فهرست کتاب


تفسیر نور جلد 7

حاج شیخ محسن قرائتی‏

سوره کهف آیه 65

(65) فَوَجَدَا عَبْداً مِّنْ عِبَادِنَآ ءَاتَیْنَهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً
پس (در آنجا) بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود، رحمتی (عظیم) به او عطا کرده بودیم و از نزد خود علمی (فراوان) به او آموخته بودیم.
نکته ها:
چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: موسی در علم شرع از خضر آگاه تر بود، ولی خضر در رشته و مأموریّت دیگری غیر از آن، آگاه تر بود.**تفسیر المیزان.***
مراد از «عَبد» در این آیه، حضرت خضر است که به دلائل زیر پیامبر بوده است:
الف: کسی که استاد پیامبری همچون موسی می شود حتماً پیامبر است.
ب: تعابیر «عبدنا، عبده، عبادنا» در قرآن، غالباً مخصوص پیامبران است.
ج: خضر به موسی گفت: تمام کارهای خارق العاده که از من دیدی و صبر نکردی، همه طبق فرمان و رأی خدا بوده، نه رأی من. (ما فعلته من امری)
د: موسی قول داد که من خلاف دستور تو کاری انجام نمی دهم. (لا اعصی لک امراً) وکسی که پیامبر اولواالعزمی، تسلیم بی چون و چرای او می شود، حتماً معصوم و پیامبر است.
ه : علم لدنّی، مخصوص انبیاست. خداوند درباره خضر فرمود: (علّمناه من لدنّا)
و: بعضی از مفسّران نیز مراد از «رَحمة» را نبوّت دانسته اند. (آتیناه رحمة من لدنّا)
پیام ها:
1- برخی علوم، با تمرین و تجربه و آموزش به دست نمی آید و علم لدنّی لازم دارد، مانند علم انبیا. (من لدنّا علما)
2- سرانجام رنج و جویندگی، یافتن و رسیدن است. (فوجدا عبداً)
3- در جامعه، خضرهای راهنما یافت می شوند،** طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی (حافظ)*** مهم گشتن و پیدا نمودن و شاگردی آنان است. (عبداً من عبادنا)
4- کسی که می خواهد مردم را به عبودیّت خدا فرابخواند، باید هم خودش و هم استادش عبد باشند. (من عبادنا)
5 - دریافت رحمت و علم الهی، در سایه ی عبودیّت است. (عبداً من عبادنا آتیناه رحمة... وعلّمناه)
6- بالاتر از هر دانایی، داناتری است، پس به علم خود مغرور نشویم. (عبداً... علّمناه من لدنا علماً)

سوره کهف آیه 66

(66) قَالَ لَهُ مُوسَی هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَی أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً
موسی به او (خضر) گفت: آیا (اجازه می دهی) در پی تو بیایم، تا از آنچه برای رشد وکمال به تو آموخته اند، به من بیاموزی؟
نکته ها:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هنگامی که موسی، خضر را ملاقات کرد، پرنده ای در برابر آنان قطره ای از آب دریا را با منقارش برداشت و برزمین ریخت. خضر به موسی گفت: آیا رمز این کار پرنده را دانستی؟ او به ما می آموزد که علم ما در برابر علم خداوند، همانند قطره ای در برابر دریایی بی کران است.**تفاسیر المیزان، نمونه و درّالمنثور.***
در این آیات کوتاه، نکات متعدّدی در ادب و تواضع نسبت به استاد دیده می شود، از جمله:
الف: موسی شاگردی خود را با اجازه آغاز کرد. «هل»
ب: خود را پیرو استاد معرّفی کرد. «اتبعّک»
ج: خضر را استاد معرفی کرد. «تعلّمن»
د: خود را شاگرد بخشی از علوم استاد دانست. «ممّا»
ه : علم استاد را به غیب پیوند داد. «علّمت»
و: تعلیم استاد را اثربخش دانست. «رشداً»
ز: همانگونه که خداوند به تو آموخت تونیز به من بیاموز. «ممّا علمت رشداً»
ح: قول داد که نافرمانی نکند. (دو آیه ی بعد): «لا اعصی لک امراً»
ط: کارها و سخنان استاد را فرمان دانست. «لا اعصی لک امراً»
ی: برای آینده و پایداریش وعده نداد و گفت: «ان شاء اللّه»


پیام ها:
1- برای دریافت علم، باید در مقابل استاد، ادب و تواضع داشت. (هل اتبعّک ...)
2- تواضع نسبت به عالمان واساتید، از اخلاق انبیاست. (هل اتبعّک ...)
3- کسی که عاشق علم و آموختن است، تلاش وحرکت می کند. (هل اتبعّک)
4- مسافرت با عالم و تحمّل سختی ها در راه کسب علم و دانش و رسیدن به رشد و کمال ارزش دارد. (هل اتّبعک)
5 - طالب علم باید هدف داشته باشد و شخصیّت زده نباشد. (علی ان تعلّمن)
6- کارهای الهی گرچه گاهی با معجزه پیش می رود، ولی قانون اصلی، پیمودن مسیر طبیعی است. موسی باید شاگردی کند تا حکمت بیاموزد. (ان تعلّمن)
7- پیامبران اولواالعزم نیز از فراگیری دانش دریغ نداشتند. (علی ان تعلّمن)
8 - حضرت خضر، پیامبر و دارای علم لدنّی از سوی خدا بود. (علّمت)
9- پیمودن راه تکامل ورسیدن به معارف ویژه ی الهی، به معلّم و راهنما نیاز دارد. (تعلّمن ممّا علّمت)
10- علم انبیا، محدود و قابل افزایش است. (تعلّمن ممّا...) (اعلم افراد زمان نیز محدودیّت علمی دارند.)
11- مراتب انبیا در بهره مندی از علم و کمال متفاوت است. (تعلّمن ممّا...)
12- برخورداری از تمام مراتب علم و کمال، شرط نبوّت نیست. (تعلّمن)
13- آگاهی به معارف وعلوم الهی، تضمین کننده رشد و کمال انسان است. (تعلّمن ممّا علّمت رشدا)
14- علم به تنهایی هدف نیست، بلکه باید مایه ی رشد باشد وانسان را به عمل صالح بکشاند و فروتنی آورد، نه غرور و مجادله.**پیامبر صلی الله علیه و آله در تعقیب نمازشان می خواندند: «أعوذ بک من علمٍ لاینفع». بحار، ج 86، ص 18. ***(رشداً)

سوره کهف آیه 67

(67) قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً
(خضر) گفت: تو هرگز نمی توانی بر همراهی من صبر کنی.