فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره انبیا آیه 15

(15) فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَیهُمْ حَتَّی جَعَلْنَهُمْ حَصِیداً خَمِدِینَ
وپیوسته، این سخن آنان بود تا ما آنها را درو کرده وخاموش و بی حرکت ساختیم.
نکته ها:
کلمه ی «حَصید» به معنای محصود یعنی درو شده است. کلمه «خامد» به معنای خاموش شدن است.
در اینکه مراد از «مورد سؤال قرار گیرید» چیست؟ ممکن است این باشد که خودتان از یکدیگر، یا فقرا از شما، یا تاریخ آینده از شما سؤال کند. واللَّه العالم.
پیام ها:
1- عذابی که بر جوامع ستمگر نازل می شود تدریجی است. (فلَمّا اَحَسّوا) (احساس در مورد دیدن آثار قهر است که به تدریج پیدا می شود).
2- هیچ کس را در مقابل قهر خداوند، تاب مقاومت نیست. (یرکضون) (مغرورها نیز بهنگام خطر، صحنه را خالی کرده و می گریزند.)
3- از قهر الهی نمی توان فرار کرد. (لا ترکضوا)
4- کامیابی می تواند زمینه ساز ظلم وطغیان باشد. (ما اترفتم فیه)
5 - باید مجازات را در محل وقوع جرم اجرا کرد، شاید مورد سؤال واقع شوند. (لعلکم تسئلون)
6- ستمگران سرانجام مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. (تسئلون)
7- پایان ظلم، پشیمانی است. (یا ویلنا)
8 - عاقبت، وجدان های خفته، بیدار و منکران حقیقت، بر آن اقرار خواهند کرد. (انّا کنا ظالمین)
9- به هنگام نزول بلا، ناله ها از اثر می افتد. (فما زالت تلک دعوئهم ...)
10- کفر و ظلم، سرنوشتی همچون گیاهان درو شده وبی جان برای انسان به ارمغان می آورد. (حصیداً خامدین)
11- جا و جنجال های تبلیغاتی، ستایش ها و تملّق ها، و تهدیدها و ارعاب ها در محضر الهی محکوم به خاموشی است. (خامدین)
12- ظلم مستمر، عذاب الهی را در پی دارد. (انّا کنا ظالمین... حصیداً خامدین)

سوره انبیا آیه 16

(16) وَمَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَعِبِینَ
و ما، آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست برای بازی نیافریدیم.

سوره انبیا آیه 17

(17) لَوْ أَرَدْنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهْواً لَّاتَّخَذْنَهُ مِن لَّدُنَّآ إِن کُنَّا فَعِلِینَ
(و) اگر چنانچه (بر فرض محال) می خواستیم سرگرمی انتخاب کنیم و بازیگر بودیم، هر آینه آن را از پیش خود (و متناسب با خود) انتخاب می کردیم.
نکته ها:
کلمه ی «لو» در لغت عرب در مورد کارهای محال آورده می شود و چون در اینجا لهو برای خداوند محال است، آن کلمه بکار رفته است.
در این آیات، ابتدا خداوند می فرماید: ما «لاعب» نیستیم و سپس در ادامه بجای آنکه بفرماید: «لو اردنا ان نتّخذ لعباً» فرمود: (ان نتّخذ لهواً)، بنابراین معلوم می شود که جوهره ی لهو و لعب یکی است، لذا در تفسیر المیزان می خوانیم: کار منظم و شکل یافته ای که با اهداف خیالی همچون افعال کودکان صورت می پذیرد، «لَعِب» نام دارد، ولی همین که این کارهای خیالی به جدّی رسید که انسان را از امور اصلی باز داشت و به صورت سرگرمی در آمد، به آن «لَهو» می گویند و این هر دو در مورد خداوند، بی معنا و باطل است.
در قرآن مجید بارها بر این مسئله تأکید شده است که جهان هستی بازیچه نیست و هدفدار آفریده شده است. از جمله، آیه 12 سوره ی طلاق، هدف را ایمان انسان ها دانسته ومی فرماید: (اللّه الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهنّ ... لتعلموا انّ اللّه علی کل شی ء قدیر وانّ اللّه قداحاط بکل شی ء عِلما) خداوند آسمان های هفتگانه و مثل آنها زمین را خلق کرد ... تا شما بدانید که او بر هر کاری قادر است و علم او بر هر چیزی احاطه دارد. البتّه تحقّق این هدف با تفکّر در هستی و درس گرفتن و اقرار بر آنست.
در معنای این جمله که «اگر بنا داشتیم سرگرمی برای خود بگیریم، قطعا از پیش خود این کار را می کردیم» چند معنا گفته شده است:
الف: آفریدن هستی، بر فرض برای سرگرمی باشد، کار اوست نه بت ها.
ب: بر فرض بنای سرگرمی داشتیم از فرشتگان و مقرّبان درگاه خود سرگرمی درست می کردیم و کاری به جهان مادّیات و طبیعت نداشتیم.
امام صادق علیه السلام با استناد به آیه، انسان را از انجام کارهای لهو، نهی فرمودند.**دعائم الاسلام، ج 2، ص 206.***
پیام ها:
1- هستی هدفدار است. (و ما خلقنا ... لاعبین) (اگر آفرینش، بیهوده نیست، پس مرگ هم، نیستی وپایان کار محسوب نمی شود.)
2- کسی که هدفش بازیگری است، وسایل بازی می سازد، نه جهان بی نهایتی که تنها، سلّول و اتم آن عصرها و نسل ها را به مطالعه پیرامون آن واداشته است. (و ما بینهما لاعبین)
3- اگر بر فرض محال بنای خداوند بر بازی و کار لغو بود، باید آن را متناسب با ذات خود می آفرید، (نه مادّیات و اجسام).**تفسیر صافی.*** (لا تّخذناه من لدنّا)
4- اگر بر فرض محال، خداوند هدف بازیگری داشت، دیگر کاری به خلقت انسان نداشت، این همه انبیا را بزحمت نمی انداخت، امر و نهی نمی کرد و ثواب و عقابی مقرّر نمی داشت. (لو اردنا ان نتّخذ لهواً لاتّخذناه من لدنّا)