فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره طه آیه 97

(97) قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَوةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَی إِلَهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفاً لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً
(موسی به سامری) گفت: پس برو (دور شو)، پس همانا بهره ی تو در دنیا این است که (به دردی مبتلا خواهی شد که دائماً) می گویی: «به من دست نزنید» و همانا برای تو (در آخرت) میعادگاهی است که هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. و (اکنون) به سوی معبودت که پیوسته آن را پرستش می کردی نگاه کن، ما حتماً آن را می سوزانیم (و) سپس خاکستر و ذرّات آن را به دریا خواهیم پاشید.

سوره طه آیه 98

(98) إِنَّمَآ إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً
(ای قوم من!) همانا معبود شما «اللّه» است که معبودی جز او نیست (و) علم او همه چیز را فرا گرفته است.
نکته ها:
در تفاسیر مجمع البیان و صافی حدیثی آمده است که حضرت موسی علیه السلام قصد داشت تا سامری را به قتل برساند، امّا خداوند به او وحی فرمود که چون سامری مرد سخاوتمندی است از کشتن او صرف نظر نما، از این روی موسی علیه السلام با جمله «فاذهب» او را از میان قوم بنی اسرائیل طرد کرد.
کلمه «لامساس» به معنای گرفتار شدن به بیماری است که به هیچ وجه احدی با او تماس نگیرد. سرانجام سامری به یک بیماری روانی گرفتار شد که از مردم فرار می کرد وهرکس به او نزدیک می شد فریاد می زد: «لامساس» دور شو، دور شو.**تفسیر نمونه.***
حضرت موسی علیه السلام برای سامری چندین مجازات قرار داد:
الف: طرد «فاذهب»، ب: نفرین «لامساس»، ج: تهدید به عذاب آخرت «لک موعداً»، د: آتش زدن گوساله «لنحرّقنّه».
پیام ها:
1- بعد از ثبوت جرم، باید مجرم را مجازات کرد. (سولّت لی نفسی - فاذهب)
2- یکی از مراحل نهی از منکر، طرد مجرمان و کافران است. (فاذهب)
3- مفسدین فرهنگی را باید از میان جامعه طرد کرد. آزادی فکر به معنای باز گذاشتن دست منحرفان در گمراه کردن دیگران نیست. (فاذهب)
4- انبیا با علم غیب، از آینده افراد خبر می دهند. (ان تقول لامساس)
5 - بعضی از امراض، قهر الهی است. (لامساس)
6- برای مروّجین فکرهای باطل، مجازات دنیوی وسیله ی تخفیف در کیفرهای اخروی نیست. (لامساس و ان لک موعداً)
7- شاید بتوان از کیفرهای دنیوی فرار کرد، ولی از عذاب اخروی و قهر الهی در آخرت راه گریزی نیست. (لک موعداً لن تخلفه)
8 - بدترین نوع جرم، اصرار مجرم بر جرم است. (ظلت علیه عاکفاً) (سامری خود نیز گوساله خود را می پرستید.)
9- ابزار گناه و آثار انحراف باید نابود شود.**همان گونه که پیامبر اسلام دستور داد مسجد ضرار را نخست بسوزانند و باقیمانده آن را ویران کنند و آنجا را محلّ زباله های مردم مدینه قرار داد. تفسیر نمونه.*** (لنحرّقنّه )
10- محو آثار کفر وشرک باید در ملأعام وبا حضور مردم باشد. (لنحرّقنّه) و نفرمود: «لاُحرّقنّه»
11- حفظ افکار مردم از حفظ طلا مهم تر است. گاهی باید برای ایجاد موج و مبارزه با منکر، اشیای قیمتی فدا شوند. (لنحرّقنّه)
12- غیرت دینی و قاطعیّت در برابر انحراف، لازمه ی رهبری است. (لنحرّقنّه ثم لننسفنّه) (سوزاندن طلا و به دریا ریختن آن، تصمیم قطعی موسی بود)
13- باید نشان داد که چیزهای نابود شدنی شایستگی پرستش را ندارند. (لنحرّقنّه ثم لننسفنّه)
14- هرگاه باطلی را محو کردید به جای آن حقّ را مطرح کنید. (انّما الهکم الله)
15- خدایی قابل عبادت است که احاطه علمی بر همه چیز داشته باشد. (وسع کل شی ء علما)

سوره طه آیه 99

(99) کَذَلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَآءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ ءَاتَیْنَکَ مِن لَّدُنَّا ذِکْراً
(ای پیامبر!) ما این گونه از اخبار گذشته بر تو حکایت می کنیم و همانا ما از جانب خویش به تو ذکر (قرآن) داده ایم.
نکته ها:
در نقل تاریخ انبیا برکات زیادی وجود دارد از جمله:
الف: افزایش علم و آگاهی، ب: بدست آوردن بصیرت و پیدا کردن راه سعادت، ج: تنبیه و تذکّر مردم، د: بشارت و دلگرمی مؤمنین.
پیام ها:
1- نقل تاریخ، یکی از شیوه های تربیتی قرآن است. (کذلک نقصّ)
2- داستان های قرآن، بهترین و صادق ترین داستان هاست، زیرا گوینده ی آن خداوند و مخاطبش پیامبر صلی الله علیه و آله و ماجرای آن حقیقی است. (نقصّ علیک)
3- هر تاریخی ارزش بیان ندارد، اخبار مهم قابل نقل است.**«انباء» جمع «نبأ» به خبر مهم و مفید گفته می شود.*** (انباء)
4- در بیان تاریخ، از نقل جزئیاتی که دانستن و ندانستن آنها نقشی در هدف ندارد، خودداری کنید. (من انباء)
5 - تاریخ وسیله ی تذکّر است، نه عامل سرگرمی. (انباء ما قد سبق - ذکرا)
6- قرآن یاد و یادآور مهمّی است. («ذکراً» با تنوین نشانه ی عظمت است.)
7- سرچشمه ی تاریخ و داستان های قرآنی، وحی الهی است، نه گفته های این و آن. «لدنّا»