2- الله جامعترین نام خداوند
در جمله بسم الله نخست با کلمه اسم روبرو می شویم که به گفته علمای ادبیات عرب اصل آن از سمو (بر وزن غلو) گرفته شده که به معنی بلندی و ارتفاع است، و اینکه به هر نامی اسم گفته می شود به خاطر آنست که مفهوم آن بعد از نامگذاری از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور و ارتفاع می رسد، و یا به خاطر آنست که لفظ با نامگذاری، معنی پیدا می کند و از مهمل و بی معنی بودن در می آید و علو و ارتفاع می یابد.**بعضی (اسم) را از (سمه) (بر وزن هبه) از ماده (وسم) که به معنی علامت گذاری است گرفته اند، زیرا اسم در حقیقت علامت معنی است، ولی محققان این نظر را مردود دانسته اند زیرا می دانیم به هنگام جمع بستن و تصغیر ریشه اصلی لغت ظاهر می شود، و در مورد اسم جمعش اسماء و تصغیرش (سمی) و (سمیه) است از اینجا روشن می شود که اسم در واقع از قبیل ناقص واوی است نه مثال واوی (دقت کنید).***
به هر حال بعد از کلمه اسم، به کلمه ((الله )) برخورد می کنیم که جامعترین نامهای خدا است، زیرا بررسی نامهای خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله می باشد.
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 21@@@
به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای کلمه ((الله )) گفته می شود به عنوان نمونه :
((غفور)) و ((رحیم )) که به جنبه آمرزش خداوند اشاره می کند (فان الله غفور رحیم بقره 226).
((سمیع )) اشاره به آگاهی او از مسموعات، و ((علیم )) اشاره به آگاهی او از همه چیز است (فان الله سمیع علیم بقره 227). ((بصیر))، علم او را به همه دیدنیها بازگو می کند (و الله بصیر بما تعملون حجرات 18). ((رزاق ))، به جنبه روزی دادن او به همه موجودات اشاره می کند و ((ذوالقوه )) به قدرت او، و مبین به استواری افعال و برنامه های او (ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین زاریات 58).
و بالاخره ((خالق )) و ((بارء)) اشاره به آفرینش او و ((مصور)) حاکی از صورتگریش می باشد (هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی حشر24).
آری تنها ((الله )) است که جامعترین نام خدا می باشد، لذاملاحظه می کنیم در یک آیه بسیاری از این اسماء، وصف ((الله )) قرار می گیرند هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر: ((او است الله که معبودی جز وی نیست او است حاکم مطلق، منزه از ناپاکیها، از هر گونه ظلم و بیدادگری ایمنی بخش، نگاهبان همه چیز، توانا و شکست ناپذیر، قاهر بر همه موجودات و با عظمت )).
یکی از شواهد روش جامعیت این نام آنست که ابراز ایمان و توحید تنها با جمله لا اله الا الله می توان کرد، و جمله لا اله الا العلیم، الا الخالق، الا الرازق )) و مانند آن به تنهائی دلیل بر توحید و اسلام نیست، و نیز به همین جهت است که
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 22@@@
در مذاهب دیگر هنگامی که می خواهند به معبود مسلمین اشاره کنند الله را ذکر می کنند، زیرا توصیف خداوند به الله مخصوص مسلمانان است .
3- رحمت عام و خاص خدا.
مشهور در میان گروهی از مفسران این است که صفت رحمان، اشاره به رحمت عام خدا است که شامل دوست و دشمن، مؤمن و کافر و نیکوکار و بدکار می باشد، زیرا می دانیم باران رحمت بی حسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهره مندند، و روزی خویش را از سفره گسترده نعمتهای بی پایانش بر می گیرند، این همان رحمت عام او است که پهنه هستی را در بر گرفته و همگان در دریای آن غوطه ورند.
ولی ((رحیم )) اشاره به رحمت خاص پروردگار است که ویژه بندگان مطیع و صالح و فرمانبردار است، زیرا آنها به حکم ایمان و عمل صالح، شایستگی این را یافته اند که از رحمت و بخشش و احسان خاصی که آلودگان و تبهکاران از آن سهمی ندارند، بهره مند گردند.
