فرشتگان در بوته آزمایش
آدم به لطف پروردگار دارای استعداد فوقالعادهای برای درک حقایق هستی بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به گفته ((قرآن به آدم همه اسماء (حقایق و اسرار عالم هستی ) را تعلیم داد)) (و علم آدم الاسماء کلها)
گر چه مفسران در تفسیر ((علم اسماء)) بیانات گوناگونی دارند، ولی مسلم است که منظور تعلیم کلمات و نامهای بدون معنا به آدم نبوده، چرا که این افتخاری محسوب نمی شده است، بلکه منظور دادن معانی این اسماء و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است .
البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی برای آدم بود.
در حدیثی داریم که از امام صادق (علیه السلام ) پیرامون این آیه سؤال کردند، فرمود: ((الارضین و الجبال و الشعاب و الاودیه ثم نظر الی بساط تحته، فقال و هذا البساط مما علمه :)): ((فرمود منظور زمینها، کوه ها، دره ها و بستر رودخانه ها (و خلاصه تمامی موجودات ) می باشد، سپس امام (علیه السلام ) به فرشی که زیر پایش گسترده بود نظری افکند فرمود حتی این فرش هم از اموری بوده که خدا به آدم تعلیم داد))!.**مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.***
بنابر این علم اسماء چیزی شبیه علم لغات نبوده است بلکه مربوط به فلسفه و اسرار و کیفیات و خواص آنها بوده است، خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادی و معنوی این جهان در مسیر تکامل خویش بهره گیرد.
همچنین استعداد نامگذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نامگذاری کند و در مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد، و این خود نعمتی است بزرگ، ما هنگامی به اهمیت این
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 177@@@
موضوع پی می بریم که می بینیم بشر امروز هر چه دارد به وسیله کتاب و نوشتن است و همه ذخائر علمی گذشتگان در نوشته های او جمع است، و این خود بخاطر نامگذاری اشیاء و خواص آنها است، و گر نه هیچگاه ممکن نبود علوم گذشتگان به آیندگان منتقل شود.
((سپس خداوند به فرشتگان فرمود اگر راست می گوئید اسماء اشیاء و موجوداتی را که مشاهده می کنید و اسرار و چگونگی آنها را شرح دهید)) (ثم عرضهم علی الملائکة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین ).
ولی فرشتگان که دارای چنان احاطه علمی نبودند در برابر این آزمایش فرو ماندند لذا در پاسخ ((گفتند خداوندا منزهی تو، جز آنچه به ما تعلیم داده ای چیزی نمی دانیم ))! (قالوا سبحانک لا علم لناالا ما علمتنا).
((تو خود عالم و حکیمی )) (انک انت العلیم الحکیم ).
اگر ما در این زمینه سؤالی کردیم از نا آگاهیمان بود، ما این مطلب را نخوانده بودیم، و از این استعداد و قدرت شگرف آدم که امتیاز بزرگ او بر ما است بیخبر بودیم، حقا که او شایسته خلافت تو است و زمین و جهان هستی بی وجود او کمبودی داشت .
در اینجا نوبت به آدم رسید که در حضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرار آنها را شرح دهد. ((خداوند فرمود ای آدم فرشتگان را از اسماء و اسرار این موجودات با خبر کن !)) (قال یا آدم انبئهم باسمائهم ).
((هنگامی که آدم آنها را از این اسماء آگاه ساخت خداوند فرمود به شما نگفتم که من از غیب آسمانها و زمین آگاهم، و آنچه را که شما آشکار یا پنهان می کنید می دانم )) (فلما انباهم باسمائهم قال ا لم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون ).
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 178@@@
در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و دانش فراوان این انسان سر تسلیم فرود آوردند، و بر آنها آشکار شد که لایق خلافت زمین تنها او است !.
جمله ((ما کنتم تکتمون )) (آنچه را در درون مکتوم می داشتید) اشاره به این است که فرشتگان چیزی جز آنچه را اظهار کردند در دل داشتند بعضی گفته اند این اشاره به آن حالت استکبار ابلیس است که آن روز در صف فرشتگان قرار داشت، و مخاطب به خطاب آنان بود. او در درون خود تصمیم داشت که هرگز در برابر آدم خضوع نکند.
