سوره کهف آیه 51
(51) مَآ أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً
من آنان (ابلیس و فرزندانش) را نه در آفرینش آسمان ها و زمین و نه در آفرینش خودشان به شهادت نطلبیدم ومن گمراه گنندگان را دستیار خود نمی گیرم.
نکته ها:
به حضرت علی علیه السلام گفتند: تا استقرار یافتن حکومتت، معاویه را بر امارت ثابت نگهدار و پس از قدرت یافتن، او را کنار بگذار. حضرت در جواب آنان فرمود: «ما کنت متّخذ المضلّین عضدا»**تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 268.***
خداوند، بی نیاز مطلق است وبه هیچ یاوری حتّی در آفرینش نیاز ندارد و اگر اموری را به دیگران می سپارد، مانند واگذاری تدبیر به فرشتگان، (و المدبّرات امراً)**نازعات، 5.*** از روی عجز و ناتوانی نیست، بلکه از روی حکمت ودر مسیر تربیت و رشد انسان است.
پیام ها:
1- خداوند در آفرینش، نیازی به شاهد ندارد. (ما اشهدتهم)
2- اسرار هستی و آفرینش را جز خدا کسی نمی داند. (ما اشهدتهم خلق...)
3- کسی که آفریده، حقّ ولایت دارد. (أفتتخذونه اولیاء... ما اشهدتهم خلق...)
4- کارگزاران الهی باید امین باشند. (ماکنت متخذّ المضلّین عضداً)
5 - آنان که در راه و خط خدایند، نباید از منحرفان کمک بگیرند و باید استقلال سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کنند. (ماکنت متخذّ المضلّین عضداً)
سوره کهف آیه 52
(52) وَیَوْمَ یَقُولُ نَادُواْ شُرَکَآءِیَ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ مَّوْبِقاً
و (یاد کن روز قیامتی را) روزی که (خداوند به مشرکان) می گوید: آنان را که شریک من می پنداشتید فرا بخوانید (تا کمکتان کنند)، پس (مشرکان) آنها را می خوانند ولی پاسخی به آنان نمی دهند و ما میانشان ورطه ی هلاکت قرار می دهیم.
نکته ها:
آنان که از خدا جدا شوند سرگردانند و به هر چیز روی می آورند، از انسان تا جماد و حیوانات، از خورشید و ماه در آسمان تا گاو وگوساله در زمین، از فرشتگان معصوم تا شیاطین فاسق، ولی هرچه بخوانند جوابی نمی شنوند، (فلم یستجیبوا لهم) امّا اگر خدا را بخوانند، حتماً پاسخشان داده می شود. (ادعونی استجب لکم)**غافر، 60.***
سؤال: در قرآن می خوانیم که خدا با کتمان کنندگان حقّ وپیمان شکنان حرف نمی زند، (لا یکلّمهم الله)**بقره، 174 ؛ آل عمران، 77.*** پس چرا در این آیه بامشرکان سخن می گوید؟
پاسخ: شاید به خاطر این است که دانشمندانِ کتمان کننده از مشرکان بدترند، یا آنکه قیامت مراحل مختلفی دارد، در یک مرحله خدا سخن نمی گوید، ولی در مرحله ای دیگر با آنان سخن گفته و مورد عتاب قرار می دهد. و ممکن است مراد این باشد که سخنی محبّت آمیز با آنان نمی گوید، ولی سخنان توبیخی و تحقیرآمیز می گوید.
پیام ها:
1- در قیامت میان مشرکان و معبودهای آنان، فاصله زیادی است. (نادوا)
2- خداوند در قیامت به مشرکان فرصت استمداد از معبودها را می دهد، ولی چه سود؟ (نادوا شرکائی...فلم یستجیبوا لهم)
3- ریشه ی شرک، جهل وپندارهای بی اساس است. (زعمتم)
سوره کهف آیه 53
(53) وَرَءَا الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّواْ أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ یَجِدُواْ عَنْهَا مَصْرِفاً
و گناهکاران (در قیامت) آتش دوزخ را می بینند، پس درمی یابند که در آن خواهند افتاد و راه فراری از آن نمی یابند.
نکته ها:
مجرمان در قیامت راه فرار ندارند، زیرا نجات یا در سایه ی ایمان است، یا به خاطر عفو الهی براساس توبه وعمل صالح، که دستشان از این موارد تهی است، و یا شفاعت، که از بت ها کاری ساخته نیست، پس دوزخ برایشان حتمی است.
پیام ها:
1- مکان هلاکت باری که در آیه قبل وعده داده شده بود، (موبقا) دوزخ است. (رأی المجرمون النار)
2- شرک، جرم و مشرک مجرم است. (نادوا شرکائی... رأی المجرمون)
3- دیدن آتش، عذاب است وسوختن در آن عذابی دیگر. (رأی المجرمون)
4- در قیامت، گرچه مجرمان آتش را از دور دست می بینند**(اذا رأتهم من مکان بعید، سمعوا لها تغیظاً و زمزاً). فرقان، 12.***، ولی چنان با صدا و نفیر است که می پندارند الآن در آن می افتند. (فظنّوا انهم مواقعوها)
5 - شرک، عذابی ابدی دارد. (لم یجدوا عنها مصرفاً)
6- مجرم در قیامت امیدی به نجات و راه فرار ندارد. (لم یجدوا عنها مصرفاً)