تنها چیزی که ممکن است اشاره به این مطلب باشد آنست که ((رحمان )) در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده است که نشانه عمومیت آنست، در حالی که ((رحیم )) گاهی به صورت مقید ذکر شده که دلیل بر خصوصیت آن است مانند کان بالمومنین رحیما: ((خداوند نسبت به مؤمنان رحیم است )) (احزاب 43) و گاه به صورت مطلق مانند سوره حمد.
در روایتی نیز از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم که فرمود: و الله اله کل شیی ء، الرحمان بجمیع خلقه، الرحیم بالمؤمنین خاصة : ((خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مؤمنان رحیم است ))**کافی و توحید صدوق و معانی الخبار (طبق نقل المیزان).***
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 23@@@
از سوئی دیگر ((رحمان )) را صیغه مبالغه دانسته اند که خود دلیل دیگری بر عمومیت رحمت او است، و رحیم را صفت مشبهه که نشانه ثبات و دوام است و این ویژه مؤمنان می باشد.
شاهد دیگر اینکه رحمان از اسماء مختص خداوند است و در مورد غیر او به کار نمی رود، در حالی که رحیم صفتی است که هم در مورد خدا و هم در مورد بندگان استعمال می شود، چنانکه درباره پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) در قرآن می خوانیم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم : ناراحتیهای شما بر پیامبر گران است، و نسبت به هدایت شما سخت علاقمند است، و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم می باشد (توبه - 128 ).
لذا در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده : الرحمان اسم خاص، بصفة عامة، و الرحیم اسم عام بصفة خاصة : رحمان اسم خاص است اما صفت عام دارد (نامی است مخصوص خدا ولی مفهوم رحمتش همگان را در بر می گیرد) ولی ((رحیم )) اسم عام است به صفت خاص (نامی است که بر خدا و خلق هر دو گفته می شود اما اشاره به رحمت ویژه مؤمنان دارد).**مجمع البیان جلد 1 صفحه 21.***
با این همه گاه می بینیم که رحیم نیز به صورت یک وصف عام استعمال می شود البته هیچ مانعی ندارد که تفاوتی که گفته شد در ریشه این دو لغت باشد، اما استثناهائی نیز در آن راه یابد.
در دعای بسیار ارزنده و معروف امام حسین (علیه السلام ) بنام دعای عرفه می خوانیم : یا رحمان الدنیا و الاخرة و رحیمهما: ((ای خدائی که رحمان دنیا و آخرت توئی و رحیم دنیا و آخرت نیز توئی ))!
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 24@@@
سخن خود را در این بحث با حدیث پر معنی و گویائی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) پایان می دهیم آنجا که فرمود: ان الله عز و جل ماة رحمة، و انه انزل منها واحدة الی الارض فقسمها بین خلقه بها یتعاطفون و یتراحمون، و اخر تسع و تسعین لنفسه یرحم بها عباده یوم القیامة !: ((خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد که یکی از آن را به زمین نازل کرده است، و درمخلوقاتش تقسیم نموده و تمام عاطفه و محبتی که در میان مردم است از پرتو همان است، ولی نود و نه قسمت را برای خود نگاه داشته و در قیامت بندگانش را مشمول آن می سازد.))**همان مدارک***
4- چرا صفات دیگر خدا در بسم الله نیامده است ؟!
این موضوع قابل توجه است که تمام سوره های قرآن با بسم الله شروع می شود (بجز سوره برائت آن هم به دلیلی که سابقا گفتیم ) و در بسم الله پس از نام ویژه ((الله )) تنها روی صفت ((رحمانیت و رحیمیت )) او تکیه می شود، و این سؤال انگیز است که چرا سخنی از بقیه صفات در این موضع حساس به میان نیامده ؟
اما با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن می شود و آن اینکه در آغاز هر کار لازم است از صفتی استمداد کنیم که آثارش بر سراسر جهان پرتوافکن است، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را در لحظات بحرانی نجات بخشیده است .
