سوره کهف آیه 34
(34) وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَحِبِهِ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَنَاْ أَکْثَرُ مِنکَ مَالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً
و برای آن مرد میوه ای (فراوان) بود. پس به دوستش در حالی که با او گفتگو می کرد، گفت: من از تو مالدارتر و از نظر نفرات، نیرومندترم.
نکته ها:
«ثَمر» به انواع میوه و به انواع مال و دارایی و حتّی به درخت نیز گفته می شود. چنانکه در آیه ی 42 می خوانیم: (اُحیط بثمره) که قهر خدا تمام باغ و درختان را احاطه کرد، نه تنها میوه ی آن را.
«صاحب» یعنی همراه و هم سخن، چه مؤمن باشد مثل این آیه، چه کافر مانند آیه ی 37 این سوره که می فرماید: (قال لصاحبه و هو یحاوره اَکفرت)
پیام ها:
1- دلبستگی وغرور به مال و قبیله، زمینه ی طغیان است. (انا اکثر منک)
2- نه فقر نشانه ی ذلّت است، نه ثروت دلیل عزّت، پس بر فقرا فخر نفروشیم. (انا اکثر منک مالا واعزّ...)
خاکساران جهان را به حقارت منگر کوزه بی دسته چو بینی، به دو دستش بردار
سوره کهف آیه 35
(35) وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هَذِهِ أَبَداً
و او در حالی که بر خویش ستمکار بود، به درون باغ خود آمد (و با غرور و سرمستی) گفت: گمان ندارم که هرگز این (باغ، یا دنیا) نابود شود!
پیام ها:
1- همه ی دارایی های انسان از خداست و مالک حقیقی اوست. در آیه ی 32 فرمود: «جعلنا لاحدهما جنّتین» و در این آیه می فرماید: «دخل جنّته»
2- دارایی و نعمت های سرشار، زمینه ی غرور است. (دخل جنّته... قال)
3- غفلت از خدا، خودبرتربینی، تحقیر دیگران و فریفته شدن به جلوه های مادّی دنیا ظلم به خویشتن است. (ظالم لنفسه)
4- انسانِ منحرف و غافل، از جماد ونبات بدتر است. خداوند درباره ی باغ در آیه ی 23 فرمود: «ولم تظلم منه شیئاً» یعنی چیزی کم نگذاشت، ولی درباره ی صاحب باغ فرمود: «ظالم لنفسه».
5 - نعمت ها و برخورداری ها را هرگز باقی و جاودانه مپنداریم. (ما اظنّ ان تبید)
سوره کهف آیه 36
(36) وَمَآ أَظُنُّ السَّاعَةَ قَآئِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْهَا مُنقَلَباً
و گمان نمی کنم که قیامت برپا شود و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، یقیناً بهتر از این (باغ) را در بازگشت، خواهم یافت.
نکته ها:
کافران می پندارند نعمت دادن بر خدا لازم است و این حقّ انسان است که باید همواره برخوردار باشد. چنانکه در آیه 50 سوره ی فصّلت می خوانیم: (لئن رجعت الی ربّی انّ لی عنده للحُسنی) اگر قیامتی هم باشد، بهترین ها برای ما خواهد بود. ولی این تفکّر در قرآن رد شده است. انسان از لطف وفضل خدا بهره مند است، ولی اگر خدا بخواهد، آبها راتلخ، درخت ها را خشک وکافران را نابود یا وحی به انبیا را قطع می کند، تا مپندارند که بدون لطف الهی استحقاق این نعمت ها را دارند.
پیام ها:
1- دلبستگی به دنیا و دنیاگرایی، زمینه ی انکار قیامت است. (انا اکثر منک... وما اظنّ الساعة قائمة...)
2- منکران قیامت، دلیلی بر نفی آن ندارند. (ما اظنّ)
3- امید و آرزوی بی جا و بی دلیل محکوم است. (ولئن رددت)
4- انسان فطرتاً گرایش به خدا و معنویات دارد. (الی ربّی)
5 - بعضی ها به غلط نعمت را نشانه ی کرامت و ارزش خود می پندارند و آن را ابدی می دانند. (لئن رددت الی ربّی لاجدنّ خیراً)