سوره کهف آیه 18
(18) وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظاً وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَ کَلْبُهُم بَسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً
و (اگر به آنان نگاه می کردی) آنان را بیدار می پنداشتی (زیرا چشمانشان باز بود،) در حالی که آنان خواب بودند و ما آنان را به پهلوی راست و چپ می گرداندیم (تا بدنشان سالم بماند) و سگشان دست های خود را بر آستانه ی غار نهاده بود (و نگهبانی می داد) اگر نگاهشان می کردی، پشت کرده و از آنان می گریختی و سرتاپا، پراز ترس از آنان می شدی.
نکته ها:
به گفته ی تفسیر مجمع البیان، ظاهر جمله ی «وکَلبُهم باسِط زراعیه» آن است که سگ 309 سال زنده بود و پاسبانی می داد.
آری، اگر خدا اراده کند، در یک غار، با تار عنکبوتی پیامبرش را حفاظت و کافران را مأیوس و پشیمان می کند، و در غار دیگر، با نشستن و نگهبانی سگی، مؤمنانی را از دست ظالمی حفظ می کند.
پیام ها:
1- یکی از نعمت های خدا، غلتیدن انسان در خواب است. (نقلّبهم)
2- خداوند سبب ساز و سبب سوز است وتغییر عوامل وآثار، از آیات الهی است. خداوند خواب اصحاب کهف را از نظر کمّی از چند ساعت به 309 سال و از نظر کیفی نیز به خوابی که چشم ها باز و در حدقه می چرخد، تغییر داد. (تحسبهم ایقاظاً و هم رقود)
3- گاهی حیوانات نیز مأمور اهداف الهی اند. از نقش حیوانات در زندگی بشر غافل نباشیم. (وکلبهم باسط)
4- شکل وقیافه ی افراد، معیار شناخت صحیح نیست، چه بسا قیافه ای که مردم از آن می گریزند، ولی از اولیای خدا باشد.**شاید ترس و وحشت، ناشی از تغییر قیافه ی آنان، به خاطر حفظشان بوده که کسی جرأت نزدیک شدن به آنها را نداشته باشد.*** (لو اطلعت علیهم لولّیت منهم فراراً)
سوره کهف آیه 19
(19) وَکَذَ لِکَ بَعَثْنَهُمْ لِیَتَسَآءَلُواْ بَیْنَهُمْ قَالَ قَآئِلٌ مِّنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُواْ رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُواْ أَحَدَکُم بِوَرِقِکُمْ هَذِهِ إِلَی الْمَدِینَةِ فَلْیَنظُرْ أَیُّهَآ أَزْکَی طَعَاماً فَلْیَأْتِکُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْیَتَلَطَّفْ وَلَا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً
وما آنگونه (که خوابشان کردیم)، آنان را (از خوابی که شبیه مرگ بود) برانگیختیم تا میان خود از یکدیگر پرسش کنند. یکی از آنان گفت: چه مدّت (در این غار) مانده اید؟ گفتند: یک روز یا بخشی از روز. (سرانجام) گفتند: پروردگارتان داناتر است که چه مقدار مانده اید. پس یکی از خودتان را با این پولتان به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک غذای پاکیزه تری دارد، پس غذایی از آن برایتان بیاورد و باید (در این کار) زیرکی و دقّت به خرج دهد، ومبادا کسی را از شما آگاه کند!
نکته ها:
«وَرِق»، درهم هایی بوده که نقش پادشاه برآن بوده است.
عبارت «وَلْیَتلَطّف» وسط قرآن قرار دارد که به معنای مدارا و هوشیاری همراه با مهربانی است و این خود لطفی است که کلمه ی وسط قرآن را لطف و تلطّف و مهربانی تشکیل داده است.
در مبارزات بر علیه جوامع فاسد، وحدت بین نیروها عامل مهمی است. در این آیه چهار مرتبه کلمه «کُم» مطرح شده است:
الف: در تهیه غذا همه یکی هستیم. «احدکم»
ب: پول برای همه است. «بورقکم»
ج: غذایی که تهیه می شود برای همه است. «فلیأتکم»
د: حفاظت از جان همه لازم است. «لایشعرنّ بکم»
پیام ها:
1- برای خداوند، هیچ کاری مشکل نیست، نه خواب کردن 309 ساله، نه بیدار ساختن آنچنانی. (کذلک بعثناهم)
2- از حشر وبرانگیخته شدن در قیامت تعجّب نکنید، هر بیدار شدن از خواب، نوعی بعث و نشور است. (بعثنا)
3- بیدار شدن از خواب نیز به اراده ی الهی است. (بعثنا)
4- بیدار کردن اصحاب کهف دو ثمر داشت، یکی برای خودشان که طرح سؤال بود، (لیتسائلوا) یکی برای دیگران که نمونه ای از رستاخیز وبعث قیامت بود. (کذلک بعثناهم)
5 - در آنچه نمی دانیم، اظهار نظر نکنیم. (ربّکم اعلم بما لبثتم)
6- حتّی یک گروه کوچک نیز باید مسئول ورهبر داشته باشد. (در میان اصحاب کهف یک نفر بود که امر و نهی وپرسش می کرد.) (قال قائل... فابعثوا)
7- اقدام برای معاش زندگی، منافات با توکّل ندارد. اصحاب کهف هم پول و نقدینه داشتند، هم برای تهیه غذا حرکت کردند. (فابعثوا احدکم بورقکم هذه)
8 - وکالت و پذیرش وکالت از گروه جایز است. (فابعثوا احدکم)
9- پول و نقدینگی، سابقه ای تاریخی و کهن دارد. (بوَرقکم)
10- هر پولی نمی تواند بهای جنس قرار گیرد. (بورقکم هذه)
11- وارستگان مؤمن هر غذایی را نمی خورند، نوع غذا و مقدار برایشان مطرح نیست، پاک و حلال بودن مهم است (ازکی طعاماً، رزقٍ منه)
12- مؤمن باید رازدار وهوشیار باشد وبا مدارا وتقیّه واصول ایمنی، دشمن را از وجود خود آگاه نکند. (لیتلطّف) کسی که مسئولیّت می پذیرد باید مراقبت های لازم را داشته باشد.
سوره کهف آیه 20
(20) إِنَّهُمْ إِن یَظْهَرُواْ عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُواْ إِذاً أَبَداً
زیرا اگر آنان (مشرکان) بر شما دست یابند، سنگسارتان خواهند کرد، یا شما را به آیین خودشان باز خواهند گرداند و در این صورت هرگز رستگار نخواهید شد.
پیام ها:
1- در مواردی برای حفظ جان و ایمان، تقیه واجب است. (لایشعرنّ... یرجموکم او یعیدوکم ...)
2- کسی که در حفاظت از خود و ایمانش کوتاهی کند و منحرف شود، هرگز رستگار نمی شود. (لن تفلحوا)
3- منطقِ «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» با قرآن مخالف است. (یعیدوکم فی ملّتهم ولن تفلحوا)
4- قهر محیط و جبر جامعه و حکومت، غالباً نوع مردم را منحرف و بدبخت می کند، ولی باید در مقابل آن ایستاد. (یعیدوکم فی ملّتهم ولن تفلحوا اذاً ابداً)
5 - سنگسار شدن در راه حق، عیب نیست، ولی انحراف و ارتداد عیب است. (یرجموکم او یعیدوکم فی ملّتهم و لن تفلحوا اذا ابدا)
6- مرتد، هرگز رستگار نمی شود. (یعیدوکم فی ملّتهم ولن تفلحوا اذاً ابداً)