بهتر است این حقیقت را از زبان قرآن بشنوید آنجا که می گوید: و رحمتی وسعت کل شیی ء:((رحمت من همه چیز را فرا گرفته است )) (اعراف 156).
و در جای دیگر از زبان حاملان عرش خدا می خوانیم ربنا وسعت کل شیی ء رحمة : ((خدایا رحمت خود را بر همه چیز گسترده ای )) (مؤمن 7).
از سوی دیگر می بینیم پیامبران برای نجات خود از چنگال حوادث سخت
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 25@@@
و طاقت فرسا و دشمنان خطرناک، دست به دامن رحمت خدا می زدند قوم ((موسی )) برای نجات از چنگال فرعونیان می گویند و نجنا برحمتک : ((خدایا ما را به رحمت خود رهائی بخش )) (یونس 86).
در مورد((هود)) و پیروانش چنین می خوانم : فانجیناه و الذین معه برحمة منا: هود و پیروانش را به وسیله رحمت خویش (از چنگال دشمنان ) رهائی بخشیدیم (اعراف 72).
اصولا هنگامی که حاجتی از خدا می طلبیم مناسب است او را با صفاتی که پیوند با آن حاجت دارد توصیف کنیم مثلا عیسی مسیح (علیه السلام ) به هنگام درخواست مائده آسمانی (غذای مخصوص ) چنین می گوید: اللهم ربنا انزل علینا مائدة من السماء ... و ارزقنا و انت خیرالرازقین : ((بار الها مائدهای از آسمان بر ما نازل گردان ... و ما را روزی ده و تو بهترین روزی دهندگانی )) (مائده 114).
((نوح )) پیامبر بزرگ خدا نیز این درس را به ما می آموزد، آنجا که برای پیاده شدن از کشتی در یک جایگاه مناسب، چنین دعا کند رب انزلنی منزلامبارکا و انت خیر المنزلین : ((پروردگارا! مرا به طرز مبارکی فرود آر که تو بهترین فرود آورندگانی )) (مؤمنون 29).
و نیز ((زکریا)) به هنگام درخواست فرزندی از خدا که جانشین و وارث او باشد خدا را با صفت خیر الوارثین توصیف می کند و می گوید رب لاتذرنی فردا و انت خیر الوارثین : خداوندا! مرا تنها مگذار که تو بهترین وارثانی )) (انبیاء89). بنابراین در مورد آغاز کارها به هنگامی که می خواهیم با نام خداوند شروع کنیم باید دست به دامن رحمت واسعه او بزنیم، هم رحمت عام و هم رحمت خاصش آیا برای پیشرفت در کارها و پیروزی بر مشکلات صفتی مناسبتر از این صفات می باشد؟!
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 26@@@
جالب اینکه نیروئی که همچون نیروی جاذبه، جنبه عمومی دارد و دلها را به هم پیوند می دهد همین صفت رحمت است، برای پیوند خلق با خالق نیز از این صفت رحمت باید استفاده کرد.
مؤمنان راستین با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز کارها دل از همه جا بر می کنند و تنها به خدا دل می بندند، و از او استمداد و یاری می طلبند، خداوندی که رحمتش فراگیر است، و هیچ موجودی از آن، بی نصیب نیست .
این درس را نیز از بسم الله به خوبی می توان آموخت که اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائی دارد که تا عوامل قاطعی برای آن پیدا نشود تحقق نخواهد یافت، چنانکه در دعا می خوانیم یا من سبقت رحمته غضبه : ((ای خدائی که رحمتت بر غضبت پیشی گرفته است )).**جوشن کبیر بند 20.***
انسانها نیز باید در برنامه زندگی چنین باشند، اساس و پایه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را برای مواقع ضرورت بگذارند، قرآن 114 سوره دارد، 113 سوره با ((رحمت )) آغاز می شود، تنها سوره توبه که با اعلان جنگ و خشونت آغاز می شود و بدون بسم الله است !
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 27@@@