَهُودُ لَیْستِ النَّصرَی عَلی شیْءٍ وَ قَالَتِ النَّصرَی لَیْستِ الْیَهُودُ عَلی شیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتَب کَذَلِک قَالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ فِیمَا کانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ(113)
ترجمه :
113 یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خداندارند، و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند) در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می خواندند (و باید از این گونه تعصبها بر کنار باشند) افراد نادان (دیگر همچون مشرکان ) نیز سخنی همانند سخن آنها داشتند، خداوند در روز قیامت در اختلاف آنها داوری خواهد کرد.
شان نزول :
جمعی از مفسران از ابن عباس چنین نقل کردند: هنگامی که گروهی از مسیحیان نجران خدمت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) آمدندعدهای از علمای یهود نیز در آنجا حضور یافتند، بین آنها و مسیحیان در محضر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نزاع و مشاجره
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :406@@@
در گرفت، رافع بن حرمله یکی از یهودیان رو به جمعیت مسیحیان کرد و گفت : آئین شما پایه و اساسی ندارد و نبوت عیسی و کتاب او انجیل را انکار کرد، مردی از مسیحیان نجران نیز عین این جمله را در پاسخ آن یهودی تکرار نمود و گفت آئین یهود پایه و اساسی ندارد، در این هنگام آیه فوق نازل شد و هر دو دسته را بخاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود.**تفسیر (مجمع البیان) و تفسیر (قرطبی) و تفسیر (المنار) ذیل آیات فوق.***
تفسیر:
تضادهای ناشی از انحصارطلبی
در آیات گذشته گوشهای از ادعاهای بیدلیل جمعی از یهود و نصاری را دیدیم آیه مورد بحث نشان می دهد که وقتی پای ادعای بی دلیل به میان آید نتیجهاش انحصارطلبی و سپس تضاد است .
می گوید: ((یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی نزد خدا ندارند، و مسیحیان نیز گفتند یهودیان هیچ موقعیتی ندارند و بر باطلند)) (و قالت الیهود لیست النصاری علی شی ء و قالت النصاری لیست الیهود علی شی ء).
جمله ((لیست ... علی شی ء)) اشاره به این است که آنها در پیشگاه خدا مقامی ندارند، یا اینکه دین و آئین آنها چیز قابل ملاحظهای نیست .
سپس اضافه می کند: ((آنها این سخنان را می گویند در حالی که کتاب آسمانی را می خوانند))! (و هم یتلون الکتاب ).
یعنی با در دست داشتن کتابهای الهی که میتواند راهگشای آنها در این مسائل باشد این گونه سخنان که سرچشمهای جز تعصب و عناد و لجاج ندارد بسیار عجیب است .
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :407@@@
سپس قرآن اضافه می کند: ((مشرکان نادان نیز همان چیزی را می گفتند که اینها می گویند)) (با اینکه اینها اهلکتابند و آنها بتپرست ) (کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم ).
این آیه سرچشمه اصلی تعصب را، جهل و نادانی معرفی کرده، چرا که افراد نادان همواره در محیط زندگی خود محصورند و غیر آن را قبول ندارند، به آئینی که از کودکی با آن آشنا شده اند هر چند خرافی و بی اساس باشد سخت دل میبندند، و غیر آن را منکر می شوند.
در پایان آیه آمده است ((خداوند داوری این اختلاف را در قیامت به عهده خواهد گرفت )) (فالله یحکم بینهم یوم القیامة فیما کانوا فیه یختلفون ).
آنجا است که حقایق روشنتر می شود و اسناد و مدارک هر چیز آشکار است، کسی نمی تواند حق را منکر شود و به این ترتیب اختلافات بر چیده خواهد شد، آری یکی از ویژگیهای قیامت پایان یافتن اختلافات است .
ضمنا آیه فوق به مسلمانان دلگرمی میدهد که اگر پیروان این مذاهب به مبارزه با آنها برخاسته اند و آئین آنها را نفی می کنند، هرگز نگران نباشند، آنها خودشان را هم قبول ندارند، هر یک چوب نفی بر دیگری میزند، و اصولا جهل و نادانی سرچشمه تعصب و تعصب سرچشمه انحصارگری است .
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :408@@@