سوره کهف آیه 84
(84) إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَءَاتَیْنَهُ مِن کُلِّ شَیْ ءٍ سَبَباً
همانا ما در زمین به او (ذوالقرنین) قدرت دادیم و از هر چیزی وسیله ای به او عطا کردیم.
سوره کهف آیه 85
(85) فَأَتْبَعَ سَبَباً
پس او در پی سبب رفت (وسفر خود را آغاز کرد).
نکته ها:
در دعایی که حضرت علی علیه السلام تعلیم آن جوان بلخی داد، (دعای مشلول) می خوانیم: «یا من نَصر ذی القرنین علی ملوک الجبابرة» ای خدایی که ذوالقرنین را بر پادشاهان ستمگر پیروز کردی. و در حدیثی آن حضرت، ذوالقرنین را کسی می داند که نشانه ی پادشاهی و نبوّت داشته و به همه چیز، آگاهی داشته تا حقّ را از باطل بشناسد و خداوند شهرها و دلها را تسلیم او گرداند.**تفسیرنورالثقلین.***
ذوالقرنین و سلیمان، دو مؤمن بودند که حاکم زمین شدند و بخت النصر و نمرود دو کافر که حاکم زمین شدند.**تفسیر نورالثقلین.***
قدرتی را که خداوند به اولیای خویش می دهد، (همچون حضرت سلیمان و یوسف و برخی مؤمنان) برای استفاده در راه خداست. قرآن درباره بندگان خوب خدا می فرماید: (الّذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلوة...)**حج، 41. ***آنان کسانی هستند که اگر تمکّن و قدرت به آنان دهیم به اقامه ی نماز و پرداخت زکات و احیای امربه معروف و نهی از منکر می پردازند. واز کسانی که از قدرت خود در مسیر ناحق استفاده کنند، انتقاد کرده و می فرماید: (کم اهلکنا قبلهم من قرنٍ مکنّاهم فی الارض)**انعام، 6.*** چه بسیار کسانی را که پیش از شما هلاک کردیم، زیرا از قدرت وحکومت خود سوءاستفاده می کردند.
پیام ها:
1- خداوند بر همه ی هستی واسباب طبیعی، حاکم است و به هر کس بخواهد مکنت و قدرت می دهد. (مکنّاله) ولی بهره وری صحیح، در سایه ی حسن نیّت و حسن تدبیر انسان است. (فاتبع سببا)
2- گاهی خداوند همه گونه امکانات را در اختیار بعضی قرار می هد. (مکنّاله... آتیناه من کل شی ء سببا)
3- نظام طبیعی، نظام سبب و مسبّب است و هر چیزی سببی دارد که باید آن را شناخت ودر پی آن رفت. (من کل شی ءٍ سبباً فاتبع سببا)
4- بندگان خاص خدا نیز باید به وسیله ی اسباب و امکانات طبیعی، اهداف حقّ را دنبال کنند. (کل شی ءٍ سبباً، فاتبع سبباً)
5 - مهم تر از داشتن امکانات و قدرت، خوب استفاده کردن است. (آتیناه...سبباً فاتبع سبباً)
6- ذوالقرنین علاوه بر داشتن امکانات، از دانش بکارگیری اسباب نیز برخوردار بود. (فاتبع سببا)
سوره کهف آیه 86
(86) حَتَّی إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْماً قُلْنَا یَذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً
تا آنگاه که به (منطقه ی) غروب خورشید رسید، چنان یافت که آن در چشمه ای تیره وگل آلود فرو می رود ونزد آن قومی را یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین! یا آنها را عذاب می کنی یا میان آنان راه نیکی پیش می گیری (وهمه را می بخشایی).
نکته ها:
«حَمِئة»، به گل سیاه بدبو، لجن و گل داغ گفته می شود.
پیام ها:
1- پیامبران و اولیای الهی برای حل مشکلات ونجات مردم، شخصاً قیام و اقدام می کردند و تنها به دعا اکتفا نمی کردند. (بلغ مغرب الشمس)
2- جهانگردیِ با شناخت وهدف، مورد تأیید است. (حتی اذا بلغ ...)
3- ذوالقرنین پیامبر بود. زیرا مورد خطاب الهی قرار گرفته است. (قلنا یاذاالقرنین)
4- گاهی باید به مدیران ورهبران اختیاراتی را تفویض کرد. (امّا ان تعذب وامّا...) (اولیای خدا از سوی پروردگار، دارای اختیاراتی هستند.)
5 - کفر در مغرب زمین، سابقه ای بس طولانی دارد. (وجد عندها قوماً... ان تعذّب)
6- پیامبران نباید از مردم فاصله بگیرند. (تتّخذ فیهم حسناً)