فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره طه آیه 96

(96) قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُواْ بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی
(سامری) گفت: من به چیزی پی بردم که (دیگران) به آن پی نبردند، پس من مشتی از آثار رسول (حقّ) را بر گرفتم، پس آن را (در گوساله) افکندم و این گونه نفسم این کار را در نظرم بیاراست (وفریب داد).
نکته ها:
جمله ی «بصرت به» معمولاً در «بصیرت» به معنای فهمیدن که جمع آن «بصائر» است بکار می رود، نه در «بصر» به معنای چشم که جمع آن «ابصار» است.**مفردات راغب.***
در کتاب «احتجاج طبرسی» آمده است که وقتی حضرت علی علیه السلام بصره را فتح کرد، مردم دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصری افتاد که چیزی را یادداشت می کرد.
امام علیه السلام با صدای بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه می کنی؟ عرض کرد سخنان شما را می نویسم تا برای دیگران بازگو نمایم. امام علیه السلام فرمودند: آگاه باشید که هر قوم و جمعیّتی یک سامری دارد و تو ای حسن! سامری این امّت هستی، تو از من آثار رسول خدا را می گیری و با هوای نفس و تفسیر به رأی خودت، مکتب تازه ای می سازی و مردم را به آن فرا می خوانی.**تفسیر نمونه.***
بر طبق تفاسیر المیزان، فرقان و نمونه، مراد سامری از «قبضت قبضة من اثر الرسول» آن است که من مقداری از آثار موسی علیه السلام را فرا گرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها کرده و گوساله را ساختم و قهراً جمله ی «بصرت بمالم یبصروا» یعنی به طرحی برای انجام این کار پی بردم که دیگران از آن غافل بودند و این معنا با حدیث فوق مناسب تر است.
پیام ها:
1- برای برطرف کردن انحراف، ابتدا باید ریشه ی انحراف را بررسی کرد. (فما خطبک یا سامری)
2- با منحرفان ومفسدان فرهنگی باید برخورد کرد. (فما خطبک یا سامری)
3- در یک انقلاب، همه ی مردم از درون عوض نمی شوند، بلکه افرادی مثل سامری ها منتظر فرصت می مانند. (فما خطبک یا سامری)
4- گاهی منحرفین، دریافت هایی دارند که متدیّنین از آن بی خبرند. (بصرت بما لم یبصروا)
5 - طرّاحان انحراف، از جهل مردم استفاده می کنند. (بمالم یبصروا)
6- سردمداران باطل برای انحراف مردم، حتّی از مقدّسات نیز سوءاستفاده می کنند. (من اثر الرسول) (سیاستِ مذهب علیه مذهب)
7- اگر هنر با هوای نفس همراه شد، بالاترین خطرهاست. (سوّلت لی نفسی)
8 - تا انسانی از درون فریب نفس خویش را نخورد، نمی تواند دیگران را فریب دهد. (سوّلت لی نفسی)

سوره طه آیه 97

(97) قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَوةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَی إِلَهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفاً لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً
(موسی به سامری) گفت: پس برو (دور شو)، پس همانا بهره ی تو در دنیا این است که (به دردی مبتلا خواهی شد که دائماً) می گویی: «به من دست نزنید» و همانا برای تو (در آخرت) میعادگاهی است که هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. و (اکنون) به سوی معبودت که پیوسته آن را پرستش می کردی نگاه کن، ما حتماً آن را می سوزانیم (و) سپس خاکستر و ذرّات آن را به دریا خواهیم پاشید.

سوره طه آیه 98

(98) إِنَّمَآ إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْماً
(ای قوم من!) همانا معبود شما «اللّه» است که معبودی جز او نیست (و) علم او همه چیز را فرا گرفته است.
نکته ها:
در تفاسیر مجمع البیان و صافی حدیثی آمده است که حضرت موسی علیه السلام قصد داشت تا سامری را به قتل برساند، امّا خداوند به او وحی فرمود که چون سامری مرد سخاوتمندی است از کشتن او صرف نظر نما، از این روی موسی علیه السلام با جمله «فاذهب» او را از میان قوم بنی اسرائیل طرد کرد.
کلمه «لامساس» به معنای گرفتار شدن به بیماری است که به هیچ وجه احدی با او تماس نگیرد. سرانجام سامری به یک بیماری روانی گرفتار شد که از مردم فرار می کرد وهرکس به او نزدیک می شد فریاد می زد: «لامساس» دور شو، دور شو.**تفسیر نمونه.***
حضرت موسی علیه السلام برای سامری چندین مجازات قرار داد:
الف: طرد «فاذهب»، ب: نفرین «لامساس»، ج: تهدید به عذاب آخرت «لک موعداً»، د: آتش زدن گوساله «لنحرّقنّه».
پیام ها:
1- بعد از ثبوت جرم، باید مجرم را مجازات کرد. (سولّت لی نفسی - فاذهب)
2- یکی از مراحل نهی از منکر، طرد مجرمان و کافران است. (فاذهب)
3- مفسدین فرهنگی را باید از میان جامعه طرد کرد. آزادی فکر به معنای باز گذاشتن دست منحرفان در گمراه کردن دیگران نیست. (فاذهب)
4- انبیا با علم غیب، از آینده افراد خبر می دهند. (ان تقول لامساس)
5 - بعضی از امراض، قهر الهی است. (لامساس)
6- برای مروّجین فکرهای باطل، مجازات دنیوی وسیله ی تخفیف در کیفرهای اخروی نیست. (لامساس و ان لک موعداً)
7- شاید بتوان از کیفرهای دنیوی فرار کرد، ولی از عذاب اخروی و قهر الهی در آخرت راه گریزی نیست. (لک موعداً لن تخلفه)
8 - بدترین نوع جرم، اصرار مجرم بر جرم است. (ظلت علیه عاکفاً) (سامری خود نیز گوساله خود را می پرستید.)
9- ابزار گناه و آثار انحراف باید نابود شود.**همان گونه که پیامبر اسلام دستور داد مسجد ضرار را نخست بسوزانند و باقیمانده آن را ویران کنند و آنجا را محلّ زباله های مردم مدینه قرار داد. تفسیر نمونه.*** (لنحرّقنّه )
10- محو آثار کفر وشرک باید در ملأعام وبا حضور مردم باشد. (لنحرّقنّه) و نفرمود: «لاُحرّقنّه»
11- حفظ افکار مردم از حفظ طلا مهم تر است. گاهی باید برای ایجاد موج و مبارزه با منکر، اشیای قیمتی فدا شوند. (لنحرّقنّه)
12- غیرت دینی و قاطعیّت در برابر انحراف، لازمه ی رهبری است. (لنحرّقنّه ثم لننسفنّه) (سوزاندن طلا و به دریا ریختن آن، تصمیم قطعی موسی بود)
13- باید نشان داد که چیزهای نابود شدنی شایستگی پرستش را ندارند. (لنحرّقنّه ثم لننسفنّه)
14- هرگاه باطلی را محو کردید به جای آن حقّ را مطرح کنید. (انّما الهکم الله)
15- خدایی قابل عبادت است که احاطه علمی بر همه چیز داشته باشد. (وسع کل شی ء علما)