فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره طه آیه 50

(50) قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی
(موسی) گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی آفرینش خاص آن را عطا کرده وآنگاه (آن را به راه کمال) هدایت فرمود.

سوره طه آیه 51

(51) قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَی
(فرعون) گفت: پس حال نسل های پیشین چگونه است؟!
نکته ها:
«بال» به معنای فکر است، ولی به معنای حال نیز بکار می رود.
آنچه در نزد فرعون مطرح بود، ربوبیّت است، نه الوهیت و خالقیت، زیرا او ادعای خالقیت نمی کرد و خود نیز الهه داشت؛ (و یذرک و الهتک)**اعراف، 127.*** و سایر کفّار نیز «اللّه» را بعنوان خالق قبول داشتند، (و لئن سألتهم من خلق السموات و الارض... لیقولُنّ اللّه)**عنکبوت، 61.***، بلکه ادعای فرعون، رهبری و حاکمیّت مطلقه خودش بود، از این روی موسی علیه السلام در جواب فرمود: خالق، مدبّر و حاکم هستی یکی است.
همه ی انبیا مردم را دعوت به توحید کرده و تنها راه کمال و هدایت را از جانب خدا دانسته اند؛ حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: (الّذی خلَقنی فهو یَهدین)**طه، 50.***، خدایی که مرا آفرید پس او مرا هدایت کرد. حضرت موسی علیه السلام فرمود: (اعطی کلّ شی ء خلقه ثم هدی)**شعراء، 78.*** او به هر چیز آفرینش داده و هدایت کرد و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمود: (الّذی خلق فسویّ، والّذی قدّر فهدی)**اعلی، 2 - 3. ***خدایی که آفرید سپس تعدیل کرد و کسی که اندازه گرفت و هدایت کرد.
رهبری حرکت وقیام با موسی علیه السلام بود. (یا موسی) اگر چه موسی و هارون به سوی فرعون رفتند و او ابتدا گفت: «من ربّکما»، ولی رهبر موسی بود، لذا فرعون بلافاصله اضافه کرد: «یا موسی».
پیام ها:
1- آنچه مورد ادّعا و نزاع است، ربوبیّت خداوند است، نه خالقیّت. (من ربّکما)
2- روحیّه ی استکبار و غرور طاغوتی حتّی در گفتار و شیوه ی سؤال نیز مشهود است. به جای اینکه بپرسد «من ربّی»، گفت: (من ربّکما)
3- ما از خداوند طلبی نداریم، هر چه هست عطای اوست. (اعطی کل شی ء)
4- خداوند یکتا، هم می آفریند و هم با هدایت تکوینی اداره می کند. (اعطی کل شی ء خلقه ثمّ هدی) (آری او پس از آفرینش، راه ادامه ی زندگی و کمال را نیز در آنان قرار داده است. (ثمّ هدی))
5 - خداوند به هر موجودی، آفرینش کامل و ویژگی هایی متناسب با او عطا کرده است. (خلقه)
6- لازمه ی ربوبیت الهی، هدایت اوست. (ربّنا... ثمّ هدی)
7- ربوبیّت، حقِ کسی است که آفریدگار است. (ربّنا الذی اعطی کل شی ء خلقه)
8 - همه ی موجودات، مشمول هدایت الهی هستند. تمام قوانین حاکم بر هستی و غرایز موجود در انسان ها و حیوانات، از هدایت الهی است. (خلقه ثمّ هدی)
9- در برابر منطق نباید به راه نیاکان تکیه کرد. (فما بال القرون الاولی)
موسی علیه السلام با منطق سخن می گوید ولی فرعون، مسیر بحث را به تاریخ می کشاند، تا عواطف مردم را تحریک کند. (فما بال القرون الاولی)

سوره طه آیه 52

(52) قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی فِی کِتَبٍ لَّا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنسَی
(موسی) گفت: علم آن (احوال) در کتابی نزد پروردگار من است (و) پروردگار من نه (خطا و چیزی را) گم می کند و نه فراموش می نماید.
نکته ها:
وقتی فرعون از حال اقوام قبلی و مردگان پرسید، حضرت موسی علیه السلام با اینکه می توانست به تفصیل جواب دهد، امّا چون می دانست مردم نسبت به نیاکان خویش غیرت و حساسیّت دارند، لذا در جواب آنان کلّی گویی کرده و به اجمال، علم آن را به خداوند احاله داد تا هم به (قولاً لیّناً) عمل کرده باشد و هم وسیله ای برای بهانه و اشکال به دست آنان نداده باشد.
پیام ها:
1- انبیا هر چه را نمی دانستند، یا گفتن آن را به صلاح نمی دانستند، علم آن را به خداوند نسبت می دادند. (علمها عند ربّی)
2- مربّی باید با سیاست، بعضی پاسخ ها را کلّی و یا با سکوت جواب دهد تا بحث منحرف نشده و دستاویز دشمن نگردد. (علمها عند ربّی)
3- در تشکیلات الهی، همه چیز حساب وکتاب دارد. (فی کتاب)
4- کتاب الهی بسیار با عظمت وبزرگ است. «کتابٍ» نکره آمده است.
5 - در علم خداوند خطا راه ندارد. (لایضّل ربّی و لاینسی) (سهو و خطا در مورد کسانی است که واقعیت را نمی دانند، امّا در مورد خداوندی که ظاهر و باطن هر چیز را همان گونه که هست می داند، هرگز احتمال خطا وجود ندارد.)
6- علم انسان دو آفت دارد؛ یا از ابتدا اشتباه می فهمد و حقیقت را گم می کند و یا بعد از فهمیدن فراموش می کند، امّا علم خداوند از این آفات مبرّاست. (لایضّل ربّی و لا ینسی)
7- کسی حقّ ربوبیت دارد که انحراف و فراموشی در او راه نداشته باشد. (لا یضّل ربّی و لا ینسی)