فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره انبیا آیه 5

(5) بَلْ قَالُواْ أَضْغَثُ أَحْلَمٍ بَلِ افْتَرَیهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بَِایَةٍ کَمَآ أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ
(کفّار) گفتند: (آنچه محمّد آورده، وحی نیست) بلکه خواب های آشفته است، بلکه آنها را به دروغ به خدا نسبت داده، بلکه او یک شاعر است، پس (اگر راست می گوید) باید همان گونه که (پیامبران) پیشین (با معجزه) فرستاده شده بودند، او برای ما معجزه ای بیاورد.

نکته ها:
کلمه «اضغاث» جمع «ضِغث» به معنای دسته و مجموعه و «احلام» جمع «حُلم» به معنای خواب است. «اضغاث احلام» به معنای مجموعه خواب های پراکنده است.
کفّار از پیامبر اسلام معجزاتی همچون معجزات موسی و عیسی می خواستند، ولی هدفشان بهانه جویی بود. زیرا انتخاب نوع معجزه وابسته به حکمت الهی است نه هوسهای مردم.
پیام ها:
1- تناقض گویی کفّار نشانه ی بی منطقی آنان است. (بل... بل... بل...)
2- دشمن به وارد کردن یک تهمت قانع نمی شود. (بل... بل... بل...) (او از همه راهها ضربه می زند (اسرّوا النجوی ... هل هذا الا بشر... بل هو شاعر) و تهاجم تبلیغاتی و اتهامات پی در پی، از شیوه های اصلی کار دشمن است.)
3- دشمن با همه ی تهمت هایی که می زند، امّا از درون دچار تردید است.**تفسیر المیزان.*** (بل... بل... بل... فلیأتنا بایه)
4- مشرکین هم می دانند که لازمه ی نبوت، آوردن معجزه است. (فلیأتنا)
5 - مردم، خواهان معجزه ی حسی هستند. (فلیأتنا بآیة)

سوره انبیا آیه 6

(6) مَآ ءَامَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَهَآ أَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ
تمام آبادی هایی که پیش از اینها هلاکشان کردیم، (تقاضای این گونه معجزات را کردند، ولی همین که پیشنهادشان عملی شد) ایمان نیاوردند، پس آیا اینان ایمان می آورند؟

سوره انبیا آیه 7

(7) وَمَآ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
و (ای پیامبر! به آنان بگو:) ما (هیچ پیامبری را) پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه (آنها نیز) مردانی بودند که ما به ایشان وحی می کردیم، پس اگر نمی دانید از اهل اطلاع (و اهل کتب آسمانی) بپرسید.
نکته ها:
در آیات قبل، کفّار می گفتند: «هل هذا الاّ بشرٌ مثلکم»؟ آیا این مرد، جز بشری مثل شماست؟ در این آیه خداوند می فرماید: نه تنها این پیامبر صلی الله علیه و آله بلکه تمام انبیای پیشین نیز انسان هایی بودند که به آنان وحی می شده است. بشر بودن با پیامبری منافاتی ندارد.
چون مشرکین با اهل کتاب رابطه خوبی داشتند، خداوند به آنان می فرماید: از اهل کتاب (یهود و نصاری) سؤال کنید.
سؤال از اهل ذکر ورجوع به کارشناس، یک اصل عقلایی است ودر این آیه مراد از اهل ذکر علمای یهود ونصاری هستند. در روایات سفارش شده که هر کجا متحیر شدید از اهل بیت پیامبر علیهم السلام سؤال کنید که آن بزرگواران مصداق کامل اهل ذکر هستند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه عالم اهل سکوت وکتمان باشد ونه جاهل خاموش. «لاینبغی للعالم ان یسکت علی علمه ولا ینبغی للجاهل ان یسکت علی جهله و قد قال الله: فاسئلوا اهل الذکر...»**تفسیر درّالمنثور.***
پیام ها:
1- سنّت الهی این است که هر کجا کفر و لجاجت باشد قهر الهی خواهد بود. (ما آمنت... اهلکناهم) (ایمان سبب حفظ و بقای جوامع بشری است.)
2- با دیده ی عبرت به تاریخ بنگریم. (أفهم یؤمنون)
3- تمام انبیا از مردان بوده اند. (و ما ارسلنا قبلک الاّ رجالاً)
4- به همه ی انبیا وحی می شده وعلم آنان از همین سرچشمه است. (نوحی الیهم)
5 - سؤال و پرسش، سفارش دین است. (فاسئلوا)
6- سؤال باید برای فهمیدن باشد، نه چیز دیگر. (فاسئلوا ... ان کنتم لا تعلمون)
7- تا از اهلش نپرسیم، به علم نمی رسیم. (فاسئلوا اهل الذکر ...)
8 - در مسائل اعتقادی ودینی تا رسیدن به علم، کاوش وتحقیق کنیم. (فاسئلوا...)
9- عالم باید در دسترس باشد تا سؤال از او ممکن باشد. (فاسئلوا اهل الذکر)
10- اهل علم بودن کافی نیست، اهل ذکر بودن با ارزش است. (بسیارند افراد دانشمندی که از خدا غافلند) (فاسئلوا اهل الذکر)
11- در هر کاری اهلیّت لازم است، داشتن اطلاعات سطحی، تقلیدی وگذرایی کارساز نیست. (اهل الذکر)
12- بر اهل ذکر، راهنمایی مردم واجب است وگرنه امر به سؤال، لغو و بیهوده خواهد بود. (فاسئلوا اهل الذکر)