سوره کهف آیه 86
(86) حَتَّی إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا یَذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً
تا آنگاه که به (منطقه ی) غروب خورشید رسید، چنان یافت که آن در چشمه ای تیره وگل آلود فرو می رود ونزد آن قومی را یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین! یا آنها را عذاب می کنی یا میان آنان راه نیکی پیش می گیری (وهمه را می بخشایی).
نکته ها:
«حَمِئة»، به گل سیاه بدبو، لجن و گل داغ گفته می شود.
پیام ها:
1- پیامبران و اولیای الهی برای حل مشکلات ونجات مردم، شخصاً قیام و اقدام می کردند و تنها به دعا اکتفا نمی کردند. (بلغ مغرب الشمس)
2- جهانگردیِ با شناخت وهدف، مورد تأیید است. (حتی اذا بلغ ...)
3- ذوالقرنین پیامبر بود. زیرا مورد خطاب الهی قرار گرفته است. (قلنا یاذاالقرنین)
4- گاهی باید به مدیران ورهبران اختیاراتی را تفویض کرد. (امّا ان تعذب وامّا...) (اولیای خدا از سوی پروردگار، دارای اختیاراتی هستند.)
5 - کفر در مغرب زمین، سابقه ای بس طولانی دارد. (وجد عندها قوماً... ان تعذّب)
6- پیامبران نباید از مردم فاصله بگیرند. (تتّخذ فیهم حسناً)
سوره کهف آیه 87
(87) قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَی رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَاباً نُّکْراً
(ذوالقرنین) گفت: امّا هر کس ستم کند، او را عذاب خواهیم کرد، سپس به سوی پروردگارش باز گردانده می شود، او هم وی را به سختی عذاب می کند.
سوره کهف آیه 88
(88) وَأَمَّا مَنْ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَلِحاً فَلَهُ جَزَآءً الْحُسْنَی وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْراً
و امّا هر کس ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهد، پس پاداش بهتر برای اوست و برای او از سوی خود، آسانی مقرّر خواهیم داد.
پیام ها:
1- کفر و شرک، ظلم است. در مقابل ایمان، به جای شرک، ظلم به کار رفته است (امّا من ظلم... امّا من آمن)
2- حکومت اسلامی حقّ دارد با مشرکان برخوردی تند داشته باشد. (من ظلم فسوف نعذّبه)
3- ذوالقرنین به امید توبه ی ستمگران بود و لذا در کیفر آنان شتابی نکرد. (من ظلم فسوف نعذّبه)
4- عذاب دنیا، مانع کیفر آخرت نیست. (نعذّبه، فیعذّبه)
5 - کیفر دنیوی، شناخته شده و معلوم است، ولی عذاب آخرت ناشناخته است. (عذاباً نُکرا)
6- با نیکان و بدان نباید یکسان برخورد کرد، چه از موضع فرد، چه حکومت. (اما من ظلم ... امّا من آمن)
7- ذوالقرنین، مجری دستورهای الهی بود. در آیه ی قبل به او سفارش برخورد نیکو شد: (تتخّذ فیهم حسناً) و در اینجا فرمود: (فله جزاءً الحسنی)
8 - رهبران الهی باید با قوانین آسان بر مردم، حکومت کنند. (سنقول له من امرنا یسراً)
9- برخورد شدید با ستمگران و نرمش با مؤمنان، شیوه ی رهبران الهی است. (عذاباً نُکراً... امرنا یسراً)
10- وظیفه رهبر و حاکم الهی، اجرای عدالت ومبارزه با ظلم و آسان کردن مقرّرات اجتماعی است. (عذاباً نُکراً... امرنا یسرا)
11- در تشویق وپاداش سرعت بگیرید، ولی در کیفر و عذاب عجله نکنید. حرف «سین» در (سنقول) نشانه تسریع وحرف «سوف» نشانه تأخیر است.