فهرست کتاب


تفسیر نمونه، جلد1

آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان

انتظار بیجا

در این آیات چنانکه ملاحظه می کنید قرآن، ماجرای بنی اسرائیل را رها کرده، روی سخن را به مسلمانان نموده و نتیجه گیری آموزندهای می کند، می گوید:((شما چگونه انتظار دارید که این قوم به دستورات آئین شما ایمان بیاورند، با اینکه گروهی از آنان سخنان خدا را می شنیدند و پس از فهم و درک آن را تحریف می کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند)) ؟! (ا فتطمعون ان یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون ).

بنابر این اگر می بینید آنها تسلیم بیانات زنده قرآن و اعجاز پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نمی شوند نگران نباشید، اینها فرزندان همان کسانی هستند که به عنوان برگزیدگان قوم همراه موسی به کوه طور رفتند و سخنان خدا را شنیدند و دستورهای او را درک کردند، و به هنگام بازگشت، آن را تحریف نمودند.

از جمله ((و قد کان فریق منهم ...)) چنین استفاده می شود که همه آنها تحریفگر نبودند بلکه این تنها کار گروهی بوده که شاید اکثریت را تشکیل می دادند.


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :314@@@

در ((اسباب النزول )) آمده است که گروهی از یهود هنگامی که از طور باز گشتند به مردم گفتند:((ما شنیدیم که خداوند به موسی دستور داد فرمانهای مرا در آنجا که می توانید انجام دهید، و آنجا که نمی توانید ترک کنید! و این نخستین تحریف بود.

به هر حال در ابتدای ظهور پیامبر اسلام انتظار میرفت که قوم یهود پیش از دیگران با ندای اسلام لبیک گویند چرا که آنها اهل کتاب بودند (بخلاف مشرکان ) بعلاوه صفات پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) را نیز در کتابهای خود خوانده بودند ولی قرآن می گوید: با سابقه بدی که آنها دارند انتظار شما مورد ندارد، چرا که گاهی صفات و روحیات انحرافی یک جمعیت، سبب می شود که با تمام نزدیکی به حق از آن دور گردند.

آیه بعد پرده از روی حقیقت تلخ دیگری پیرامون این جمعیت حیلهگر و منافق بر میدارد و می گوید: پاکدلان آنها هنگامی که مؤمنان را ملاقات می کنند اظهار ایمان می نمایند (و صفات پیامبر را که در کتبشان آمده است خبر می دهند) (و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا).

((اما در پنهانی و خلوت، جمعی از آنها می گویند: چرا مطالبی را که خداوند در تورات برای شما بیان کرده به مسلمانان می گوئید))؟ (و اذا خلا بعضهم الی بعض قالوا ا تحدثونهم بما فتح الله علیکم ).

((تا در قیامت در پیشگاه خدا بر ضد شما به آن استدلال کنند، آیا نمی فهمید))؟ (لیحاجوکم به عند ربکم ا فلا تعقلون ).

این احتمال در تفسیر آیه نیز وجود دارد که آغاز آیه از منافقان یهود سخن می گوید که در حضور مسلمانان دم از ایمان می زدند، و در غیاب انکار می کردند و حتی پاکدلان یهود را نیز مورد سرزنش قرار میدادند که چرا اسرار کتب


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :315@@@

مقدس را در اختیار مسلمانان قرار داده اید؟ به هر حال این تاءییدی است بر آنچه در آیه قبل بود که شما از جمعیتی که چنین روحیات بر آنها حاکم است چندان انتظار ایمان نداشته باشید.

جمله ((فتح الله علیکم )) ممکن است به معنی حکم و فرمان الهی باشد که در اختیار بنی اسرائیل قرار داشت، و ممکن است اشاره به گشودن درهای اسرار الهی و خبرهای آینده مربوط به شریعت جدید به روی آنان باشد.

قابل توجه اینکه از این آیه به خوبی استفاده می شود که ایمان این گروه منافق درباره خدا آنقدر ضعیف بود که او را همچون انسانهای عادی می پنداشتند و تصور می کردند اگر حقیقتی را از مسلمانان کتمان کنند از خدا نیز مکتوم خواهد ماند!

لذا آیه بعد با صراحت می گوید:((آیا اینها نمی دانند که خداوند از اسرار درون و برونشان آگاه است )) (او لا یعلمون ان الله یعلم ما یسرون و ما یعلنون ).


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :316@@@

آیه 78 - 79

آیه و ترجمه

وَ مِنهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتَب إِلا أَمَانیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلا یَظنُّونَ(78)

فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَب بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِیَشترُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَت أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا یَکْسِبُونَ(79)

ترجمه :

78 و پاره ای از آنها عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی دانند، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند!

79 - وای بر آنها که مطالبی با دست خود می نویسند سپس می گویند: از طرف خدا است تا به بهای کمی آن را بفروشند، وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست می آورند!

شان نزول

جمعی از دانشمندان یهود اوصافی را که برای پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) در تورات آمده بود تغییر دادند و این تغییر به خاطر حفظ موقعیت خود و منافعی بود که همه سال از ناحیه عوام به آنها می رسید.

هنگامی که پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق دیدند ترسیدند که در صورت روشن شدن این واقعیت منافع آنها در خطر قرار گیرد، لذا بجای اوصاف واقعی مذکور در تورات، صفاتی بر ضد آن نوشتند.


