درباره این درس
درباره کلام مجید الهی، درس پروردگار به بشر، چه می توانم گفت؟ جز این که آن کلام را بی کم و کاست و به یاری تمامی رسایی ممکن از زبان فارسی و واژه هایش ارائه نمایم. با همان ترتیبی که در مکه و مدینه نازل شده و به گوش مردم رسیده است و یا با نظمی اندیشمندانه که خرد بدان می خواند، چنانکه نخست مفاهیم کلیدی قرآن بیان و یاد داده شود و به تدریج آن دیگران، تا خواننده این درسها به حال و هوایی در آید که نخستین شنوندگان وحی، شاگردان پیرامون پیامبر اکرم ما بدان در می آمدند.
و کدام دل است که برای شنیدن درس پروردگار، درسی که به گوش جان - فواد - محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم خوانده شده نتپد و یا کدام عقل سلیمی که افسوس نخورده فغانی از سر درد بر نیاورده باشد که کاش در آن ایام می بودم و در درس رسول خدا حاضر شده آوای وحی را می شنیدم؟
اکنون که از شنیدن آرای وحی از زبان رسول خدا، حبیب اله، محروم و بی نصیب مانده ایم چه بهتر که آن آوا را به ترتیبی که نازل گشته و در نظمی که فهم امروزی اقتضایش را دارد بشنویم و محتوایش را یاد بگیریم تا با عزمی استوار و دلی سرشار از عشق و امید در وجود خویش، در خانواده مان، در جامعه... دولت مان و حتی در محیط بین المللی بکار بندیم.
پروردگارا، می دانیم که آوایت دعوتی است از ما به ارتقاء، اعتلا، و پرواز در حیاتی والا و برتر از آنچه داریم، و فراخوان ماست به اجابتش. چون فرموده ای: یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم **انفال، 24. ***
دعوتت را اجابت می کنیم، درسهایت را یاد می گیریم و بکار می بندیم در خویشتن، در جامعه، و در محیط بین المللی. ترا می ستاییم و بر هدایتی که فرموده ای سپاس می گویم. تنها تو را می پرستم و فرمان می بریم و تنها از تو یاری می جوییم.
انک مجیب الدعوات.
1- نخستین درسها
محمد مصطفی - صلی الله علیه و آله - هر ساله در حرا معتکف می شود **نهج البلاغه، 374، خطبه قاصعه: لقد کان یجاور فی کل سنه بحراء فاراه و لا یراه غیری ... *** سالی یک ماه. و این رسمی عبادی از بقایای سنت فرهنگی - سیاسی ابراهیم است که برخی از قبیله قریش بدان پایبندند. در آن ماه که معتکف است بینوایانی را که از کنارش می گذرند سیر می کند. چون اعتکاف آن ماه را به پایان می برد و از حرا می آید نخستین کاری که می کند این است که پیش از رفتن به خانه هفت یا چند بار بر گرد آن طواف کند آنگاه به خانه رود **سیره پیامبر اکرم (ص)، ابن اسحاق - متوفای حدود 152 هجری - 1 ج، ص 252. ***
او سفر به شام و تجارت را رها می کند و هر چه از آن تجارت بدست آورده به بینوایان می بخشد. هر روز از کوه حرا بالا می رود و از قله اش به آثار رحمت خدا و شگفتی های گوناگون آن رحمت و به حکمت های بدیع آفریدگار می اندیشد و دیده به هر سوی آسمان و پهنای زمین و کرانه دریا و دشتها و بیابان ها می دوزد و از آن آثار درس عبرت می آموزد و از آن آیت ها پند می گیرد و خدا را چنانکه سزد می پرستد و بندگی می کند. چون چهل سال بر عمرش می گذرد و خدای - عزو جل - دل او را می بیند که برتری و با شکوه ترین و فرمانبردارترین و پذیراترین و فروتن ترین دلهاست به درهای آسمان اجازه می دهد تا گشوده شوند و محمد به آنها بنگرد و به فرشتگان اجازه می دهد تا فرود آیند و محمد به آنها بنگرد **به نقل از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام، ص 60 و 61. رک: بحار الانوار، ج 18، صص 207 - 205. متن دلالت قطعی بر صدورش از معصوم دارد. چه، با جهان - انسان شناسی وحیانی مطابقت تام دارد و چگونگی شرح صدر بنی اکرم و گشوده شدن روزنه علی جهان برین و هستی های آن بر روی وجود مبارک آن حضرت را به اذن خدا بیان می دارد که همان پدیدار وحی باشد و تمامی هستی با جهان هایش در فراگرد آن مشارکت دارند. ***
درس پروردگارمان که اینک پای آن می نشینیم درسی است که به پیامبرش - محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و آله و سلم - می دهد و با وساطت یا رسالت وی به مردم عصرش و به نسلهای بعد می آموزد. چون قرائت و کتابت شود قرآن و کتاب نام می گیرد تا کتاب درسی ما باشد.
بهتر بگویم: وقتی پیامبر آنچه را از راه وحی ادراک و دریافت کرده برای دیگران قرائت می کند قرآن نام می گیرد و چون بیدرنگ برای انتشار و یادگیری مردم نوشته - یا کتابت می شود نام کتاب هم پیدا می کند.
جای نخستین درس
نخستین درس را که با امر به قرائت برای مردم آغاز می شود پیامبر اکرم ما در غار حرا - بیرون شهر مکه - دریافت می کند.