سوره طه آیه 94
(94) قَالَ یَبْنَؤُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَ ءِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی
(هارون در جواب) گفت: (ای برادر و) ای فرزند مادرم! (موی) ریش و سر مرا (به مؤاخذه) مگیر، همانا من ترسیدم (با برخورد تند من و آنها متفرّق شوند و) تو بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و کلام مرا مراقبت نکردی!
نکته ها:
هنگامی که حضرت موسی علیه السلام از کوه طور بازگشت و قوم خود را منحرف دید، سه گروه را زیر سؤال برد: الف: مردم (یا قوم الم یعدکم ربّکم)، ب: هارون علیه السلام (یا هارون ما منعک...)، ج: سامری (فما خطبک یا سامری).
به گفته ی تفسیر اطیب البیان، چون هارون علیه السلام پیامبر و معصوم است و به وظیفه ی نهی از منکر خود نیز عمل کرده است، می توان مؤاخذه موسی علیه السلام را به اصطلاح یک جنگ زرگری دانست که به در می گوید تا دیوار بشنود. به هارون می گوید که مردم حساب کار خود را بکنند.
در تفسیر صافی به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است که توبیخ موسی علیه السلام برای آن بود که چرا هارون علیه السلام به محض دیدن آن وضع، آن را فوراً به موسی اطلاع نداد.
در شیوه ی تبلیغ گاه می بایست برای تکان دادن افکار عمومی و ایجاد لرزه بر اندام مرده ی جامعه، دست به کار تازه ای زد. چنانچه موسی علیه السلام آن برخورد تند را با جانشین معصوم خویش انجام داد و یا حضرت علی علیه السلام در هنگام خطبه خواندن سیلی محکمی به صورت خود زدند، تا مردم را توجّه دهند.
پیام ها:
1- رهبران باید پاسخگوی انحرافات مردم باشند. (یا هارون ما منعک)
2- سکوت و بی تفاوتی مسئولین، مورد توبیخ است. (ما منعک)
3- بدعاقبتی، آفتی برای دینداران است. (رأیتهم ضلّوا)
4- پیامبر می تواند فرمان بَر پیامبر دیگر باشد. (أفعصیت امری)
5 - در جامعه باید مدیریت واحد حاکم باشد. (أفعصیت امری)
6- برای خاموش کردن غضب دیگران، از کلمات عاطفی استفاده کنیم. (یابن امّ)
7- دین ودینداری مهم تر از فامیل داری است. (لاتأخذ بلحیتی)
8 - غیرت و تعصّب دینی، لازمه ی پیامبری است. (لاتأخذ بلحیتی)
9- به متّهم فرصت دفاع بدهیم. (لاتأخذ بلحیتی)
10- موی بلند وزلف داشتن برای مرد جایز است. (و لا برأسی)
11- خطر تفرقه ی یک امّت، هارون پیامبر را نیز می ترساند. (انیّ خشیت)
12- حفظ وحدت، مهم تر از نجات یک گروه است. (انیّ خشیت... فرّقت)
13- در تصمیم گیری ها باید به مسئله ی اهمّ ومهم توجّه کرد. (انیّ خشیت)
14- در برخوردهای انقلابی باید به عوارض کار توجّه کرد و نباید یکسو نگر بود. (انیّ خشیت...)
15- خطر تفرقه افکنی مهم تر از خطر سکوت در برابر انحراف است. (فرّقت بین بنی اسرائیل...)
سوره طه آیه 95
(95) قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَسَمِرِیُ
(سپس موسی به سامری) گفت: ای سامری! (منظور تو از) این کار (و فتنه ی) بزرگ که کردی چیست؟
سوره طه آیه 96
(96) قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُواْ بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی
(سامری) گفت: من به چیزی پی بردم که (دیگران) به آن پی نبردند، پس من مشتی از آثار رسول (حقّ) را بر گرفتم، پس آن را (در گوساله) افکندم و این گونه نفسم این کار را در نظرم بیاراست (وفریب داد).
نکته ها:
جمله ی «بصرت به» معمولاً در «بصیرت» به معنای فهمیدن که جمع آن «بصائر» است بکار می رود، نه در «بصر» به معنای چشم که جمع آن «ابصار» است.**مفردات راغب.***
در کتاب «احتجاج طبرسی» آمده است که وقتی حضرت علی علیه السلام بصره را فتح کرد، مردم دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصری افتاد که چیزی را یادداشت می کرد.
امام علیه السلام با صدای بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه می کنی؟ عرض کرد سخنان شما را می نویسم تا برای دیگران بازگو نمایم. امام علیه السلام فرمودند: آگاه باشید که هر قوم و جمعیّتی یک سامری دارد و تو ای حسن! سامری این امّت هستی، تو از من آثار رسول خدا را می گیری و با هوای نفس و تفسیر به رأی خودت، مکتب تازه ای می سازی و مردم را به آن فرا می خوانی.**تفسیر نمونه.***
بر طبق تفاسیر المیزان، فرقان و نمونه، مراد سامری از «قبضت قبضة من اثر الرسول» آن است که من مقداری از آثار موسی علیه السلام را فرا گرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها کرده و گوساله را ساختم و قهراً جمله ی «بصرت بمالم یبصروا» یعنی به طرحی برای انجام این کار پی بردم که دیگران از آن غافل بودند و این معنا با حدیث فوق مناسب تر است.
پیام ها:
1- برای برطرف کردن انحراف، ابتدا باید ریشه ی انحراف را بررسی کرد. (فما خطبک یا سامری)
2- با منحرفان ومفسدان فرهنگی باید برخورد کرد. (فما خطبک یا سامری)
3- در یک انقلاب، همه ی مردم از درون عوض نمی شوند، بلکه افرادی مثل سامری ها منتظر فرصت می مانند. (فما خطبک یا سامری)
4- گاهی منحرفین، دریافت هایی دارند که متدیّنین از آن بی خبرند. (بصرت بما لم یبصروا)
5 - طرّاحان انحراف، از جهل مردم استفاده می کنند. (بمالم یبصروا)
6- سردمداران باطل برای انحراف مردم، حتّی از مقدّسات نیز سوءاستفاده می کنند. (من اثر الرسول) (سیاستِ مذهب علیه مذهب)
7- اگر هنر با هوای نفس همراه شد، بالاترین خطرهاست. (سوّلت لی نفسی)
8 - تا انسانی از درون فریب نفس خویش را نخورد، نمی تواند دیگران را فریب دهد. (سوّلت لی نفسی)