فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره کهف آیه 91

(91) کَذَلِکَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْراً
و ما اینگونه به آنچه از امکانات و برنامه نزد او (ذوالقرنین) بود، احاطه داشتیم (و کارهایش زیر نظر ما بود).
نکته ها:
ذوالقرنین، پس از سفری به سوی غرب واقامه ی نظام عادلانه دینی در میان ساحل نشینان، سفری نیز به شرق کرد.
مراد از اینکه جز خورشید، سایه بانی نداشتند، زندگی ابتدایی وبدون امکانات است. به فرموده امام صادق علیه السلام : نه خانه سازی می دانستند، نه خیّاطی. خورشید، بی مانع بر آنان می تابید به گونه ای که صورت های آنان سیاه شده بود.**تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها:
1- افراد صالح و متعهّد، پیگیری و پشتکار دارند. (ثمّ اتبع سبباً)
2- مردان خدا، با داشتن همه نوع امکانات رفاهی، برای نجات محرومان و گسترش عدالت حرکت می کنند. (ثمّ اتبع سبباً...)
3- بازگو کردن سفرهای مردان خدا و برکات مترتّب بر آن، ارزش و مایه ی درس و عبرت است. (اتبع سبباً حتّی اذا...)
4- آنچه مهم است؛ هدایت و خدمت به مردم است، چه درشرق باشد چه در غرب. (ثمّ اتبع سبباً...)
5 - خداوند به افراد و نعمت های ویژه ای که به آنان عطا فرموده، آگاهی کامل دارد. (احطنا بما لدیه خبراً) (بازگویی سفرهای ذوالقرنین و حوادث و گفتگوهای او با مردم، نمونه ای از احاطه ی علمی خداوند است.)

سوره کهف آیه 92

(92) ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً
سپس (برای سفری دیگر از اسبابی که در اختیار داشت) سببی را پیگیری کرد.

سوره کهف آیه 93

(93) حَتَّی إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْماً لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً
تا آنگاه که به میان دو سدّ (کوه) رسید، پشت آن دو کوه مردمی را یافت که گویا هیچ سخنی را نمی فهمیدند.
نکته ها:
با توجّه به آیه بعد که مردم، ذوالقرنین را به کمال، قدرت، دلسوزی و لیاقت شناختند و ناامنی را مهم ترین مسئله تشخیص داده و حلّ آن را به دست ذوالقرنین دانستند و با او گفتگو کردند. بنابراین مراد از جمله «لایکادون یفقهون قولا» این است که فرهنگشان پایین بود. چنانکه در آیه ی 78 سوره ی نساء می خوانیم: (فمالِ هؤلاء القوم لایکادون یفقهون حدیثاً) چرا اینها هیچ سخن و گفتاری را نمی فهمند؟ که مراد آیه، آشنایی نداشتن با زبان و لهجه ی خاصّی نیست، بلکه مراد این است که چرا در خط صحیح قرار نمی گیرند!؟
در این سوره، سه ماجرا نقل شده است که در هر سه، حرکت و هجرت وجود دارد: هجرت اصحاب کهف، هجرت موسی برای دیدار خضر، هجرت ذوالقرنین؛ اوّلی هجرت برای حفظ ایمان است، دوّمی برای تحصیل دانش و سوّمی برای نجات محرومان می باشد.
پیام ها:
1- قوانین حاکم بر طبیعت را باید کشف و بکار بست. (ثم اتبع سبباً)
2- هر حرکت و هدف و سفری، وسیله ای خاص نیاز دارد. جمله ی «اتبع سببا» برای هر حرکت و سفری تکرار شده است.
3- برای مردان خدا، توقّف از فعالیّت و فراغت و بازنشستگی معنی ندارد. (ثم اتبع سبباً)
4- پیشوای مردم باید به همه ی مناطق سرکشی کند و در جریان اوضاع قرار گیرد. (حتی اذا بلغ ...)
5 - تا حرکت و کاوش نباشد، نیازها و واقعیّات شناخته نمی شود. (اذا بلغ ... وجد)
6- خدمت به محرومان یک ارزش است، چه با فرهنگ باشند یا نباشند. (لایکادون یفقهون)