سوره طه آیه 111
(111) وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً
و (در آن روز) همه ی چهره ها در برابر خداوندِ زنده ی پاینده، خوار و فروتن می شود و البتّه هر کس که بار ستم برداشت، مأیوس و زیان کار است.
نکته ها:
کلمه «عَنَت» از «عَنوة» به معنای ذلّت در برابر قهر و سلطه است، و «قیّوم» به کسی گفته می شود که قائم به ذات خود و حافظ همه چیز است و مایه ی قوام هر چیز را به آن عطا کرده باشد، و کلمه ی «خاب» از «خیبة» به معنای از دست دادن مطلوب است.
پیام ها:
1- در قیامت، حسابرسی بسیار دقیق است، زیرا حسابگر همه چیز را به خوبی می داند و راهی برای سوء استفاده از شفاعت نیست. (یعلم ما بین ایدیهم و ...)
2- احاطه ی علمی خداوند نسبت به همه کارهای گذشته و آینده مردم یکسان است. (یعلم مابین ایدیهم و ما خلفهم)
3- محدود هرگز نمی تواند بر بی نهایت احاطه پیدا کند. (لا یحیطون به) نه بر ذات او، نه بر صفات او، نه بر آفریده های او و نه بر قدرت و کارهای او.
4- حالات روحی انسان، قبل از هرچیز در صورت او جلوه می کند. (عنت الوجوه)
5 - سرانجام ظلم، محرومیت از رحمت الهی است. (و قد خاب من حمل ظلما)
6- بسیاری از ظلم ها را می توان در دنیا با توبه وعذرخواهی از مردم، جبران و محو کرد، بدبخت آن که ظلم خود را تا قیامت حمل کند. (خاب من حمل ظلما)
سوره طه آیه 112
(112) وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّلِحَتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یَخَافُ ظُلْماً وَ لَا هَضْماً
و (اما) هر کس از کارهای نیکو انجام دهد و مؤمن باشد، پس (در آن روز) نه از ستم و کاستی (در پاداشش) نترسد.
نکته ها:
کلمه «هَضم» به معنای کم شدن است و شاید از آن روی به جذب غذا در بدن «هضم» می گویند که ظاهراً غذا کم می شود و تفاله های آن باقی می ماند.**تفسیر نمونه.***
از قرآن و روایات به دست می آید که اعمال و روحیات انسان در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، لذا هرگاه یک عمل نیکو که از شخصی منافق، مشرک، ریاکار و... که دارای روحیه ای فاسد است سر زند، مورد قبول واقع نمی شود. چنانکه اگر کافری، کار شایسته و خوبی مثل اختراع و اکتشاف نافع انجام دهد، در حالی که حقّ را فهمیده و آگاهانه در کفر اصرار ورزد، کار نیکوی او پذیرفته نخواهد شد. همانند ریختن شربت شیرین و گوارا در ظرفی کثیف و آلوده که طبیعتاً دیگر قابل پذیرش نیست.
در ده آیه ی اخیر، به سیمایی اجمالی از برپایی قیامت اشاره شده است:
الف: در صور دمیده شده ومردگان زنده می شوند. (یوم ینفخ فی الصور)
ب: مجرمان محشور می گردند. (نحشر المجرمین)
ج: کوهها متلاشی می شوند. (ینسفها ربی نسفا)
د: همه گوش به فرمان دعوت کننده ی الهی هستند. (یتّبعون الداعی)
ه: شفاعت بدون اذن خدا مؤثّر نیست. (لاتنفع الشفاعه)
و: خداوند با احاطه علمی اش به همه حساب ها می رسد. (یعلم مابین ایدیهم و...)
ز: همگی در برابر حکم الهی تسلیم هستند. (عنت الوجوه)
ح: ظالمان مأیوسند. (خاب من حمل ظلما)
ط: مؤمنان صالح در آرامش به سر می برند. (لایخاف ظلما و لاهضما).**تفسیر نمونه.***
پیام ها:
1- اگر چه انجام تمام کارهای شایسته امکان پذیر نیست، ولی باید به اندازه ی توان و طاقت، کار صالح انجام داد. (مَن یعمل من الصالحات)
2- نه تنها کارهای بزرگ که ذرهّ ای از کار صالح بی پاداش نمی ماند. (من الصالحات)
3- شرط قبولی عمل صالح، ایمان به خداست. (و هو مؤمن)
4- ایمان از عمل جدا نیست، ایمان بی عمل، مثل درخت بی ثمر و عمل بی ایمان همچون درخت بی ریشه است. (و هو مؤمن)
5 - آرامش و امنیّت روحی مؤمنان در قیامت در گرو کارهای صالح آنان است. (من یعمل من الصالحات...فلا یخاف ظلما)
6- در قیامت، نه اصل عمل وپاداش از بین می رود تا ظلمی صورت گیرد (لا یخاف ظلما) و نه آنکه از پاداش کم گذاشته می شود. (و لا هضما)
7- با آنکه پاداش، تفضّل الهی است نه استحقاق انسان، امّا خداوند در پاداش کسی کوتاهی نمی کند و کم نمی گذارد. (لا یخاف ظلما و لاهضما)
سوره طه آیه 113
(113) وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَهُ قُرْءَاناً عَرَبِیّاً وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً
و بدینسان ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم و در آن با انواع بیان ها هشدار دادیم، شاید آنها پروا کنند و یا برایشان پندی ایجاد شود.
نکته ها:
«کذلک انزلناه» یعنی ما با بیان صحنه های قیامت (در آیات قبل) و پاداش و عذاب های آنچنانی، این گونه قرآن را هشدار دهنده فرستادیم.
کلمه ی «عربی» از نظر لغت به معنای روشن است و احتمال دارد که به معنای منسوب به زبان عربی باشد. کلمه ی «صرّفنا» به معنای بیانات گوناگونی از یک واقعیّت است؛ گاهی با اشاره، گاهی با استدلال، گاهی با مثال و تمثیل و گاهی از طریق نقل تاریخ.
پیام ها:
1- مقدّس بودن قانون وحی (انزلنا)، روشن بودن مقاصد آن (عربیّا)، گوناگونی وتنوّع بیانات آن (صرفّنا) و هشداردهندگی آن (من الوعید) از زمینه های تقواگرایی و پندپذیری است. (لعلّهم یتّقون او یحدث لهم ذکرا)
2- همه ی مردم به وحی نیاز دارند، لیکن بعضی از باب اخطار و بعضی از باب تذکّر. (یتّقون، ذکرا)
3- هشدار بی اثر نیست، یا تأثیر عمیق دارد، (یتّقون) ویا حداقل، تذکّر است. (ذکرا) یا نتیجه می دهد، (یتّقون) و یا اتمام حجّت می کند. (ذکرا)