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :317@@@

عوام یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعی او را شنیده بودند، از علمای خود می پرسیدند آیا این همان پیامبر موعود نیست که بشارت ظهور او را میدادید؟ آنها آیات تحریف شده تورات را بر آنها می خواندند تا به این وسیله قانع شوند.** این شأن نزول به طور اجمال در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث، و بطور تفصیل در آیات مناسب دیگر آمده است.***

تفسیر:

نقشه های یهود برای استثمار عوام

در تعقیب آیات گذشته پیرامون خلافکاریهای یهود، آیات مورد بحث جمعیت آنها را به دو گروه مشخص تقسیم می کند: عوام و دانشمندان حیله گر (البته اقلیتی از دانشمندان آنها بودند که ایمان آوردند و حق را پذیرا شدند و به صفوف مسلمانان پیوستند).

می گویدگروهی از آنها افرادی هستند که از دانش بهرهای ندارند، و از کتاب خدا جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی دانند، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند (و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی و ان هم الا یظنون ).

((امیون )) جمع ((امیّ)) در اینجا به معنی ((درس نخوانده )) است، یعنی به همان حالتی که از مادر متولد شده باقی مانده و مکتب و استادی را ندیده است، و یا به خاطر اینکه جمعی از مادران روی علاقه های جاهلانه فرزندان خود را از خود جدا نمی کردند و اجازه نمی دادند به مکتب بروند.**پیرامون معنی (امی) به طور مشروحتر در جلد ششم صفحه 396 بحث شده است (ذیل آیه 157 اعراف).***

((امانی )) جمع ((امنیة )) به معنی آرزو است، و در اینجا ممکن است اشاره به پندارها و امتیازات موهومی باشد که یهود برای خود قائل بودند، از جمله


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :318@@@

می گفتند:((ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم )) نحن ابناء الله و احبائه (مائده 18) و یا اینکه می گفتند: ((هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نخواهد رسید)) که در آیات بعد به این گفتار یهود بر می خوریم .

این احتمال نیز وجود دارد که منظور از امانی، آیات تحریف شده باشد که دانشمندان یهود در اختیار عوام می گذاشتند، و جمله ((لا یعلمون الکتاب الا امانی )) با این معنی سازگارتر می باشد.

به هر حال پایان این آیه (ان هم الا یظنون )دلیل بر آن است که پیروی از ظن و گمان در اساس و اصول دین و شناخت مکتب وحی کاری است نادرست و در خور سرزنش و هر کس ‍ باید در این قسمت از روی تحقیق کافی گام بردارد.

دستهای دیگر دانشمندان آنها بودند که حقایق را به سود خود تحریف می کردند چنانکه قرآن در آیه بعد می گوید:((وای بر آنها که مطالب را به دست خود می نویسند، و بعد می گویند اینها از سوی خدا است )) (فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله ).

((و هدفشان این است با این کار، بهای کمی بدست آورند)) (لیشتروا به ثمنا قلیلا).

((وای بر آنها از آنچه با دست خود می نویسند)) (فویل لهم مما کتبت ایدیهم ).

((و وای بر آنها از آنچه با این خیانتها بدست می آورند)) (و ویل لهم مما یکسبون ).

از جمله های اخیر این آیه به خوبی استفاده می شود که آنها هم وسیله نا مقدسی داشتند، و هم نتیجه نادرستی می گرفتند.


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :319@@@

بعضی از مفسران در ذیل آیه مورد بحث حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده اند که دارای نکات قابل ملاحظهای است حدیث چنین است :

((مردی به امام صادق (علیه السلام ) عرض کرد با اینکه عوام یهود اطلاعی از کتاب آسمانی خود جز از طریق علمایشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقلید از علماء و پذیرش از آنان مذمت می کند ؟! (اشاره به آیات مورد بحث است ) آیا عوام یهود با عوام ما که از علمای خود تقلید می کنند تفاوت دارند؟ ...

امام فرمود: بین عوام ما و عوام یهود از یک جهت فرق و از یک جهت مساوات است، از آن جهت که مساوی هستند خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده همانگونه که عوام یهود را نکوهش فرموده .

اما از آن جهت که با هم تفاوت دارند این است که عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند، می دانستند آنها صریحا دروغ می گویند، حرام و رشوه می خورند و احکام خدا را تغییر می دهند، آنها با فطرت خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسقند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند، و سزاوار نیست شهادت آنها را درباره پیامبران قبول کنند، به این دلیل خداوند آنها را نکوهش کرده است (ولی عوام ما پیرو چنین علمائی نیستند).

و اگر عوام ما از علمای خود فسق آشکار و تعصب شدید و حرص بر دنیا و اموال حرام ببینند هر کس از آنها پیروی کند مثل یهود است که خداوند آنان را به خاطر پیروی از علمای فاسق نکوهش کرده است، فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه :((اما دانشمندانی که پاکی روح خود را حفظ کنند، و دین خود را نگهدارند مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان مولای خویش باشند عوام می توانند


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :320@@@

از آنها پیروی کنند ...))**وسائل الشیعه جلد 18 صفحه 94 (کتاب القضاء باب 10 _ تفسیر صافی ذیل آیات مورد بحث).***

روشن است که این حدیث اشاره به تقلید تعبدی در احکام نمی کند، بلکه منظور پیروی کردن از رهنمائی دانشمندان برای بدست آوردن علم و یقین در اصول دین است، زیرا حدیث در مورد شناخت پیامبر سخن که مسلما از اصول دین می باشد و تقلید تعبدی در آن جایز نیست .


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه :321@@@