فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره کهف آیه 93

(93) حَتَّی إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْماً لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً
تا آنگاه که به میان دو سدّ (کوه) رسید، پشت آن دو کوه مردمی را یافت که گویا هیچ سخنی را نمی فهمیدند.
نکته ها:
با توجّه به آیه بعد که مردم، ذوالقرنین را به کمال، قدرت، دلسوزی و لیاقت شناختند و ناامنی را مهم ترین مسئله تشخیص داده و حلّ آن را به دست ذوالقرنین دانستند و با او گفتگو کردند. بنابراین مراد از جمله «لایکادون یفقهون قولا» این است که فرهنگشان پایین بود. چنانکه در آیه ی 78 سوره ی نساء می خوانیم: (فمالِ هؤلاء القوم لایکادون یفقهون حدیثاً) چرا اینها هیچ سخن و گفتاری را نمی فهمند؟ که مراد آیه، آشنایی نداشتن با زبان و لهجه ی خاصّی نیست، بلکه مراد این است که چرا در خط صحیح قرار نمی گیرند!؟
در این سوره، سه ماجرا نقل شده است که در هر سه، حرکت و هجرت وجود دارد: هجرت اصحاب کهف، هجرت موسی برای دیدار خضر، هجرت ذوالقرنین؛ اوّلی هجرت برای حفظ ایمان است، دوّمی برای تحصیل دانش و سوّمی برای نجات محرومان می باشد.
پیام ها:
1- قوانین حاکم بر طبیعت را باید کشف و بکار بست. (ثم اتبع سبباً)
2- هر حرکت و هدف و سفری، وسیله ای خاص نیاز دارد. جمله ی «اتبع سببا» برای هر حرکت و سفری تکرار شده است.
3- برای مردان خدا، توقّف از فعالیّت و فراغت و بازنشستگی معنی ندارد. (ثم اتبع سبباً)
4- پیشوای مردم باید به همه ی مناطق سرکشی کند و در جریان اوضاع قرار گیرد. (حتی اذا بلغ ...)
5 - تا حرکت و کاوش نباشد، نیازها و واقعیّات شناخته نمی شود. (اذا بلغ ... وجد)
6- خدمت به محرومان یک ارزش است، چه با فرهنگ باشند یا نباشند. (لایکادون یفقهون)

سوره کهف آیه 94

(94) قَالُواْ یَذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلَی أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدّاً
(آن مردم) گفتند: ای ذوالقرنین! همانا (قوم) یأجوج ومأجوج در این سرزمین فساد می کنند، آیا ما برای تو خرج و هزینه ای قرار دهیم تا میان ما وآنان سدّی ایجاد کنی (تا از شرّشان ایمن شویم)؟
نکته ها:
«خراج» چیزی است که از زمین خارج می شود، و «خَرج» به آنچه از مال خارج می گردد گفته می شود.
مفسّران و مورّخان، با استفاده از قرائن موجود می گویند: مراد از یأجوج و مأجوج همان قبایل مغول و تاتار می باشند.
در روایتی از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: ذوالقرنین قومی را یافت که به او گفتند: قوم یأجوج و مأجوج پشت این کوه هستند و هنگام برداشت محصول و میوه ها هجوم آورده و همه را غارت یا نابود می کنند، آیا ما برای تو سالیانه هزینه ای را قرار دهیم تا برای ما سدّی بسازی.**تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها:
1- هرجا مردم احساس نیاز کردند، سرمایه گذاری هم می کنند. (فهل نجعل لک خرجاً) در آیه ی 77 این سوره مردم قطعه نانی به دو پیامبر خدا ندادند، ولی در این آیه، حاضرند سرمایه گذاری کلان کنند.
2- اولیای خدا بهترین کسانی اند که می توانند ایجاد امنیّت کنند و گره گشای مردم باشند. (یا ذاالقرنین...تجعل بیننا... سدّاً)
3- نیاز به امنیّت بیش از مسکن ولباس است. (نجعل لک خرجاً علی ان تجعل... سدّاً) (مردمی که در برابر خورشید، سایه بان ولباس نداشتند، از ذوالقرنین امنیّت خواستند، نه پوشش.)
4- در جوامع انسانی، امنیّت وآسایش از اهمیّت ویژه ای برخوردار است. (تجعل بیننا وبینهم سدّاً) لذا سخت ترین کیفرها نیز برای برهم زنندگان امنیّت است.**اشاره به آیاتی که کیفر «مفسدین فی الارض» را بیان می کند.***
5 - حبس و محدود کردن تبهکاران، جایز است. (سدّاً)

سوره کهف آیه 95

(95) قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْماً
(ذوالقرنین در پاسخ) گفت: آنچه پروردگارم در آن به من قدرت داده، (از کمک مالی شما) بهتر است. پس مرا با نیرویی کمک کنید تا میان شما و آنان سدّی محکم بسازم.