ولی این احتمال نیز وجود دارد که منظور این بوده که فرشتگان خود را واقعا شایسته تر از هر کس برای خلافت الهی در روی زمین می دانستند، گر چه اشارهای به این مطلب کردند ولی با صراحت آشکار ننمودند.
پاسخ به دو سؤال
در اینجا دو سؤال باقی می ماند و آن اینکه خداوند چگونه این علوم را به آدم تعلیم نمود؟
وانگهی اگر این علوم را به فرشتگان نیز تعلیم می نمود آنها نیز همین فضیلت آدم را پیدا می کردند، این چه افتخاری برای آدم است که برای فرشتگان نیست ؟
در پاسخ باید به این نکته توجه داشت که تعلیم در اینجا جنبه تکوینی داشته یعنی خدا این آگاهی را در نهاد و سرشت آدم قرار داده بود و در مدت کوتاهی آن را بارور ساخت .
اطلاق کلمه ((تعلیم )) در قرآن به ((تعلیم تکوینی )) در جای دیگر نیز آمده است، در سوره رحمن آیه 4 می خوانیم ((علمه البیان )) خداوند بیان را به انسان آموخت، روشن است که این تعلیم را خداوند در مکتب آفرینش به انسان داده و معنی آن همان استعداد و ویژگی فطری است که در نهاد انسانها قرار داده تا
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 179@@@
بتوانند سخن بگویند.
و در پاسخ سؤال دوم باید توجه داشت که ملائکه آفرینش خاصی داشتند که استعداد فراگیری اینهمه علوم در آنها نبودآنها برای هدف دیگری آفریده شده بودند، نه برای این هدف، و بهمین دلیل فرشتگان بعد از این آزمایش واقعیت را دریافتند و پذیرفتند، ولی شاید خودشان در آغاز فکر می کردند برای این هدف نیز آمادگی دارند، اما خداوند با آزمایش علم اسماء تفاوت استعداد آنها را با آدم روشن ساخت .
باز در اینجا سؤال دیگری پیش می آید که اگر منظور از علم اسماء علم اسرار آفرینش و فهم خواص همه موجودات است پس چرا ضمیر((هم )) در جمله ((ثم عرضهم )) و ((اسمائهم )) و کلمه ((هؤلاء)) که معمولا همه اینها در افراد عاقل استعمال می شود در این مورد به کار رفته است ؟
در پاسخ می گوئیم :
چنین نیست که ضمیر هم و کلمه هؤلاء منحصرا در افراد عاقل به کار برده شود بلکه گاهی در مجموعهای از افراد عاقل و غیر عاقل و یا حتی در مجموعهای از افراد غیر عاقل نیز استعمال می شود چنانکه یوسف (علیه السلام ) درباره ستارگان و خورشید و ماه گفت ((رایتهم لی ساجدین :)) ((من در خواب دیدم همه آنها برای من سجده می کنند)) (سوره یوسف آیه 4).
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 180@@@
آیه 34 - 36
آیه و ترجمه
وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسجُدُوا لاَدَمَ فَسجَدُوا إِلا إِبْلِیس أَبی وَ استَکْبرَ وَ کانَ مِنَ الْکَفِرِینَ(34)
وَ قُلْنَا یَئَادَمُ اسکُنْ أَنت وَ زَوْجُک الجَْنَّةَ وَُکلا مِنْهَا رَغَداً حَیْث شِئْتُمَا وَ لا تَقْرَبَا هَذِهِ الشجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظلِمِینَ(35)
فَأَزَلَّهُمَا الشیْطنُ عَنهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کانَا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطوا بَعْضکمْ لِبَعْضٍ عَدُوُّ وَ لَکمْ فی الاَرْضِ مُستَقَرُّ وَ مَتَعٌ إِلی حِینٍ(36)
ترجمه :
34 و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند جز شیطان که سر باز زد و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبر) از کافران شد!
35 و گفتیم ای آدم تو با همسرت در بهشت سکونت کن، و از (نعمتهای ) آن گوارا هر چه می خواهید بخورید (اما) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد!
36 پس شیطان موجب لغزش آنها شد، و آنانرا از آنچه در آن بودند (بهشت ) خارج ساخت، و (در این هنگام ) به آنها گفتیم همگی (به زمین ) فرود آئید در حالی
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 181@@@
که بعضی دشمن دیگری خواهید بود، و برای شما تا مدت معینی در زمین قرارگاه و وسیله بهره برداری است .