سوره طه آیه 10
(10) إِذْ رَءَا نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُواْ إِنِّی ءَانَسْتُ نَاراً لَّعَلِّی ءَاتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَی النَّارِ هُدیً
هنگامی که آتشی را دید، پس به خانواده ی خود گفت: قدری درنگ کنید، همانا من آتشی یافتم، شاید (بتوانم) مقداری از آن را برای شما بیاورم یا به واسطه ی (آن) آتش، راهی بیابم.
نکته ها:
«قبس» به قطعه ای از آتش می گویند که از مجموعه آن جدا شده باشد.
در بخشی از سوره فرازهایی از داستان موسی علیه السلام به تفصیل بیان شده است:
الف: انتخاب حضرت موسی علیه السلام برای رسالت.
ب: دعوت آن حضرت از فرعون برای پذیرش حقّ.
ج: خروج او از مصر و غرق شدن فرعون.
د: گوساله پرستی بنی اسرائیل.
حضرت موسی علیه السلام به همراه همسر باردار خود، عزم سفر نمود و در بیابان راه را گم کردند. در آن بیابان تاریک و هوای سرد و بارانی، برای گرمی و راهیابی، نیاز به آتش داشتند که از دور آتشی نمایان شد و حضرت برای به دست آوردن آتش و آسایش خانواده، راهیِ آن مکان شد که ناگهان ندایی آمد و خداوند موسی را به پیامبری برگزید.**آن شب، شب جمعه بوده است. تفسیر مجمع البیان.***
آری، موسی علیه السلام برای پیدا کردن راه نجاتِ خود و خانواده اش به سراغ آتش رفت، ولی خداوند راه نجات دیگران را به روی او گشود. او راه زمینی را می جست، امّا خدا راه معنویت و سعادت را به او نشان داد، او راه هدایت فردی را دنبال می کرد، ولی خدا راه هدایت امّت را به او ارائه نمود.
پیام ها:
1- در نقل حقایق تاریخی، ابتدا مخاطبان خود را تشنه ی شنیدن کنیم، سپس ماجرا را برای آنها بیان نماییم. (هل اتیک)
2- سؤال کردن، شیوه ای مناسب برای تبلیغ و تربیت است. (هل اتیک)
3- بیان تاریخ، ارائه یک موعظه تجربی و وسیله ای برای عبرت است و دل و خاطر پیامبر را تسلی می دهد. (حدیث موسی) (در فرهنگ قرآن، حدیث به معنای تاریخ است، نه حادثه ی جدید.)
4- گاهی انسان، نور الهی را به صورت نار می بیند.**تفسیر مجمع البیان. ***(اذ رای ناراً)
5 - زنان، دوشادوش مردان در چشیدن ناگواری ها سهیم بوده اند. (لاهله)
6- از حوادث تلخ نهراسید، چرا که گاهی از دل حوادث به ظاهر ناگوار، لطف خداوند ظاهر می شود. (اذ رأی ناراً)
7- مرد، متکفّل تأمین رفاه خانواده ی خویش است. (لعلّی اتیکم بقبس)
سوره طه آیه 11
(11) فَلَمَّآ أَتَهَا نُودِیَ یَمُوسَی
پس همین که نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی!
سوره طه آیه 12
(12) إِنِّی أَنَاْ رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُویً
همانا من پروردگار تو هستم. پس کفش خود را بیرون آور، به درستی که تو در سرزمین مقدّس «طُوی » هستی.
نکته ها:
نام موسی در بیست سوره و 136 مرتبه در قرآن آمده وماجرای موسی علیه السلام از بزرگ ترین داستان های قرآن است، زیرا حدود نهصد آیه از قرآن را به خود اختصاص داده است.
کلمه «ربّ» که از اسمای حسنای الهی است، بیش از 970 مرتبه در قرآن آمده است و خداوند در اوّلین تجلّی بر حضرت موسی علیه السلام خودش را با این نام به او معرفی فرمود. (انّی أنا ربّک) وچون نبوّت حضرت موسی علیه السلام با ندا و کلام الهی آغاز شد، لذا او را کلیم اللّه می نامند. (و کلّم اللّه موسی تکلیماً)**نساء، 164.***
«وادی المقدّس» به مکان دور از عیب و گناه اطلاق می گردد و «طوی» یعنی چیزی یا جایی که با برکت آمیخته شده است.
در حدیثی می خوانیم که مراد از کندن دو کفش، دل کندن از دو نگرانی است: یکی نگرانی از وضع همسر در آن سرما و دیگری، نگرانی از شرّ فرعون.**تفسیر نورالثقلین.*** بعضی نیز آن را اشاره به همسر و فرزند و یا حبّ دنیا و آخرت دانسته اند. در تورات کنونی نیز عبارت «فاخلع نعلیک» به همین تعبیر آمده است.**تورات، سِفر خروج، فصل سوّم.***
پیام ها:
1- چه بسا انسان به قصد کاری گام برمی دارد، امّا به نتیجه دیگری می رسد. (اتیکم منها بقبس... نودی)
رفت موسی کآتشی آرد بدست - آتشی دید او که از آتش بِرَست
2- همین که اراده ی خداوند بر تحقّق چیزی تعلّق گرفت، تمام وسایل به خدمت آن هدف درمی آیند. (تاریکی شب، بارداری همسر، گم کردن راه، دیدن آتش، همه مقدّمه جذب موسی علیه السلام و ارائه وحی و نبوّت به او در میعادگاه الهی شد.)
3- هر کجا که ناباوری احساس می شود، باید تأکید بیشتری کرد. (انّی انا ربّک)
4- آثار قداست و معنویت کار باید در ظاهر افراد نیز پیدا باشد. (فاخلع نعلیک)
5 - رابطه ی عمیق با خداوند، در گرو دل کندن از وابستگی هاست. (فاخلع نعلیک)
6- برای دریافت مسئولیت، فروتنی از ابتدائی ترین لوازم است. (فاخلع نعلیک)
7- بعضی از مکان ها دارای قداست خاصی هستند. (فاخلع نعلیک انّک بالواد المقدّس) (پابرهنه شدن وبیرون آوردن کفش ها از آداب ورود به مکان های مقدّس است.)
8 - پیام های مقدّس، در مکان های مقدّس نازل می شوند. (نودی... بالواد المقدّس)
9- پذیرش مسئولیت های آسمانی در دل پاک طبیعت، همچون؛ کوه طور، وادی مقدّس طُوی و غار حرا بوده است. (نودی... بالواد المقدّس طُوی )